حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به دو مبحث اشاره شد: یکی، سیستم حکمرانی داعش در لیبی و تشکیل «دیوان»های مختلف در این کشور به سبک داعش اصلی در عراق و سوریه. دوم، اشاره به مبارزان خارجی داعش به‌ویژه مبارزان فرانسوی. از زمان اعلام خلافت، فرانسه حدود 9300 نفر از شهروندانش را مورد نظارت اطلاعاتی قرار داده است. دو سوم این افراد تحت نظارت زیر 25 سال و 40 درصد هم‌ زن هستند. گفته شده 2 هزار فرانسوی پیوندهایی فعال با داعش داشته‌اند و ممکن است در سرزمین‌های داعش جنگیده و کشته شده باشند و 600 نفر نیز در مناطق داعش دست به عملیات می‌زنند. در زیر ادامه بحث پی گرفته شده و به منابع مالی ولایت‌های داعش هم اشاره می‌شود.

در مجموع، دسته‌بندی فرزندان افرادی که فرانسه را برای نبرد در کنار داعش ترک می‌کنند، دشوار است. اما می‌توان مدعی شد که ولایت‌های داعش ممکن است هسته‌های اصلی را تشکیل دهند. موفقیت نیروهای ائتلاف در منبج نحوه استفاده داعش و مبارزانش از این ولایت‌ها را تغییر داده است. سوال دو لایه این است: آیا هسته‌های داعش احتمالا تمرکز خود از هسته/ مرکز را به ولایت‌های پیرامون تغییر می‌دهند و اینکه آیا مبارزان خارجی احساس می‌کنند مجبور به سفر و نبرد در ولایت‌ها هستند. اگر این تغییر رخ دهد؟ استراتژی داعش در ولایت‌ها تاکنون کارگر نبوده است. دسترسی به نفت و منابع محدود شده است. تصمیمات مدیریتی‌اش در ولایت‌ها و برقراری ارتباط با قبایل نتایج خوبی به‌دنبال نداشته است. با توجه به اینکه بیشتر مبارزان خارجی به‌خاطر ایده «خلافت» و استقرار در مناطق مرکزی به داعش می‌پیوندند، جذب آنها به ولایت‌های پیرامونی دشوارتر از جذب آنها در سرزمین‌های اصلی و مرکزی است.

بنابراین، با شکست داعش در مرکز، می‌توان این گروه را در پیرامون و در ولایت‌ها نیز شکست داد. فرانسه با مشاهده اینکه تعداد اندکی از مبارزان خارجی به عراق و سوریه سفر می‌کنند آن را نتیجه تضعیف داعش در مرکز دانسته است. از نظر فرانسوی‌ها، لیبی به‌دلیل تعداد گسترده مبارزان خارجی تونسی- فرانسوی که هسته‌های داعش در این کشور را شکل می‌دهند نگرانی جدی‌تری است. بنابراین، می‌توان مدعی شد که انتقال داعش از مراکز به ولایت‌های پیرامونی جذابیت این گروه نزد برخی مبارزان خارجی از جمله فرانسوی‌ها را کاهش داده است.

۷- ولایت‌های داعشی و تامین مالی این گروه

اکنون تقریبا روشن شده است که «دولت اسلامی» از منابع محلی و مردم تحت کنترل خود به‌عنوان یکی از راه‌های درآمدی استفاده می‌کند. با اعلان اینکه «دولت اسلامی» زیرشاخه‌هایی را در 8 کشور در خاورمیانه، آفریقا و آسیا به راه انداخته این نگرانی به‌وجود آمده که هسته اصلی داعش در عراق و سوریه ثروت و سیستم تخصصی خود برای جمع‌آوری ثروت را با این زیرشاخه‌های جدید در میان گذاشته است. شواهد این انتقال تجربه موجود اما اندک و محدود است. برخی ولایت‌ها ممکن است خودکفا باشند و برخی در تامین مالی به داعش وابسته باشند. در اینجا به بررسی نحوه تامین مالی این گروه می‌پردازیم.

