پایان بازی در لیبی

طرح:‌ اکونومیست

احتمال فرار قذافی به الجزایر اکونومیست در تازه‌ترین سرمقاله خود تحلیل کرد:

پایان بازی در لیبی

سقوط سرهنگ قذافی، لیبی، ناتو و خاورمیانه را تغییر خواهد داد

احسان ابطحی

نقطه اوج شورش شش ماهه لیبی تنها پخش تحولات این کشور از طریق شبکه‌های تلویزیونی نبود، بلکه ارسال پیام‌ کوتاه بود. اندک زمانی پس از آنکه شورشیان مسلح شرکت‌های مخابراتی دولتی را پس از فتح ترابلس، به تصرف خود در آوردند، میلیون‌ها پیام کوتاه برای کاربران ارسال کردند که در آن نوشته شده‌بود: «‌زنده‌باد لیبی». پس از آن بود که آنها همه حساب‌های کاربران را معادل ۴۰ دلار شارژ و ارتباطات اینترنتی کشور را دوباره برقرار کردند، ارتباطاتی که از زمان آغاز شورش‌ها در این کشور واقع در شمال آفریقا از سوی حکومت سرهنگ قذافی قطع شده ‌بود.

یک روز زودتر، هزاران نفر از جنگجویان از غرب و جنوب به سمت ترابلس- شهری که انتظار نمی‌رفت به این آسانی تسلیم شود- حرکت کردند و این در حالی بود که خبرنگاران تلویزیونی همراه آنان بودند. شورشیانی که به سمت ترابلس حرکت می‌کردند از سوی انقلابیونی که در اطراف شهر مخفی شده‌بودند، نیروهای کمکی که اضافه می‌شدند و همچنین نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی- ناتو- مورد حمایت قرار می‌گرفتند. در میدان سبز ترابلس، مکانی که در ۴۲ سال گذشته محل برپایی تظاهرات بی‌شمار تصنعی هواداران دولت در حمایت از حکومت قذافی بود، اهالی ترابلس، تصاویر سرهنگ را پایین می‌کشیدند و این تصاویر را زیر پای خود له می‌کردند، تصاویر فردی که بیش از ۴ دهه بر آنان حکومت کرد و از منظر مدت زمامداری در میان دیکتاتور‌های کنونی جهان رکورد‌دار است. در همین حال بنغازی که از آغاز نا‌آرامی‌ها پایتخت شورشیان بوده‌است، از نور آتش‌بازی صد‌ها هزار نفر از مردم که از سقوط دیکتاتور شادمان بود، روشن شده ‌بود.

اما پیروزی هنوز به طور کامل به دست نیامده‌ است. نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی همچنان سرسختانه مقاومت و در داخل شهر با سلاح‌های سنگین با شورشیان مبارزه می‌کنند. به نظر می‌رسد آنها به خوبی سازماندهی شده‌اند تا جایی که حتی ادعا می‌کنند اجازه ورود شورشیان به شهر حساب شده‌ بوده‌است. البته این موضوع بعید به نظر می‌رسد. با این حال شورشیان اکنون بخش‌های عمده‌ای از پایتخت را در اختیار دارند. سرهنگ محاصره شده‌است. دوران حکومت او بی‌تردید به پایان رسیده‌ است. نیروهای وفادار به او تنها کنترل شهرهای کوچک و اندکی از این کشور کم جمعیت را در اختیار دارند. به نظر می‌رسد شورشیان که از سوی ناتو حمایت می‌شوند، بتوانند وفاداران سرهنگ را تار و مار کنند یا با انجام مذاکره آنان را ناچار به تسلیم نمایند.

معنای پیروزی

سقوط سرهنگ قذافی - بدون توجه به اینکه آیا او به تدریج محاکمه خواهد شد، کشته خواهد شد یا به تبعید خواهد رفت- یک موهبت بزرگ برای خاورمیانه و کشورهای غربی خواهد بود. وضعیت آینده لیبی چندان مشخص نیست و بستگی به این موضوع دارد که وفاداران سرهنگ قذافی چه زمانی متفرق شوند و اسلحه‌های خود را زمین بگذارند. اما لیبی باید برای تبدیل شدن به یک کشور دموکراتیک - هدفی که بسیاری از گروه‌های شورشی آن را اعلام کرده‌اند- از تبدیل شدن به کشوری شورش‌زده همانند عراق خود‌داری کند، همانگونه که باید از ایجاد اختلاف و جنجال میان حاکمان جدید این کشور- باز هم مانند عراق- پرهیز شود.

