استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

ابان، با شیوایی اشرافی آکسفوردی خود، روایت جایگزین اسرائیل را به تصویر کشید: درگیری ناشی از «انکار کامل» حق موجودیت اسرائیل از سوی اعراب و «ذهنیت و ایدئولوژی‌ای بود که اتاق‌های گاز و چوبه‌‌دار آشویتس را ایجاد کرد.» او اظهار کرد که اسرائیل با ناسیونالیسم عربی کنار آمده است؛ اما متعجب بود که آیا اعراب می‌توانند اسرائیل را «به‌عنوان بخشی ارگانیک از بافت و خاطره خود» بپذیرند. باوجوداین، ابان در این مجمع «درکی متقابل از عقیم بودن جنگ» و یک الزام مشترک برای دستیابی به صلح را دید. اما برای سوری‌های غایب این‌طور نیست. ابان نقض شئون انسانی یهودیان و نقض کنوانسیون ژنو در امتناع اعراب از به حساب آوردن اسرای جنگی اسرائیلی را محکوم کرد. ابان انتظار داشت که سخنرانی او آخرین کلام باشد؛ اما فهمی مصمم بود که اجازه‌ چنین کاری را ندهد.

او دوباره خواستار صحبت شد و اقدام به رد شدید سخنرانی ابان کرد. او اسرائیل را به‌عنوان قانون‌شکن بین‌المللی، منکر حقوق فلسطینیان و متجاوز و مرتکب جنایات مکرر معرفی کرد. سخنرانی کیسینجر تنها سخنرانی‌ای بود که به این مناسبت رسید. درحالی‌که تجربه‌ شخصی و مطالعه‌ی تاریخ اروپا کیسینجر را نسبت به صلح به‌عنوان یک هدف نهایی بدبین کرده بود، اما او در این مناسبت آن را به عنوان «فرآیندی» برای «اصلاح شرایطی» که منجر به درگیری شد، پذیرفت. این روند باید «ضرورت عقب‌نشینی‌ها را به ضرورت‌های امنیتی، الزام تضمین‌ها به حاکمیت طرف‌ها، امیدهای آوارگان به واقعیت‌های موجود» مرتبط کند.

این روشی زیبا برای توصیف اصولی بود که باید با هم هماهنگ شوند. پنج دهه بعد، آنها همچنان مبنای مناقشه‌ حل‌نشده‌ اسرائیل و فلسطین هستند. درحالی‌که کیسینجر وعده‌ تلاش بی‌پرده آمریکا را داد؛ اما هشدار داد که در نهایت این به اعراب و اسرائیل بستگی دارد. او گفت که «صلح...نمی‌تواند دوام بیاورد مگر اینکه بر اساس رضایت طرفین باشد» و اشاره کرد که چنین اجماع اخلاقی مستلزم «تدارکاتی است که هیچ‌کس نمی‌خواهد آنها را بر هم بزند.»

او که در زندگی قبلی خود شبیه استاد تاریخ هاروارد به نظر می‌رسید، به این گروه از دیپلمات‌ها توضیح داد که تمام تلاش‌های صلح‌آمیز باید به این مشکل اساسی مربوط شود که چگونه می‌توان «احساس عدالت فردی را با خیر عمومی» مرتبط کرد. چالش – همان‌طور که او اکنون آن را تعریف کرد- این بود که تشخیص دهیم عدالت در همه طرف‌ها وجود دارد، «اما عدالت بزرگ‌تری هنوز در یافتن حقیقتی وجود دارد که همه آرزوها را در تحقق یک انسانیت مشترک در هم می‌آمیزد.» او برای مشروعیت بخشیدن به این رویکرد منفعت‌گرایانه، خاطره‌ تحصیلات یهودی خود را به نقل از حکیم هیلل بیان کرد: «اگر برای خودم نیستم، چه کسی برای من است؛ اما اگر برای خودم تنها باشم، من که هستم؟» او نتیجه گرفت که چالش آنها «به‌دست آوردن بینش و شجاعت برای پایان دادن به درگیری بین مردمانی بود که اغلب، بشر را شرافت بخشیده‌اند.»

فصل ۱۱/  جدایی در سینا

اکنون بخش سخت فرا رسیده است: مذاکره بر سر توافقاتی که اعراب و اسرائیل را در مسیر صلح قرار می‌دهد. تحسین و تمجیدهایی که کیسینجر برای آتش‌بس و دیپلماسی کنفرانسی خویش جمع کرده بود- اگر نمی‌توانست به سرعت توافق‌نامه‌ جدایی را که به سادات وعده داده بود، به نتیجه برساند- ارزش چندانی نداشت. برای این کار، او به حمایت نیکسون و همکاری اسرائیل نیاز داشت. بازگشت پیروزمندانه‌ کیسینجر به واشنگتن زیر سایه واترگیت و تحریم نفتی قرار گرفت. در ۱۹دسامبر۱۹۷۳، ملوین لیرد، وزیر دفاع سابق نیکسون و اکنون مشاور سیاست داخلی وی، اعلام کرد که کاخ سفید را ترک خواهد کرد و گفت که رای‌گیری مجلس نمایندگان درباره استیضاح رئیس‌جمهور «یک امر سالم» خواهد بود. «جنرال موتورز» اعلام کرد که قصد دارد ۸۶هزار کارگر را به‌دلیل بحران نفت اخراج کند.

در ۲۳دسامبر، شاه ایران اعلام کرد که تولیدکنندگان نفت خلیج‌فارس یک‌بار دیگر قیمت نفت را افزایش خواهند داد. این‌بار بیش از دو برابر، یعنی از ۱۲/ ۵ دلار به ۶۵/ ۱۱ دلار در هر بشکه. لیبی، نیجریه و اندونزی نیز چند روز بعدازآن پیروی کردند. این افزایش چشمگیر در هزینه‌های انرژی به‌زودی اقتصاد جهانی را وارد رکود عمیق می‌کند. در غیاب کیسینجر، نیکسون حتی غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر شده بود. طی مکالمه‌ شام در کاخ سفید، سناتور «باری گلد واتر» بعدا خاطرنشان کرد که رئیس‌جمهور آشفته و پریشان بود و در بعضی مواقع چرت‌وپرت می‌گفت: «من از خودم پرسیدم که آیا من شاهد سقوط آهسته‌ تعادل ذهنی نیکسون هستم یا خیر؟»

مشکل فوری کیسینجر این بود که رئیس‌جمهور در حال اعمال امتیاز خود برای مداخله بود. درحالی‌که او دور [از رئیس‌جمهور] بود، نیکسون تلاش کرده بود تا درخواست خود به کنگره را برای مبلغ ۲/ ۲میلیارد دلار برای تامین و عرضه‌ دوباره‌ اسلحه به اسرائیل به تمایل مایر برای ایجاد امتیاز در مذاکرات پیوند دهد. اگرچه نیکسون مدتی بود که می‌خواست این کار را انجام دهد و کیسینجر سپس از کمک‌های نظامی برای همین منظور استفاده می‌کرد، اما اعمال این اهرم اکنون با خطر برهم زدن تلاش به‌دقت بسط‌یافته‌ کیسینجر برای ایجاد انعطاف‌پذیری اسرائیل مواجه بود؛ درست در زمانی که در حال موفق شدن بود.