پویا جبل عاملی

گویی مرکل نیز بانوی آهنین دیگری است. نه تنها اغلب دیدگاه‌های مرکل به تاچر نزدیک است، بلکه رویکرد وی در اقتصاد نیز همخوانی فراوانی با نخست وزیر دهه ۱۹۸۰ بریتانیا دارد. اما وی این بار نه به خاطر بازی‌اش در حوزه سیاسی که به خاطر عزمش در مناسبات اقتصادی باید بانوی آهنین قلمداد شود. وی همچنان بر بسته‌های ریاضتی تاکید می‌کند و بسته‌های نجات را در گرو آن می‌بیند، اما مخالفانش چیز دیگری می‌گویند. از منظر آنان رویکرد سرمایه‌گذاران به سوی اوراق قرضه اقتصاد‌های امن‌تر، آن هم با بهره بسیار ناچیز و عدم موفقیت برخی از حراج‌های اوراق قرضه کشورهای پیرامون اروپا، آن هم با بهره‌ای بیش از ۵ برابر اوراق اقتصاد ایالات‌متحده، حاکی از آن است که نا‌اطمینانی فزاینده‌ای در اقتصاد اروپا و به تبع آن اقتصاد جهانی وجود دارد. از منظر آنان، خطر خروج یونان از حوزه یورو، ورشکستگی سیستم بانکی اسپانیا و خروج جریان‌های سرمایه از منطقه یورو امری نیست که بتوان راحت از کنار آن گذشت. این گروه معتقدند که مانند سال ۲۰۰۸ که یک عزم جهانی در بین سیاستمداران برای جلوگیری از رکود موفق شد تا رکودی را که به باور بسیاری می‌توانست به عمق بحران بزرگ باشد، مدیریت کند، این بار نیز اروپا می‌تواند با مداخله دولتی دیگری از حجم نا‌اطمینانی‌ها بکاهد و با نجات یورو، اقتصاد جهانی را از غرق شدن برهاند. فراتر از این، وضعیت اقتصادی کشورهای نوظهور نیز گویی بدتر از گذشته است و آنها دیگر نمی‌توانند چون دوره رکود، جانی باشند در تن خسته اقتصاد جهانی.

اما بانوی آهنین آلمان مشکل کنونی را جور دیگری می‌بیند، از نظر وی بحران اروپا، بحران بدهی است و بدهی را نمی‌توان با بدهی حل کرد. اگر در سال ۲۰۰۸، رکود اقتصادی به خاطر عدم توانایی بخش خصوصی برای به سامان کردن اقتصاد با مداخله دولت‌ها تقلیل یافت، اما بحران امروز اروپا، بیشتر ناشی از عملکرد بد دولت‌های پیرامون است؛ بنابراین آنان هستند که باید عملکرد خود را تصحیح کنند؛ با اصلاح رفتار آنان، نا‌اطمینانی‌ها فروکش کرده و اقتصاد جهانی می‌تواند چشم‌انداز مثبتی را تجربه کند.

با این وجود، مخالفان مرکل معتقدند که وی خطر فعلی را درست درک نکرده است. از نظر آنان اگر به فرض خروج یونان از حوزه یورو قطعی شود، بازارهای مالی چنان توانایی را دارند که رکود عمیق دیگری را به ارمغان آورند و در آن صورت نه تنها آلمان مجبور به مداخله است که ‌ای بسا هزینه‌های مداخله در آن زمان بسی بیش از زمان فعلی باشد. از این منظر برای آنان نجات یورو توسط بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا حیاتی است، نجاتی که می‌تواند تحرکی باشد برای روند بهبود اقتصاد جهانی.

با این همه، هنوز بانوی آهنین اطمینان ندارد که ادامه وضعیت فعلی شرایط را بدتر می‌کند، علاوه بر اینکه نهاد‌های تخصصی‌تر نیز مانند بانک مرکزی اروپا به‌رغم هشدار‌های خود نسبت به چشم‌انداز گذشته، اما همچنان دیدگاه خود را از ریاضت به رشد اقتصادی تغییر نداده است. به این شکل نمی‌توان انتظار داشت تا دولت آلمان حداقل تا جلسات پاییزی سران اتحادیه اروپا تغییر چندانی در نظرات خود دهد، مگر آنکه خطر اصلی کلید بخورد و یونان از یورو خارج شود.