ترمیم کابینه، مصلحت پوتین یا روسیه؟

گروه بین‌الملل- در حالی که مردم روسیه دلیلی برای ستایش از اقدامات ولادیمیر پوتین نمی‌بینند اما شیوه‌ای که وی اخیرا برای ترمیم کابینه به کار گرفت سوال مهمی را ایجاد کرده است، اینکه چه کسی از این موضوع سود می‌برد، پوتین یا روسیه؟

درست یا غلط، بسیاری بر این باور هستند که پرزیدنت پوتین اکراه دارد که قدرت را به جانشین خود انتقال دهد چه او دوست دارد تا نفس‌های آخر عمر خود، همچنان در راس امور بماند. او به راحتی می‌تواند اوضاع را طوری سر و سامان دهد تا یک دوره کامل دیگر هم بر سر کار بماند. به هر حال او به گونه‌ای عمل کرده است که همگان به او اعتبار لازم برای ماندن سر قدرت بدهند و فکر کنند او برای روسیه بهترین است، این در حالی است که به موجب قانون اساسی هیچ کس بیش از دو دوره نمی‌تواند رییس‌جمهور باشد. اما شیوه‌ای که او برای انتقال قدرت و تغییرات افراد کابینه این گمان را تقویت کرده است که او علاقه‌ای به ترک دفتر ریاست جمهوری ندارد.

به نظر می‌رسد او بیشتر علاقه‌مند به حفظ تعادل میان افکار عمومی و جانشینان بالقوه‌اش تا مصلحت کشور است. حدود ۱۰ روز طول کشید تا پوتین فکرهایش را برای ترمیم کابینه و انتخابات افراد جدید جمع وجود کند، در حالی که او فقط سه روز زمان لازم داشت تا کابینه میکائیل کازینف، نخست‌وزیر را تعیین کند و چهار روز هم برای خداحافظی با کابینه قبلی احتیاج داشت. طرفه آنکه موضوعی که باعث شد تا پوتین این زلزله را در نخست‌وزیری و کابینه آن به راه اندازد ناکارایی کابینه فراد بود. وقت اضافه‌ای که پوتین در راه تعیین وزرای جدید کابینه صرف کرد به معنای این است که خود او به اندازه کابینه نخست‌وزیر قبلی ناکارا و تنبل شده است.

شکی نیست که پوتین حداقل برای اقتصاد روسیه مفید است و به همین دلیل است که برکناری گرمان گریف به عنوان وزیر توسعه اقتصادی و تجارت هیچ‌گونه قدرشناسی را در پی نداشت. در واقع گریف نه تنها باعث سرعت رشد اقتصادی سالیانه ۶درصد از سال ۱۹۹۹ تاکنون بود، بلکه او بود که رهبری گروه انتقالی را به عهده داشت یعنی زمانی که پوتین در سال ۲۰۰۰ به ریاست‌جمهوری برگزیده شد. البته این موضوع هم حقیقت دارد که فرادکف اخیرا از گریف به دلیل ناتوانی‌اش در ماموریت عضویت در سازمان تجارت جهانی انتقاد کرده است.

شاید هم پرزیدنت بوش به این نتیجه رسیده است که موفقیت‌های اقتصادی کشور مرهون و مدیون تلاش‌های گریف و یا هیچ کس دیگر نیست، بلکه افزایش قیمت نفت در سال‌های اخیر، و نیز سایر کالاها است که هزینه توسعه را فراهم آورده است. درست است که افزایش قیمت نفت یکی از دلایل اصلی موفقیت‌های اقتصادی روسیه است، اما نقش گرمان گریف، همراه با وزیر اقتصاد الکسی کوردین و آندره‌ی ایلاریونوف فراموش شده، انکارناپذیر است. هر سه این افراد در تغییر سیاست‌ها در مورد درآمد حاصل از فروش نفت و گاز و تشکیل حساب ذخیره ارزی برای روز مبادا برای تضمین ثبات درآمد کشور، از ایجاد فشارهای تورمی جلوگیری کرد تنش داشتند که می‌توانست به سیستم مالی و پولی کشور خزیده و کشور را به بحران مالی روبه‌رو کند. این محدودیت‌ها و مقاومت‌ها در برابر سیاستمدارانی که علاقه زیادی به جمع کردن دوستان معتبر و کسب شهرت در میان مردم با ساختن بناهای یاد بود آنچنانی بسیار دشوار است و اعتماد به نفس زیاد طلب می‌کند.

به هر حال سوال مهمی که در حال حاضر وجود دارد این است که تا انتخابات آینده، چه اتفاقاتی در راه است. شکی نیست که رییس‌جمهور، تغییرات جدیدی را لازم و ضروری بداند. حتی اگر کوردین در راس گروه اقتصادی طرفدار سیاست‌های لیبرال باقی بماند، او کار سختی در حفظ محدودیت مالی دولت خواهد داشت. تنها زمانی این کار میسر خواهد شد که حامی مهم و قدرتمند یعنی گرین و ایلاریونف را همراه داشته باشید، حال آنکه آنها دیگر نیستند. به هر حال با بر کناری گریف، پوتین کار بسیار خطرناکی انجام داده است و کشور را در معرض ابتلای به بحران اقتصادی قرار داده است. تداوم رشد اقتصادی در روسیه در حال حاضر به ایستادگی در مقابل وزرای جدید کابینه بستگی دارد تا از چپاول ذخیره پولی جلوگیری کند. اگر نتواند از پس حملات چپاول‌گران برآید، آن زمان است که پوتین و روسیه به اهمیت نقش گریف پی خواهند برد.