استراتژی خویشتندارانه اوباما جواب نمی‌دهد
مکس بوت عضو شورای روابط خارجی آمریکا بخش اول راهبردهای پرزیدنت باراک اوباما در مورد سوریه و عراق کارگر نیست. پرزیدنت امیدوار است که جنگ با داعش را محدود به حملات هوایی کند تا روی زمین نیروهایی مثل پیشمرگه‌ها، نیروهای امنیتی عراق، قبایل سنی و ارتش موسوم به آزاد سوریه اقدام به نابودی اعضای خلافت خودخوانده اسلامی کنند. در این ارتباط اقداماتی که ایالات‌متحده انجام داده نه تنها این گروه را متوقف نکرده، بلکه به گسترش آنها در شمال سوریه و استان الانبار در عراق انجامیده است. اگر باراک اوباما درباره اقدامات خود جدی است، نیاز دارد که تعهداتش را بیش از اقدامات فعلی کند. اگرچه اوباما احتمالا نیازی نخواهد داشت تا برای اعزام نیروهای زمینی به عراق و سوریه به‌صورت علنی مخالفت کند؛ اما این رویه وی ممکن است موجب ایجاد پرسش‌هایی در مورد میزان تعهد آمریکا شود.

تهدید بزرگ

ممکن است هدف معقول برای ایالات‌متحده، نه کم کردن توان داعش باشد نه نابودی‌شان، بلکه شکست یا خنثی کردن آنها باشد تا از این طریق اراضی به دست آورده در عراق و سوریه را از این گروه بازپس گیرد یا در بدترین حالت یک گروه تروریستی کوچک با دسترسی کم باشد.


این همان چیزی است که با سلف خلافت خودخوانده اسلامی، یعنی القاعده در عراق در سال 2007 و 2008 صورت گرفت؛ پیش از اینکه این گروه با سوءاستفاده از ناآرامی‌های سوریه اقدام به احیای مجددش کند. امکان دارد که چنین سرنوشتی دامنگیر داعش شود و سازماندهی این گروه نسبت به گروهی مثل طالبان که مورد حمایت پاکستان است،کمتر و کمتر شود. اگرچه آنها مانند طالبان نیستند و برای ایالات‌متحده و سایر متحدان واشنگتن خطر بزرگ و عمده به حساب می‌آیند؛ چرا که آنها هزاران جنگجوی خارجی جذب کرده‌اند که پس از بازگشت به موطن خود ممکن است دست به اعمال تروریستی بزنند.


چه اقداماتی برای شکست داعش لازم است؟: برای شکست داعش لازم است که اوباما با خروج بیشتر جنگنده‌ها، مشاوران نظامی و نیروهای عملیات‌ ویژه موافقت کند و محدودیت‌هایی که دست و پای آنها را بسته است، بردارد. باراک اوباما همچنین نیاز دارد تا اقدامات حمایتی بیشتری از سنی‌های عراق و سوریه داشته باشد و برای جلب حمایت ترکیه نشان دهد که هدف آمریکا در سوریه نه تنها شامل نابودی داعش می‌شود، بلکه به گزینه‌های دیگر نیز فکر می‌کند. قدم‌های مشخص در این راه عبارتند از: تشدید حملات هوایی. تا اینجای کار، کمپین بمباران هوایی گروه ائتلاف در برابر داعش نسبت به بمباران در افغانستان برای نابودی القاعده و طالبان در سال ۲۰۰۱، بسیار آرام و خویشتندارانه بوده است. زمانی که طالبان اراضی خود را در افغانستان از دست داد، تعداد پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا حد فاصل هفتم اکتبر تا ۲۳ دسامبر (۴۶ روز) ۶۵۰۰ سورتی پرواز بوده و در عین حال ۱۷ هزار و ۵۰۰ بمب بر سر مواضع طالبان ریختند. در مقابل آمریکا حد فاصل ۸ اوت (مرداد) تا ۲۳ دسامبر (دی ماه) -۷۶ روز- تنها ۶۳۲ سورتی پرواز داشته و ۱۷۰۰ بمب نیز علیه مواضع داعش به کار گرفته است. حملات اپیزودیک و نامنظم هرگز موجب توقف گروه متعصبی مثل داعش نخواهد شد.


ممنوعیت حضور نیروهای زمینی ایالات‌متحده روی زمین: پرزیدنت باراک اوباما، اجازه نخواهد داد که نیروهای ویژه آمریکایی روی زمین عملیات نظامی داشته باشند. همچنین وی اجازه نخواهد داد حملات هوایی آمریکا افزایش پیدا کند و کار را به تنهایی به نیروهای عراقی، پیشمرگه‌ها، قبایل سنی عراقی و ارتش آزاد سوریه سپرده است. کاری که پیش از این در شمال افغانستان توسط قبایل سنی صورت گرفته بود و به همکاری با ایالات‌متحده پرداخته بودند. فقدان نظارت روی نیروهای زمینی موجب می‌شود که از ظرفیت‌های هوایی ایالات‌متحده به خوبی استفاده نشود. تجربه نشان داده است که حضور مشاوران جنگی در کنار نیروهای زمینی بومی به مراتب موثرتر از طرح آموزش سربازان داخلی توسط مربیان آمریکایی است.


افزایش حجم نیروهای آمریکایی: ملزومات ارتش باید فراتر از خواب‌هایی باشد که واشنگتن هر شب می‌بیند. حضور نیروهای فعلی، حتی با افزودن ۱۵۰۰ نیرو به نیروی سابقی که در عراق حضور داشته است (۲۹۰۰ نفر)، هنوز کافی به نظر نمی‌رسد. تخمین زده می‌شود برای بهبود شرایط به ۱۰ هزار نیروی آمریکایی در عراق نیاز است. این رقم پیشنهاد آنتونی زینی، فرمانده سابق مرکزی ایالات‌متحده است. در ترکیب‌بندی این نیروها باید بیشتر نیروهای ویژه آمریکایی حضور داشته باشند. افزون بر این باید نیروهایی نیز در کنار نیروهای ویژه قرار بگیرند که راهنما و حمایت‌کننده حملات هوایی روی زمین (forward air controllers) باشند. همچنین نباید از حضور نیروهای لجستیکی، امنیتی و اطلاعاتی در بین این نیروها غافل شد و باید به اندازه کافی از این گروه‌ها نیز نیرو در عراق حضور داشته باشند.


کار با تمامی نیروهای میانه‌رو در عراق و سوریه: ایالات‌متحده باید با پیشمرگه‌ها، قبایل سنی و ارتش آزاد سوریه و برخی عناصر نیروهای امنیتی عراق همکاری داشته باشد. با توجه به نفوذ شبه‌نظامیان در میان نیروهای امنیتی عراق ممکن است همکاری با آنها به قدرتمندتر شدن آنها بینجامد و همین موضوع موجب می‌شود که برخی گروه‌های اجتماعی جذب نیروهای داعش شوند. ایالات‌متحده باید به‌طور مستقیم با قبایل سنی همکاری کند و آنها را تبدیل به گروه‌های کوچکی کند که در استان الانبار قابلیت دفاع و حمله به گروه داعش را داشته باشند. در سوریه نیز آمریکا باید حمایت خود را از نیروهای ارتش موسوم به «ارتش آزاد سوریه» افزایش دهد. در برنامه کنونی تنها آموزش 5 هزار نیروی سوری در دستور کار ایالات‌متحده قرار گرفته است.