محمدصادق جنان‌صفت

خبرگزاری فارس ظهر روز گذشته خبری با تیتر «دلار آزاد ۱۸۵۰ تومان» را برای اطلاع مخاطبان خود مخابره کرد. همان طور که از متن خبر یادشده برمی‌آید- و در صورتی که قیمت یادشده درست یا حتی ۵ درصد پایین یا بالا باشد- اولا و برخلاف اراده اعمال شده از سوی بانک مرکزی، بازار ارز «تک‌نرخی» نشده است، ثانیا فاصله نرخ دلار در بازار آزاد هنوز ۵۰ درصد بالاتر از نرخ اعلام شده توسط بانک مرکزی است. چرا بازار ارز با حرف و فرمان تصمیم‌سازان پولی با بی‌اعتنایی برخورد می‌کند؟ آیا همان طور که مقام‌های دولتی می‌گویند، گروه‌هایی از افراد آنقدر قدرت سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی دارند که می‌توانند بازار ارز را برخلاف اراده مقام‌های پولی، مالی و ارزی و سیاسی آرایش دهند؟ به نظر می‌رسد کسانی که این فرضیه را قبول کنند به دلایل گوناگون شمارشان زیاد نخواهد بود. چرا؟

واقعیت این است که در همه دهه‌های پس از تاسیس بانک مرکزی از سال ۱۳۳۹ تا امروز، دولت و بانک مرکزی انحصارگر کامل در عرضه ارز به حساب می‌آیند. علاوه بر این، موسسه‌ها، شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی در سمت تقاضا نیز بازیگر پرقدرتی به حساب می‌آیند. از سوی دیگر و با توجه به توزیع قدرت سیاسی در جامعه ایرانی این احتمال را که دولت و دستگا‌ه‌های نظارتی و سازمان‌های پرقدرت دیگر توانایی کنترل کارکرد یک گروه ناشناخته را نداشته باشند کم و اندک می‌کند. بنابراین برای شناخت تلاطم و عدم تعادل در بازار ارز باید به سمت عرضه و تقاضای ارز در بازار رفت. تا وقتی که این دو نیرو در بازار به تعادل نرسند، تک نرخی شدن ارز در شرایط عدم تعادلی کنونی یک آرزوی ناکام خواهد بود. با توجه به اینکه عرضه‌کننده ارز مشخص است، به نظر می‌رسد سمت تقاضای ارز باید با دقت بیشتر بررسی شود و عنصر ناشناس وارد شده به این بازار و رفتار و حرکات آن را شناخت. در حالی که تا چند ماه پیش، تقاضای ارز به فعالان اقتصادی دولتی، شبه دولتی و دولتی منحصر می‌شد و تا اندازه زیادی قابل شناسایی و مهار بودند، در ماه‌های اخیر، گروه پرشماری از «خرده‌ پاها» در سمت تقاضای ارز خودنمایی می‌کنند. این خریداران خرده پا توانایی خرید ارز در اندازه‌های بالا را ندارند، اما آنها پرشمارند و برخلاف فعالان اقتصادی و صنعتی، با احساس عمل کرده و تقاضای خرید ارز را به میزان قابل‌توجهی افزایش داده‌اند. واقعیت این است که این گروه پرشمار تا زمانی که بازار ارز جذابیت درآمد آنی و قابل‌توجه برای آنها دارد و همچنین تا زمانی که آنها تصور می‌کنند با خرید ارز از ارزش پس‌اندازهای خود حفاظت می‌کنند از بازار خارج نخواهند شد. سخنان رییس‌کل بانک مرکزی و سایر مقامات مبنی‌بر اینکه ذخایر ارزی ایران پرقدرت و نیرومند است و به هر میزان که در بازار تقاضا وجود داشته باشد، ارز عرضه خواهد شد، نه تنها کمکی به بیرون رفتن خریداران خرده‌پا نمی‌کند، بلکه آنها را مشتاق به حضور پایدارتر خواهد کرد.

این گروه پرشمار تنها زمانی از بازار و سمت تقاضا بیرون می‌روند که بازارهای جانشین برای حفظ ارزش پولشان را پیدا کنند. کاش دولت توضیح می‌داد چرا به سخنان اقتصاددانان که خواستار منطقی شدن نرخ سود سپرده‌گذاری با نرخ تورم بودند عمل نکرد تا کار از کار بگذرد؟ اکنون نیز راه کاهش تقاضای ارز، جذاب‌تر کردن سایر بازارها است و تا این کار برای شهروندان محسوس و ملموس نشده باشد، بازار ارز به تعادل بلندمدت نمی‌رسد. اگر به هر دلیل، بازار ارز بر خلاف اراده دولت و بانک مرکزی حرکت کند و داوری‌ها و پیشنهادها و توصیه‌های این مسوولان را بی‌اثر کند، پیامدهای ناشناس را مشاهده خواهیم کرد. رفتار دستوری با بازار ارز به دلایل تاریخی و جهانی شاید در کوتاه‌مدت موثر باشد - که البته این روزها خلاف آن را می‌بینیم - اما در بلندمدت باید با ابزارهای اقتصادی از متلاطم شدن بازار ارز جلوگیری کرد. تنها راه، به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا است و دنبال راه‌های دیگر رفتن جز خستگی و فرسودگی چیزی به ارمغان نمی‌آورد.