گمشده اقتصاد ایران

دکتر سید احمد میرمطهری

ایران جمعیتی جوان و دانش‌آموخته دارد، موقعیت استراتژیک آن ممتاز است، منابع طبیعی فراوانی در اختیار دارد و با توجه به چنین امکاناتی، بهره‌برداری مناسب از این ظرفیت‌ها یک توقع جدی است. از سوی دیگر در عرصه بین‌المللی در همین چند دهه اخیر شرایطی در اقتصاد نوین جهان شکل گرفته است که ظرفیت‌های جدیدی برای همه کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه در آسیا و آمریکای لاتین به وجود آورده است که ماحصل آن ایجاد شبکه‌های تولید و تجارت به هم پیوسته و زنجیره‌های تولید و سرمایه‌گذاری خارجی بوده است که منجر به گذار اقتصادهای در حال توسعه و اقتصادهای نوخاسته و کشورهای نوظهور صنعتی گردیده و این تحولات نیز به توقع و انتظار استفاده بهینه از ظرفیت‌های اقتصاد ایران بیشتر افزوده است.

اما چرا اقتصاد ایران هنوز نتوانسته است به یک رشد پایدار و تحول صنعتی متناسب با ظرفیت‌های یاد شده دست یابد؟ در حالی که نیروی انسانی ماهر و زیربناهای گسترده و منابع سرمایه‌‌ای آن در مقایسه با بسیاری از دیگر کشورها غنی‌تر است و افزون بر اینها ظرفیت‌های کارآفرینی کشور هم رشد قابل توجهی داشته است.

شاید پاسخ به این سوال را در نبود یک پندار و تفکر معطوف به رشد و نبود نگاه آینده‌نگر بتوان خلاصه کرد و در این میان نگاه منفی به توسعه بخش خصوصی و استقرار نامناسب نهادهای بازار و نبود شرایط رقابت سالم از جمله دلایل دیگری است که به دست نیافتن به تمامی ظرفیت‌های اقتصاد کشور دامن زده است.

صاحب این قلم معتقد است دگرگونی اقتصادی هنگامی رخ می‌دهد که فضای سیاسی کشور معطوف به رشد و در عین حال در تعامل با جهان باشد؛ چرا که دانایی را در ارتباط با دنیا می‌شود کسب کرد و دانش می‌باید به تابع تولید اضافه شود و در عین حال فضای کسب‌وکار می‌بایستی بهبود بخشیده شود و توسعه بخش خصوصی مقدم برخصوصی‌سازی گردد و نهایتا اینکه تکیه بر توسعه صنعتی همراه با نهادسازی‌های مناسب به یک خواسته ملی تبدیل شود.

آیا گمشده اقتصاد ایران، تفکر معطوف به رشد اقتصادی پایدار نیست؟