مهران دبیرسپهری
هدف‌گذاری تورمی روشی است برای تعیین نرخ تورم هدف‌گذاری‌شده توسط سیاست‌گذاران و نیل به آن که معمولا در کشورهای صنعتی عددی بین صفر تا ۳ درصد است. روش هدف‌گذاری تورمی اولین بار در کشور نیوزیلند و در سال ۱۹۹۰ استفاده شد.

پس از کشور مزبور، تعداد زیادی از کشورها به جرگه استفاده‌کنندگان از روش فوق پیوستند. از جمله می‌توان به کشورهای بریتانیا، کانادا، سوئد، استرالیا و آفریقای جنوبی اشاره کرد. این روش به این دلیل ابداع شد تا اهداف تورمی دولت مشخص و معلوم شود و موجب مهار انتظارات تورمی و افزایش شفافیت در سیاست‌های اقتصادی دولت گردد. اما قبل از ادامه این بحث از آنجا که در کشور ما هنوز در اهمیت مهار تورم، اجماعی وجود ندارد و از این نظر تفکرات اقتصادی جهان قبل از 1980 همچنان در کشورحاکم است، اشاره‌ای به این موضوع می‌نماییم.
در جدول شماره یک نرخ تورم بر حسب درصد برای چند کشور در سال‌های ۱۹۸۰ و ۲۰۰۵ درج شده است تا تغییر رویکرد کشورها نسبت به تورم در این فاصله زمانی نشان داده شود. همان‌گونه که دیده می‌شود در سال ۱۹۸۰ نرخ تورم از میانگین ۱۳ درصد به میانگین کمتر از ۲ درصد در سال ۲۰۰۵ رسیده است (میانگین ساده حسابی نه میانگین وزنی). هم‌اکنون این کشورها نسبت به افزایش تورم حتی به اندازه یک دهم درصد حساس بوده و واکنش نشان می‌دهند و مقامات مسوول برای تغییرات حتی نیم‌درصدی نرخ تورم برای پاسخگویی به پارلمان‌هایشان احضار می‌شوند. از آنجا که کشورهای یادشده در جدول ۱ هم اکنون عمدتا از روش هدف‌گذاری تورمی استفاده می‌کنند، بنابراین در اینجا روشی را برای این فرآیند ارائه می‌نماییم. این روش در واقع چیزی نیست جز ایجاد یک جدول که آن را جدول هدف‌گذاری تورمی می‌نامیم (جدول ۲). ستون اول این جدول به رشدهای ماهانه تورم اختصاص دارد. در ستون دوم، نرخ تورم نهایی ناشی از انتخاب هر تورم ماهانه، محاسبه شده است. یعنی اگر برای یک دوره ۲۴ ماهه، رشد ماهانه تورم ثابت بوده و بر فرض یک عدد مشخص باشد، پس از ۲۴ ماه، نرخ تورم نهایی چقدر خواهد شد. برای مثال چنانچه نرخ تورم ماهانه به مدت دو سال ۶/۱ درصد باشد، نرخ تورم نهایی، ۲۱ درصد خواهد بود. در وضعیتی که نرخ تورم نهایی برقرار باشد دو شاخص تورم نقطه به نقطه و تورم میانگین بر هم منطبق و برابر خواهند شد. برای هدف‌گذاری تورمی لازم است ابتدا از اعداد ستون دوم استفاده شود. مثلا فرض می‌کنیم نرخ تورم ۱۰ درصد برای اقتصاد ایران هدف‌گذاری شده است.
در این صورت لازم است رشد نقدینگی متناظر با این میزان تورمی با توجه به رشد اقتصادی موجود، تعیین شده و بانک مرکزی عرضه پول را بر اساس آن تنظیم کند. برای این کار از آخرین رشد اقتصادی موجود(مثلا سه ماهه اخیر) استفاده می‌نماییم.
مثلا اگر آخرین رشد اقتصادی، ۲ درصد باشد برای هدف‌گذاری تورم ۱۰ درصدی باید رشد نقدینگی را روی ۲۰ درصد نگه داشت. در این صورت رشد ماهانه تورم به طور میانگین ۸/۰ درصد خواهد شد. حال اگر بانک مرکزی به مدت دو سال عرضه پول را با توجه به روش فوق در دوره‌های سه ماهه تنظیم کند، در پایان دوره دو ساله، نرخ تورم ۱۰ درصد حاصل خواهد شد. بدیهی است خطای این روش در پایان سال اول قابل تصحیح است؛ به این صورت که اگر میانگین نرخ تورم ماهانه متفاوت از ۸/۰ درصد باشد می‌توان بر اساس آن، رشد نقدینگی را تصحیح کرد؛ ضمنا استفاده از این جدول مشروط بر آن است که تامین ارزی کشور دچار مشکل نباشد.
به عبارت دیگر چنانچه عرضه ارز کمتر از تقاضا در نرخ‌های متعارف باشد در این صورت با کاهش ارزش پول ملی(به دلیل مزبور) مواجه هستیم و بخشی از افزایش قیمت کالا و خدمات به این دلیل خواهد بود.
در طراحی جدول شماره ۲ از رابطه M =۱۰+Q که منتج از رابطه مقداری پول است و در تاریخ ۲۳/۷/۹۰ در صفحه اندیشه اقتصاد همین روزنامه بررسی شد، استفاده شده است. به عبارت دیگر این جدول حاصل بررسی یک دوره ۴۰ ساله اقتصاد ایران است.
ماخذ: World Development Indicators-2008