تامین مالی داعش مرکزی

از زمان اعلام خلافت از سوی داعش و تسخیر مناطق بسیاری از عراق و سوریه، این گروه چالش مالی غیرمنتظره‌ای در برابر نهادهای ضدتروریستی به‌وجود آورد. اقدامات ضدتروریستی سنتی مانند تحریم‌های مالی هدفمند اگرچه مهم است اما در برابر روش تامین مالی داعش چندان موثر و کارآمد عمل نکرده است. داعش در عراق و سوریه از دینامیسم‌های چندگانه از پیش موجود برای غنی کردن خود بهره‌برداری کرد. این روش‌ها یا دینامیسم‌ها عبارت بودند از: تمرکز بالای منابع طبیعی و شبکه‌های قاچاق مستقر برای کسب پول و درآمد؛ جمعیت قابل توجه و فعالیت اقتصادی کافی برای مالیات گیری و اخاذی؛ فرصت کافی برای غارت کالاهای ارزشمند مانند خودروها و تسلیحات و بانک‌ها که از این طریق یک میلیارد دلار به جیب زد. داعش این تجربه را یک شبه به‌دست نیاورد. چند دهه بود که خلف این گروه یعنی «القاعده در عراق» (AQI) و «دولت اسلامی عراق» (ISI) تلاش داشتند تا تصمیمات استراتژیک برای کسب درآمد محلی اتخاذ کنند تا به این وسیله از وابستگی به کمک‌های خارجی بکاهند. با تمام این اوصاف اما هزینه‌های قابل توجه داعش باعث آسیب‌پذیری‌هایی برای این گروه شد و باعث شد دولت‌های عراق و آمریکا و ائتلاف ضدداعش از این آسیب‌پذیری‌ها بهره‌برداری کنند. یکی از این اقدامات، قطع حقوق کارمندان دولت فدرال عراق در اوت 2015 بود زیرا آنها در قلمرو داعش زندگی می‌کردند و این گروه بخشی از حقوق آنها را بر می‌داشت یا بر آن مالیات می‌بست. این نوعی کمک مالی برای داعش به حساب می‌آمد. پیش‌تر، این کارمندان می‌توانستند حقوق خود را در قلمروی خارج از محدوده داعش دریافت کنند اما باز به محض ورود به قلمرو داعش مشمول مالیاتی 50- 10 درصدی می‌شود.

حملات هدفمند نیروهای ائتلاف به منابع نفتی و زیرساخت‌های مالی داعش باعث شده از سال 2015 به این‌سو درآمد این گروه از 30 تا 50 درصد کاهش یابد. با این حال، مساله‌ای که بزرگ‌ترین تاثیر را بر داعش داشته از دست دادن سرزمین است؛ از نیمه 2016 به این سو داعش تقریبا نیمی از قلمرو خود در عراق و 30-20 درصد از قلمرو خود در سوریه را از دست داده و این یعنی منابع کمتری - اعم از نفر یا منابع زیرزمینی- برای اخاذی و غارت برای این گروه وجود داشته است.

تامین مالی ولایت‌ها

با توجه به دینامیک منحصر به فرد در عراق و سوریه، بعید است که ولایت‌ها بتوانند دسترسی مالی را برای مرکز (داعش مرکزی) تکرار کنند. با این حال، ولایت‌هایی هم که دارای کنترل سرزمینی هستند یا در این مسیر می‌کوشند هم با همین چالش مواجه هستند. گروه‌هایی هم که به داعش اعلام وفاداری کردند نیز بیشترشان سازمان‌های تروریستی از پیش موجود بودند که منابع مالی و سازوکار مالی خاص خود را داشتند. ولایت‌های پیشرو [منظور ولایت‌های غیرداعشی هستند یا ولایت‌هایی که از سوی دیگر گروه‌های تروریستی اداره می‌شوند] به لحاظ مالی خودکفا بودند و از طریق جرم و جنایت، قاچاق و اخاذی و آدم‌ربایی کسب درآمد می‌کردند. آنها منابع مالی مهمی تولید می‌کردند اما قادر به حمایت یا برقراری پروژه دولت سازی به سبک و سیاق داعش نبودند.