آقای اوباما هنوز دیر نشده است

فرید زکریا تحلیلگر سی‌ان‌ان‌ و واشنگتن پست ترجمه: حسین موسوی به‌رغم نتیجه حاصله در انتخابات آمریکا (سنا و کنگره)، باراک اوباما، رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده زمان کافی دارد تا در این دو سالی که به پایان ریاست‌جمهوری‌اش باقی‌مانده کارهای بزرگی انجام دهد؛ زیرا آنها (مقامات آمریکا) باید بدانند که در جایی فراتر از واشنگتن زندگی می‌کنند. سفر آسیایی باراک اوباما در هفته جاری می‌تواند برای شروع نقطه خوبی باشد. در حقیقت این کمی عجیب و غریب است که اوباما تاکنون درخصوص سیاست خارجی وقت و انرژی کافی به خرج نداده است. پیداست که باحضور جمهوری‌خواهان کمی سخت است که بر روی سیاست خارجی تمرکز کرد؛ زیرا آنها تو را وادار می‌کنند که توجه اصلی‌ات به مسائل داخلی باشد؛ این موضوع جدید و بی‌سابقه‌ای نیست.

رئیسان‌جمهوری سعی می‌کنند که در اواخر دوران مدیریت‌شان به امور بین‌المللی بپردازند، در شرایطی که دفتر کارشان گویی برای آنها عرصه اقدامات تک‌جانبه‌شان است. اگر اوباما می‌خواهد در عرصه سیاست خارجی دستاوردهای مهمی داشته باشد، ابتدا به ساکن باید تا پایان دوره ریاست‌جمهوری‌ به دیپلماسی خارجی‌ نظم و انضباط بخشد. افزایش مداخله در سوریه و عراق علیه گروه‌های تروریستی ممکن است برای کاخ سفید، منافع عمومی و منابع نظامی و عایدی و موفقیت به همراه داشته باشد. البته این موفقیت زمانی حاصل می‌شود که در سوریه طرفداران دموکراسی بتوانند در نهایت پیروز شوند.

دیپلماسی خارجی اوباما برای شروع، قدرتمندانه و هوشمندانه است؛ اما هنوز کامل نیست: «چرخش به سوی آسیا»؛ این بخش بزرگ‌ترین نگرانی و تهدید برای صلح و رونق جهانی برای چند دهه آینده است. در واقع تهدید جهانی از سوی چند آدم‌کش در سوریه و عراق نیست، بلکه با ظهور قدرتی مثل چین است که در نقطه‌ای خاص از جغرافیای سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. اگر واشنگتن بتواند تعادل را به این منطقه بازگرداند و اطمینان خاطر را برای کشورهای این منطقه فراهم سازد، این موضوع باعث می‌شود که این منطقه وارد جنگ سرد تازه‌ای نشود؛ البته باید اذعان داشت که این چرخش در سیاست خارجی بیشتر نظری است تا عملی.

اگرچه ایالات‌متحده آمریکا قول داده است تا در فیلیپین، سنگاپور و استرالیا حضور نظامی خود را بیشتر کند؛ اما در عمل، شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد آمریکا در این راستا اقدام کرده باشد. به‌رغم اینکه آمریکا گفته که به لحاظ دیپلماتیک، فعال‌تر و پرانرژی شده است؛ اما دیپلمات‌های آسیایی از این موضوع شکایت دارند که چین در اجلاس منطقه‌ای قوی‌تر و بهتر از واشنگتن عمل کرده است.

اوباما تاکنون دوبار سفر خود را به آسیا به تاخیر انداخته است.

مهم‌ترین جاه‌طلبی در چرخش به سمت آسیا همان موضوع مشارکت در امور اقتصادی کشورهای حوزه پاسیفیک است. داستان این چرخش هم ساده است: کاهش موانع تجاری و سایر موانع تجارت در میان ۱۲ اقتصاد بزرگ اقیانوس آرام که ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می‌دهند. چنانچه این مشارکت محقق شود، اقتصاد جهان یک تکان اساسی خواهد خورد و رشد بی‌سابقه‌ای را از سر خواهد گذراند. از همه مهم‌تر، اصول بازار آزاد تقویت خواهد شد و این تمرینی برای ورود به دروازه‌های بازار آزاد است؛ زیرا اقتصادهای باز را تشویق می‌کند که براساس اصول سرمایه‌داری حرکت کنند و موانع محلی را برای رسیدن به این خواسته برطرف سازند.

