پیشنهاد نقشه راه برای‌آینده

دکتر محمدمهدی بهکیش

می‌گویند ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم گروهی را در مخفیگاه‌ها مسوول تنظیم برنامه بازسازی کشور پس از پایان جنگ کرده بود. آیا ما هم می‌توانیم از ‌این تجربه بیاموزیم و ‌این سوال اساسی را مطرح کنیم که در صورت برطرف شدن محدودیت‌های تجاری حاضر (تحریم‌ها)، جایگاه اقتصاد ‌ایران را در منطقه و جهان چگونه باید بازتعریف کنیم تا منافع بلندمدت کشور تامین شود و سوال دیگر‌ اینکه کشورهای دارای پتانسیل اتحاد با اقتصاد ‌ایران در منطقه کدامند تا بتوان با آنان روابط نزدیک‌تری برقرار کرد؟

شکل‌گیری گات به همراه تاسیس بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بعد از جنگ جهانی دوم مسیر تازه‌ای فرا روی اقتصاد جهان قرار داد و زمینه رقابتی شدن اقتصادهای ملی را فراهم کرد، به‌ترتیبی که طی ۶۰ سال گذشته تعرفه‌های گمرکی به شدت کاهش یافت و به حدود ۵/۳ درصد قیمت کالاها رسید و موانع غیرتعرفه‌ای برای کشورهای عضو WTO عموما از بین رفت و حتی بحران‌های مختلف، از جمله بحران مالی سال ۲۰۰۸ نتوانست تغییری در ساختار رقابتی آنان به وجود آورد.

حاصل ‌این فرآیند، توسعه تجارت جهانی با نرخی بیشتر از نرخ رشد اقتصادی کشورها بود و منجر به جابه‌جایی کالاهای بیشتری در سطح جهان شد. علاوه بر آن، کاهش هزینه‌های حمل و نقل سبب شد تا افزون بر کالا و خدمات، بسیاری از صنایع کارخانه‌ای کشورهای غربی به کشورهای در حال توسعه انتقال یابد و در نتیجه هم کشورهای توسعه یافته از امکانات ارزان کشورهای در حال توسعه استفاده کردند و هم زمینه‌ای برای توسعه کشورهای در حال توسعه فراهم شد. رشد سریع کشورهای جنوب شرقی آسیا و هندوستان و... در ‌این سال‌ها نمونه‌های بارزی از‌ اینگونه می‌باشند.

همزمان ‌این روند موجب شکل‌گیری اتحادیه‌های منطقه‌ای در جهان شد؛ زیرا از یک طرف کشورها نمی‌توانستند به تنهایی با اقتصادهای بزرگ رقابت کنند و از طرف دیگر برخی از اقتصاددانان شکل‌گیری اتحادیه‌های منطقه‌ای را پیش‌درآمد پیوستن کشورها به رقابت جهانی و WTO می‌دانند؛ زیرا معتقدند آزادسازی اقتصادی ‌باید ابتدا در مناطق همجوار- که سهل‌تر است- تمرین شود تا در نهایت شرایط بهتری برای رقابت در صحنه بین‌المللی به وجود‌ آید. از جمله اتحادیه‌های موفق شکل گرفته در ‌این دوره می‌توان به اتحادیه اروپا، اتحادیه کشورهای آمریکای شمالی (نفتا) و همچنین اتحادیه کشورهای شرق آسیا (آسه‌آن) اشاره کرد که حجم تجارت درون منطقه‌ای آنان به‌ترتیب ۶۵، ۴۰ و ۲۵ درصد است.

دور از انتظار نیست که مذاکرات چندجانبه WTO در‌ آینده به جای مذاکره بین کشورها به مذاکره، بین مناطق متحد (اتحادیه‌ها) تبدیل شود.

در حالی که بسیاری از کشورها ی جهان در‌ این مسیر راهی طولانی پیموده‌اند، کشور ‌ایران در طی ۳۰ سال گذشته درگیر مشکلات خود بوده است. کشورمان مجبور شد جنگ تحمیلی با عراق را سامان دهد و پس از آن درگیر مسائل مربوط به انرژی اتمی‌ و محدودیت‌های ناشی از آن شد و در نتیجه فرصت نیافت که موقعیت اقتصاد خود را در بستر اقتصاد رقابتی جهانی تعریف کند. در حالی که کشورهای همسایه ما- از جمله در جنوب خلیج فارس- مشغول تشکیل اتحادیه‌های مورد علاقه خود شدند و به تدریج به اقتصادهای قابل اعتنا در منطقه تبدیل شدند. البته ‌ایران در دو پیمان یا اتحادیه اکو (‌ECO) و سازمان کشورهای اسلامی(OIC) فعال بوده است؛ ولی از آنجایی که هیچ یک از ‌این دو سازمان بر مبانی دقیقی که در پایین می‌آید استوار نشده بودند، تجارت درون کشورهای عضو ‌این اتحادیه‌ها رشد نکرد. بیش از دو دهه است که تجارت بین کشورهای عضو اکو همچنان حدود ۷ درصد از کل تجارت خارجی آن کشورها است و کشورهای اسلامی‌ همچنان همان حجم از تجارتی را بین خود مبادله می‌کنند که بیش از دو دهه پیش داشتند؛ یعنی حدود ۱۳-۱۱درصد. البته اگر رشد بسیار محدودی هم در آن دیده شود بیشتر به خاطر افزایش قیمت نفت است.

