استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر با به‌کارگیری اخطارهای «آسمان در حال سقوط است» شروع کرد و با مایر در میان گذاشت که او می‌ترسید اسد بخواهد مذاکرات را قبل از شروع به هوا بفرستد و اعراب را به سمت خود جمع کند. او [کیسینجر] استدلال کرد که با حضور گرومیکو در منطقه و دیدار وزرای نفت عرب به‌زودی، تنش‌ها در حال افزایش است. مایر بی‌حرکت بود. دایان -که در این مرحله باوجوداینکه اصرار داشت که بخشی از دولت جدید نباشد، هنوز در کابینه‌ای که داشت عمرش به پایان می‌رسید حضور داشت- پیشنهاد کرد که توافق مصر با مناطق دارای نیروهای محدود، حائل سازمان ملل و جمعیت غیرنظامی می‌تواند در جبهه سوریه تکرار شود. بااین‌حال، او آن را معامله‌ای یک‌طرفه تلقی می‌کرد که در آن اسرائیل هزینه می‌کرد و اسد سود می‌بُرد.

دایان استدلال کرد: «همه‌چیز به این بستگی دارد که چقدر عمیق [و تا کجا] عقب‌نشینی کنیم. ما در ازای آن مطلقا چیزی دریافت نمی‌کنیم.» کیسینجر مخالف بود: یک کشور عربی رادیکال در حال امضای توافق‌نامه با اسرائیل است؛ این امر فشار بر مصر را از بین می‌برد و به این کشور کمک می‌کرد تا به توافق خود با اسرائیل احترام بگذارد، انگیزه‌ میانه‌روی در جهان عرب مشروعیت بیشتری پیدا می‌کند و تلاش‌های شوروی برای تضعیف این روند خنثی می‌شود. او [کیسینجر] در جمع‌بندی پرونده‌ خود استدلال کرد که سوریه «کلید یک تحول معتدل است.» و سپس به یک نکته‌ آشنا اشاره کرد: یک توافق برای اسرائیل زمان می‌خرد تا از فشار بین‌المللی جلوگیری کند و درهرصورت، اسرائیل تنها بخش کوچکی از خاک را واگذار خواهد کرد. وی تاکید کرد که تنها به دنبال یک حرکت نمادین فراتر از خط ۶ اکتبر است. عقب‌نشینی فراتر از قنیطره – بنا به استدلال او درحالی‌که به‌طور اتفاقی این ایده را برای اولین بار مطرح کرد- باعث انعطاف‌پذیری سوریه در کاهش نیروها نیز می‌شود.

وقتی کیسینجر نکات مثبت را به این شکل برجسته کرد، درباره اسرائیلی‌ها بسیار موثرتر از زمانی بود که نقش ارمیا را بازی کرد. اما پس‌ازآن کیسینجر یک خطای ساده مرتکب شد؛ خطایی که دوباره این مذاکرات را دچار مشکل خواهد کرد. در طرح ادعای خود برای عقب‌نشینی، او [کیسینجر] داوطلبانه اعلام کرد که پیشنهادی برای عقب‌نشینی شهرک‌های اسرائیلی در جولان نمی‌دهد. او توضیح داد که این محدودیتی درباره این مساله تعیین می‌کند که تا چه میزان می‌توان انتظار داشت که اسرائیلی‌ها عقب‌نشینی کنند. او گفت: «اگر موضع واقعی شما همان موضعی است که توسط شهرک‌ها دنبال می‌شود، پس با رها کردن خط بین شهرک‌ها و خط ۶ اکتبر، از هیچ‌چیزی دست نمی‌کشید.» کیسینجر متعاقبا اعتراف کرد که در این مرحله‌ اولیه، از مکان دقیق شهرک‌ها و زمین اطراف آنها آگاه نبود؛ چیزهایی که بعدا به طرز دردناکی با آنها آشنا شد. او درست می‌پنداشت که محال است اسرائیلی‌ها را مجبور به عقب‌نشینی از شهرک‌سازی در جولان صرفا برای یک توافق نظامی با سوری‌ها کند؛ اما پذیرفتن این اصل به خاطر بحث درباره اینکه اسرائیلی‌ها چقدر ناچیز باید چیزهایی را تسلیم کنند، دادن امتیازی بزرگ در ابتدا و بدون هیچ سودی بود. این اعترافی بود بر مشروعیت شهرک‌سازی‌ها در سرزمین‌های اشغالی عربی در زمانی که –همان‌طور که بعدها فاش شد- ژنرال‌های اسرائیلی یعنی دایان، آلون، و رئیس ستاد جدید ارتش اسرائیل «موتا گور» نیازمندی‌های خود را بر اساس نیازهای امنیتی اسرائیل استوار می‌کردند، نه بر اساس محل یا موقعیت شهرک‌های جولان. بااین‌وجود، آنها علیه این‌همه بی‌عدالتی اعتراض کردند. آلون به کیسینجر یادآور شد که اسد جنگ را آغاز کرد. بنابراین هیچ توجیهی برای درخواست تغییر در خط مرزی وجود نداشت. کیسینجر پذیرفت که سوری‌ها سزاوار آن نیستند، اما از آنها خواست که به زمینه‌ ژئوپلیتیک گسترده‌تر نگاه کنند. او توضیح داد که هدف استراتژیک باید منزوی کردن سوریه باشد. او با اثبات پیش‌بینی‌ای فراتر از هر چیزی که در آن زمان تصورش را می‌کرد، گفت که تصور می‌کند خط عقب‌نشینی اسرائیل «خط نهایی» خواهد بود. او در پایان درحالی‌که چنین به نظر می‌رسید که گویی وی یکی از آنهاست، گفت: «استراتژی ما این است که [عرب‌ها] را از هم جدا نگه داریم، آنها را در حرکت نگه‌داریم... تا روس‌ها را بیرون نگه‌داریم و اروپایی‌ها را مرعوب نگه‌داریم.» اما برای دستیابی به همه این‌ها، اسرائیل باید قلمرو خود را در بلندی‌های جولان واگذار کند. او آنها را رها کرد تا درباره آن فکر کنند و قول داد که چند روز دیگر برگردد.

پنج‌شنبه، ۲۸فوریه۱۹۷۴، جیزه. پس از یک جلسه‌ صبحگاهی با اسرائیلی‌ها، کیسینجر برای ناهار دیرهنگام با سادات به قاهره رفت. آنها در ‌میهمانسرای ریاست جمهوری در جیزه ملاقات کردند که منظره‌ای خیره‌کننده از اهرام مجاور را به نمایش می‌گذاشت که گواهی بی‌انتها از بینش گسترده و مهارت‌های مهندسی خارق‌العاده‌ی مصریان باستان است. کیسینجر به اسد گفته بود که او صرفا قصد دارد از سادات بخواهد تا به اسرائیلی‌ها فرصت دهد که درباره پیشنهاد خود تامل کنند. هدف واقعی او مشورت با همدستش در تلاش برای به توافق رساندن اسرائیلی‌ها و سوری‌های بی‌میل بود.