خوشبختانه اختلافات قومی، نژادی و مذهبی در لیبی وجود ندارد. جامعه این کشور تقریبا جامعه‌ای یکدست است اما به شدت از بیش از چهار‌دهه سرکوب، سرخورده و مایوس است. به دلیل فقدان امنیت فیزیکی در حال حاضر، کشتار‌های کین‌خواهانه پدیدار شده‌است، همانگونه که نشانه‌هایی از درگیری‌های قبیله‌ای و غارت گسترده اموال عمومی رخ داده‌است. سقوط صدام‌حسین در عراق و همچنین حکومت طالبان در افغانستان نشان داد که خلأ موقتی قدرت می‌تواند به بی‌ثباتی دراز مدت بیانجامد و تشکیل یک دولت کا‌رآمد را تحت تاثیر قرار دهد.

تاثیر آزادی لیبی بر دیگر کشورهای جهان عرب روشن است. تاثیری که این موضوع بر دیگر کشورهای جهان عرب دارد این حقیقت واضح است: خلع یک حاکم ظالم. این رخداد می‌تواند بار دیگر مردم تونس و مصر را تحریک کند، مردمی که چندین ماه پیش حاکمان خود را ساقط کردند اما هنوز برای اعمال تغییرات در قانون اساسی با دشواری‌هایی مواجه هستند. لیبی می‌تواند روحی تازه به بهار عربی بدمد و امید‌ها برای پایان دادن دهه‌ها رخوت و سرکوب را افزایش دهد.

لیبی همچنین بر ناتو هم تاثیر‌گذار خواهد بود. از این اتحاد نظامی که زمانی توانسته بود ارتش سرخ را ناچار به تسلیم کند، انتظار می‌رفت ظرف مدت چند روز نیروهای سرسخت سرهنگ قذافی را شکست دهد. اما به جای آن تصمیم گرفت تا پنج ماه بجنگند و ۱۷ هزار سرتی پرواز انجام دهد. آیا این موضوع برای ناتو اسباب خجالت است؟ به هیچ وجه. نیروهای ناتو به درستی جنگیدند و به بهترین شکل ممکن به پیروزی دست یافتند: اول اینکه این پیروزی بیشتر توسط خود لیبیایی‌ها به دست آمد. شورشیان وارد ترابلس شدند بدون آنکه حتی یک سرباز غربی در میان آنها دیده‌شود (گرچه تعدادی از نیروهای ویژه در میان آنان حضور داشتند.) حملات هوایی ناتو مانند سلاح‌هایی که مورد استفاده قرار می‌گرفت از سوی کشورهای دوست حوزه خلیج فارس تامین می‌شد و در اختیار انقلابیون قرار می‌گرفت. این شورشیان اما نمی‌توانستند به تنهایی بر نیروهای قذافی فائق آیند، ضمن آنکه ماه‌ها مبارزه برای آنان مشروعیت به ارمغان آورد.

جنگ همراه با خویشتنداری

مدت شگفت‌آور مبارزه در لیبی نتیجه مستقیم تاکتیک‌هایی است که در دو طرف مورد استفاده قرار گرفت. سرهنگ تصمیم گرفت تسلیم نشود به دلیل آنکه او بدون خویشتنداری می‌جنگید. این درست در نقطه مقابل ناتو بود. نیروهای ناتو به طور کاملا گزینشی به بمباران اهداف خود می‌پرداختند و تلاش می‌کردند تا آسیب‌ها را به حداقل برسانند. به‌‌رغم آنچه که پروپاگاندیست‌های طرفدار رژیم ادعا می‌کردند، تلفات غیر‌نظامی ناشی از حملات ناتو، بسیار اندک بود. ژنرال‌های بریتانیایی و فرانسوی که فرماندهی حمله به لیبی را بر‌عهده داشتند، به درستی به این موضوع توجه کردند که گسستن راه کمک‌رسانی به نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی به طرزی موفقیت‌آمیز نیروهای او را تضعیف خواهد کرد.

