گروه جهان - در ۸ ماه گذشته خلافت خودخوانده اسلامی بذرهای شوم خود را در اقصی نقاط دنیا پراکند. مصداق بارز آن اعلام بیعت بوکوحرام در نیجریه با داعش بود. رهبران داعش همچنین در مصر، لیبی، سوریه و بسیاری از نقاط بحران خیز جهان عرب هم بذرهای خود را پراکنده‌اند. گسترش داعش این پرسش را برانگیخته که آیا بیعت گروه‌های مختلف تروریست با این گروه نشانه تشدید فعالیت‌ها و تهدیدات تروریستی است. سرهنگ دوم «مایکل والتز»، افسر ذخیره نیروهای ویژه آمریکایی که پس از ارائه مشورت‌های لازم به وزارت دفاع نیجریه برای مبارزه با بوکوحرام به تازگی به کشور بازگشته، می‌گوید: «فعلا بیعت بوکوحرام با داعش قطعی به نظر می‌رسد.» والتز می‌گوید به نظر می‌رسد بحث بیعت بوکوحرام مدت زمانی طولانی در جریان بود و میان اعضای این گروه بر سر نحوه بیعت مذاکره بود که در نهایت «بیعت» اعلام شد. «پیتر برگن»، تحلیلگر سی‌ان‌ان، می‌نویسد در نیم دهه گذشته بر اثر خشونت‌های بوکوحرام بیش از ۵ هزار نفر کشته و بیش از ۵/ ۱ میلیون نفر آواره شده‌اند، اما بوکوحرام تاکنون به اهداف غربی حمله نمی‌کرد. بیعت این گروه و سایر گروه‌ها با داعش می‌تواند به خشن شدن عملیات‌هایشان منجر شده و غرب را هم بی‌نصیب نگذارد. اگرچه بسیاری از تحلیلگران از جمله «پیتر برگن» مدعی‌اند که داعش رفته‌رفته به نیرویی جهانی تبدیل می‌شود و مصداق آن را عضوگیری‌های گسترده این گروه در بسیاری از نقاط جهان و عملیات‌های این گروه در بسیاری از کشورهای جهان می‌دانند اما «لیزاسلای»، گزارشگر واشنگتن پست، از زاویه‌ای دیگر به ماجرا می‌نگرد و مدعی است شکست‌های پی در پی داعش در عراق و سوریه باعث شده مرکزیت این گروه دچار بحران شود و شکاف در پیکره داعش نمایان شود.

اسلای می‌نویسد: گزارش‌های مختلف از تنش‌های روزافزون میان تروریست‌های خارجی و محلی داعش و تلاش‌های ناموفق این گروه برای عضوگیری از نیروهای محلی در خطوط مقدم نبرد و نشانه‌های روزافزون از حملات گروه‌های چریکی به داعش نشان می‌دهد که تروریست‌های این گروه می‌کوشند تا چهره‌ای ترسناک و در عین حال قدرتمند از خود بر جا بگذارند و این در حالی است که این گروه از درون تهی شده و مترسکی بیش از او باقی نمانده است. همین مترسک داعش است که همگان را می‌ترساند. «لینا خطیب»، مدیر مرکز کارنگی در بیروت، می‌گوید بزرگ‌ترین تهدید برای داعش نه ارتش عراق، نه نیروهای ائتلاف و نه مخالفت سازمان‌یافته با این گروه است بلکه بزرگ‌ترین تهدید از دل داعش برمی‌خیزد و آن مخالفت‌های درونی در این گروه است که باعث شده تعداد زیادی از تروریست‌های خارجی جان خود را به دلیل مخالفت با بغدادی از دست بدهند. او می‌گوید: «چالش فوری برای داعش بیشتر داخلی است. ما شاهد شکاف در ستون‌های مرکزی ایدئولوژی داعش هستیم. کار این ستون همانا اتحاد میان اعضا و گروه‌های مختلفی است که زیر بیرق این گروه هستند. شکاف در این ایدئولوژی باعث شده که این گروه نه در میدان جنگ کارآمدی داشته باشد و نه در مدیریت امور داخلی و حکمرانی بر مناطق تحت کنترل.»

آنچه بر شدت این شکاف میان اعضای خارجی و محلی می‌افزاید همانا رفتار تبعیض‌آمیزی است که نسبت به آنها جریان دارد. داخلی‌ها حقوق و مزایای بیشتر و وضعیت زندگی بهتری نسبت به خارجی‌ها دارند. یکی از غیرنظامیانی که در شهر «ابوکمال» در سوریه، نزدیک مرز عراق، زندگی می‌کند نظر دیگری دارد و می‌گوید خارجی‌ها بیشتر در شهرها زندگی می‌کنند؛ چرا که حملات نیروهای ائتلاف به دلیل ترس از تلفات غیرنظامی کمتر است در حالی که تروریست‌های بومی - سوری بیشتر در روستاها زندگی می‌کنند و بیشتر در معرض حملات نیروهای ائتلاف هستند. با این حال، بسیاری از کارشناسان بر نَفسِ درگیری‌های داخلی میان اعضای داعش اتفاق‌نظر دارند. مثال بارز آن، درگیری مسلحانه میان خارجی‌ها و سوری‌هایی بود که از فرمان بردن از یکی از فرماندهان کویتی که به دنبال جذب و اعزام نیرو به خط مقدم در عراق بود سر باز زدند. واشنگتن‌پست می‌نویسد: «جناح سوری به فرماندهی صدام جمال، یکی از رهبران سابق ارتش آزاد سوریه، هنوز در شهر هستند و فاصله خود را از آن جناحی که فرمانده کویتی دارد حفظ کرده‌اند.»

«حسن الدُلَیمی»، پلیس بازنشسته عراقی که در کنار افراد قبیله‌ای متحد با داعش می‌جنگد، به واشنگتن پست می‌گوید: «در ماه ژانویه هم میان متحدان محلی با چچنی‌هایی که به دنبال بازگشت به سوریه بودند درگیری مسلحانه رخ داد.» اینها نمونه‌های کوچکی از درگیری‌هایی است که میان اعضای داعش رخ داده است. بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که درگیری‌های درونی و مسلحانه میان افراد داعش یکی از علت‌های اصلی اضمحلال احتمالی این گروه در آینده خواهد بود.