نکته مهم این است که پیروزی جمهوری‌خواهان باعث می‌شود که موتور سیاست خارجی آمریکا در این مشارکت بیشتر تقویت شود. «تجارت» از معدود موضوعاتی است که جمهوری‌خواهان بر سر آن با رئیس‌جمهوری موافق هستند. اوباما در واقع بیشترین مشکل را با هم‌حزبی‌های خود دارد. از همین‌رو وی بیشتر به دنبال به دست آوردن حمایت است و سنت فرانکلین روزولت و جان اف کندی را رها کرده است.

اوباما در سیاست خارجی نسبت به پذیرش چالش بی‌میل است و چون در مورد مشارکت در منطقه پاسیفیک چراغ سبز دریافت کرده، خود را به این چالش کشانده است.

اوباما یک موضوع مهم دیگر هم در پیش رو دارد: موضوع توافق هسته‌ای با ایران. دوباره باید گفت که راهبرد ابتدایی که برای آن در نظر گرفته هوشمندانه است. اما به نظر می‌رسد، آنچنان که باید و شاید روی این موضوع متمرکز نشده است. هنوز مشخص نیست که قرار است دو طرف با همدیگر آشتی کنند و قدم‌های بیشتری بردارند که اگر چنین شد اوباما باید به دنیا و آمریکا نشان دهد که حاضر است توافق اجرایی شود. هرچند ممکن است با شماتت جمهوری‌خواهان در داخل روبه‌رو شود یا اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پرخاشگری و به این توافق حمله زبانی کند. این چالش‌ها، زمانی بلند مدت‌تر به نظر می‌رسد که واشنگتن در جست‌وجوی راهی برای آشتی کردن با عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس باشد. یک مقام سلطنتی عربستان سعودی در گفت‌وگو با خود من گفت که ریاض درک می‌کند که آمریکا در برخی از نقاط، در پی گرم کردن رابطه خود با ایران است. ایالات‌متحده می‌تواند در خاورمیانه نتیجه بازی را عوض کند و نقش میانجی را در برقراری رابطه بین ایران و عربستان سعودی بازی کند. این کار می‌تواند تنش‌ها را در خاورمیانه کمتر کند و کشورهای این منطقه با قدرت بیشتری علیه گروه‌های تروریستی همکاری مشترک داشته باشند. دنیا آشفته و به‌ هم ریخته به نظر می‌رسد و مدیریت اوباما بیشتر محافظه‌کارانه و دفاعی است. اما به یاد داشته باشید که در زمان ریچاردنیکسون و هنری کیسینجر دنیا چه شکلی بود و آنها چگونه در سیاست خارجی رفتار کردند. در آن زمان، ایالات‌متحده جنگ را با حضور نیم‌میلیون سرباز در آسیا باخته بود. اتحاد جماهیر شوروی کره ماه را فتح کرده و مشکلات و اپوزیسیون داخلی امان آنها را بریده‌اند. نیکسون و کیسینجر مجبور هستند که سربازان خود را فرا بخوانند و صلحی دشوار را پذیرا باشند. اما آنچنان که «رابرت زولیک»، نماینده سابق تجاری ایالات‌متحده خاطرنشان کرد آنها این موقعیت شکننده را با چند حرکت مثبت تغییر دادند. از جمله اینکه با اتحاد جماهیر شوروی روی کنترل تسلیحاتی توافق کردند. درها را به روی چین باز کردند و به دیپلماسی خود در خاورمیانه تحرک بیشتری بخشیدند. نتیجه چه شد؟ مردم از انرژی و مهارت دیپلمات‌هایمان در سیاست خارجی حیرت‌زده شدند. «جان گادیس» مورخ آمریکایی می‌گوید که در دوران مدرن آمریکا، یکی از موفق‌ترین دگرگون‌سازی‌ها در حوزه سیاست خارجی انجام شد.