اما آنچه بیش از هر‌ موضوع دیگری اهمیت داشت، این بود که اهداف اولیه نیروهای ناتو در ماموریت لیبی منحرف و فراموش نشد، مساله‌ای که آفتی بزرگ برای نیروهای نظامی مدرن است. تاکنون هیچ نشانه‌ای از این موضوع وجود نداشته‌است که نشان دهد نیروهای زمینی ناتو مسیر خلبانان این اتحاد نظامی را خواهند پیمود، اقدامی که در سال ۲۰۰۱ در افغانستان و علیه طالبان انجام دادند و نتیجه آن به وجود آمدن گروه‌های مخالف ضعیف و متفرق بود که بعد‌ها نیاز به کمک داشتند. لیبی شاید به نیروهای پاسدار صلح نیاز داشته باشد اما هنوز هیچ کس ناتو را داوطلب این کار معرفی نکرده است.

پرونده اخلاقی و حقوقی مداخله محدود در لیبی آنگونه که منتقدان پیش‌بینی می‌کنند، هنوز بسته نشده است، با این همه، این ماموریت ممکن است تغییر کند و این در صورتی است که کشور تحت کنترل نیروهای شورشی دچار انفجار شود و غرب ناچار شود که به لیبی نیرو اعزام کند. در ماه مارس گذشته، زمانی که نیروهای وفادار به سرهنگ تهدید کردند که بنغازی را نابود خواهند کرد، کشورهای غربی اتحادی گسترده را برای نجات این شهر تشکیل دادند. بحث‌ها و جدل‌های فراوانی درگرفت اما آمریکایی‌ها، کشورهای شمال اروپا، ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس وارد این بازی نشدند، اتفاقی که سرهنگ قذافی امیدوار بود رخ دهد و البته پیش‌تر در عراق رخ داده‌بود. به جای آن ناتو نیروهای جدید به منطقه اعزام کرد و روشی مدرن در پیش گرفت.

لیبی نخستین مکانی بود که نیروهای ناتو در آن به مبارزه پرداختند اما آمریکایی‌ها نقش اول را در این نبرد بر‌عهده نداشتند و در خط مقدم آن نبودند. اروپایی‌ها - با وجود برخی کشورهایی که استثنا محسوب می‌شوند- بیشترین نقش را در این عملیات بر‌عهده داشتند. این تقسیم کار، می‌تواند الگویی برای عملیات آینده ناتو در کشورهای دیگر باشد. اما این به معنای بازگشت هرگونه دخالت آزاد در امور کشورهای دیگر نیست. درس‌های تلخ کابل و بغداد بسیار بیشتر از پیروزی ترابلس در یاد‌ها خواهد ماند.

اما بعد از این چه خواهد شد؟ بسیاری در سقوط سرهنگ جنجالی نقش داشتند. بسیاری از اقدامات دیگر برای پاکسازی او در لیبی مورد نیاز است. غرب پیشنهاد‌های حرفه‌ای بسیاری دارد تا به لیبی ارائه کند، از جمله در زمینه زیر‌ساخت‌های نفتی این کشور. سازمان ملل متحد می‌تواند ناظران صلح به لیبی اعزام کند تا به طرفداران قذافی - از بابت جانشان- اطمینان بخشد. اگر لازم باشد، دیگر دولت‌های عرب هم می‌توانند نیروهای پاسدار صلح به لیبی اعزام کنند. در همین حال ناتو می‌تواند یک تحقیق و تفحص عمومی انجام دهد تا به مردم نشان دهد که حملات هوایی این سازمان تنها به کشته‌شدن تعداد اندکی از غیر‌نظامیان منجر شده ‌است.

همانطور که در جریان انقلاب مردم لیبی، عمده اقدامات بر‌عهده مردم این کشور بود، پس از این هم بیشتر کارهای باقیمانده بر‌عهده همین مردم است. اولین اقدام حاکمان آینده لیبی این است که امنیت فیزیکی را تامین کنند و مانع از ایجاد آنارشی و غارت اموال عمومی شوند. اقدام بعدی تشکیل دولتی است که حقیقتا نماینده مردم این کشور باشد و شاید در این مجمع ملی، رهبران همه قبایل حضور داشته‌باشند تا نشان دهند که این دولت، دولتی فراگیر است. شورشیان همه حرف‌هایی را که درباره آشتی ملی باید زده‌ می‌شد، گفته‌‌اند. آنها برای اینکه نشان دهند حقیقتا به این هدف پایبند هستند و درس بزرگی به هواداران قذافی بدهند، باید از برخی از آنان برای حضور در دولت آینده دعوت کنند.

همزمان، باید عدالت رعایت شود تا انقلابیون دچار نا‌امیدی و سرخوردگی نشوند، انقلابیونی که قربانیان زیادی داده‌اند و به زودی از آنان خواسته خواهد شد تا سلاح‌های خود را زمین بگذارند. سرهنگ قذافی اگر زنده دستگیر شود، باید محاکمه شود، چه در لیبی چه در دیوان بین‌المللی کیفری در لاهه. با توجه به همه مسائل، محاکمه سرهنگ در لیبی ترجیح دارد چون هر اندازه که لیبیایی‌ها مسوولیت بیشتری داشته باشند، بهتر است.

احتمال فرار سرهنگ قذافی به الجزایر

انقلابیون خود را برای حمله به سرت، زادگاه و آخرین پناهگاه قذافی آماده می‌کنند

گروه بین‌الملل- منابع آگاه وابسته به انقلابیون لیبی از احتمال فرار دیکتاتور این کشور و خانواده او به خاک الجزایر خبر دادند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره ، یک منبع آگاه انقلابیون لیبی اعلام کرد که یک کاروان متشکل از ۶ خودروی مرسدس زرهی وارد خاک الجزایر شده‌است که احتمال می‌رود حامل مقامات بلندپایه لیبی یا معمر قذافی و فرزندان او باشد. این منبع که از اعضای شورای نظامی‌لیبی در شهر «غدامس» است، اضافه کرد: «‌این کاروان صبح روز جمعه در حالی که یک فرمانده از یگان صحرایی تحت فرمان قذافی حفاظت آن را برعهده داشت، با عبور از مرز لیبی وارد خاک الجزایر شد و نیروهای انقلابی نیز نتوانستند آنها را تحت تعقیب قرار دهند و متوقف کنند.» این در حالی است که الجزایر تاکنون شورای ملی انتقالی لیبی را به عنوان تنها نماینده قانونی ملت لیبی به رسمیت نشناخته‌است و قصد دارد اطمینان حاصل کند که حکام جدید لیبی با شبکه القاعده در مغرب اسلامی‌مبارزه خواهند کرد.

همزمان بی.‌بی.‌سی به نقل از انقلابیون لیبی گزارش داد که نیروهای مخالف سرهنگ قذافی در حال حاضر تقریبا کنترل کامل ترابلس، پایتخت لیبی را در اختیار دارند و تنها در چند منطقه با مقاومت طرفداران سرهنگ معمر قذافی رو به رو شده‌اند. این در حالی است که درگیری‌های پراکنده‌ای در اطراف فرودگاه بین‌المللی ترابلس میان طرفین روی داده اما مرکز شهر عمدتا آرام است. در نقاط دیگر کشور نیز مخالفان مسلح با مقاومت جدی در برخی مناطق رو به رو شده‌اند. در راس لانوف، شهر بندری نفت خیز، هواداران سرهنگ قذافی در برابر حملات مخالفان مقاومت کرده‌اند. این در حالی است که شورشیان در حال آماده شدن برای حمله به شهر سرت، زادگاه سرهنگ قذافی هستند. این شهر، آخرین پایگاه عمده سرهنگ قذافی به شمار می‌رود. این در حالی است که روز جمعه اعلام شد بیش از ۲۰۰ جسد متلاشی‌ و تجزیه شده در بیمارستانی در یکی از مناطق ترابلس، پایتخت لیبی کشف شده‌است. خبرنگاران گزارش دادند که اجساد مرد و زن و کودک در روی تخت‌ها و راهروهای بیمارستان ابوسلیم دیده شده‌است. خبرنگار بی.‌بی.‌سی در ترابلس در همین زمینه گفت که صحنه‌های بیمارستان ابوسلیم یکی از فجیع‌ترین صحنه‌هایی است که او تاکنون دیده است. او اضافه کرد که صدها جسد مرد و زن و کودک بر روی تخت و راهروهای بیمارستان افتاده بود. به گفته او هنوز معلوم نیست که قربانیان چه کسانی هستند اما برخی از آنها غیرنظامی ‌و برخی نیز مزدوران آفریقایی به نظر می‌رسند. این بیمارستان به دلیل درگیری‌های شدید در اطراف و نیز فرار پزشکان و پرستاران بسته شد و بیماران به حال خود رها شدند تا جان دادند.