ما در منطقه‌ای از جهان قرار داریم که اکثر کشورهای نفت خیز دنیا در آن جای دارند و چون ما خود یک کشور دارای منابع غنی نفت و گاز هستیم، طبیعی است که نمی‌توانیم به اتحاد اقتصادی پایدار و متعادل با کشورهای دیگر نفت‌خیز فکر کنیم؛ زیرا هر دو بیشتر فروشنده نفت و گاز یا محصولات تولید شده آنان مانند محصولات پتروشیمی ‌و... هستیم. بنابراین ‌ایران ‌باید به اتحاد با کشورهایی فکر کند که صادرات و واردات متعادلی در درون اتحادیه داشته باشند؛ پس ‌ایران باید به طرف کشورهایی برود که بیشتر مصرف‌کننده مواد معدنی هیدروکربوری و محصولات آن باشند. (همکاری اقتصادی مورد بحث در ‌این یادداشت جامع‌تر از همکاری در سازمان‌های تخصصی است که برای یک هدف خاص- مانند اوپک- به وجود آمده‌اند).

به علاوه همکاری اقتصادی در صورتی پایدار و در بلندمدت موفق است که زمینه‌های فرهنگی- اجتماعی برای گسترش روابط بین آنان فراهم باشد؛ زیرا همراه با گسترش مبادله کالا و خدمات، رفت و آمد و مجاورت نیروی انسانی گسترش خواهد یافت. می‌دانیم که در اتحادیه اروپا به‌رغم نزدیکی فرهنگی اجتماعی بین کشورهای عضو آن، هم اکنون مسائل اجتماعی بسیاری گریبان‌گیر آن اتحادیه شده است و در نتیجه گرایش‌های خروج از اتحادیه- حداقل در مورد بخشی از مردم آن کشورها- در حال افزایش است، پس ارجح آن است که ‌ایران به اتحاد یا همکاری با کشورهایی فکر کند که امکان بروز مشکلات فرهنگی- اجتماعی در بین آنان در بلندمدت کمتر باشد.

علاوه بر دو عامل فوق، نزدیکی جغرافیایی کشورها برای ‌ایجاد همکاری گسترده اقتصادی نیز اهمیت بسیار دارد؛ زیرا علاوه بر آنکه موجبات بهره‌گیری بیشتر از نزدیکی فرهنگی- اجتماعی آنان را فراهم می‌آورد هزینه‌های حمل‌ونقل را کاهش می‌دهد، بنابراین رقابت سهل‌تر می‌شود.

عامل چهارم آنکه، کشورهایی که در یک اتحادیه اقتصادی جمع می‌شوند ‌باید به نوعی اقتصادهای مکمل یکدیگر داشته باشند یا آنکه اقتصاد آنان در جهت مکمل شدن با یکدیگر رشد کند؛ زیرا در آن صورت است که تجارت بین کشورهای عضو گسترش بیشتری می‌یابد.

حال اگر از دریچه چهار عامل فوق به کشورهای اطراف‌ ایران نگاه کنیم، طبیعی است که ‌ترکیه کاندید خوبی برای ‌این منظور است و شاید به همین دلیل پیمان «همکاری منطقه‌ای برای توسعه» (‌RCD‌) در قبل از انقلاب بین ‌ایران، پاکستان و ‌ترکیه به وجود آمد. ولی‌ ترکیه امروز نگاه به غرب دارد و در‌آینده‌ای نه چندان دور به اتحادیه اروپا خواهد پیوست.

بنابراین با توجه به شرایط موجود در منطقه و یادآوری آنکه نمی‌توانیم با دیگر کشورهای نفت‌خیز همکاری جامع و بلندمدتی داشته باشیم، به نظر می‌آید، هندوستان گزینه‌ای جدی است که ‌ایران می‌تواند برای ‌ایجاد یک اتحادیه (یا پیمان) منطقه‌ای جدید به آن فکر کند؛ زیرا هند مصرف‌کننده بزرگ نفت و گاز است (بیش از ۳ میلیون بشکه نفت در روز وارد می‌کند) و اقتصادی بسیار بزرگ و در حال رشد سریع دارد و طبق برخی پیش‌بینی‌ها آن کشور در سال ۲۰۵۰ بزرگ‌ترین اقتصاد جهان خواهد شد؛ بنابراین پیش‌بینی می‌شود که واردات نفت و گاز یا محصولات متکی بر آن در هندوستان افزایش قابل توجهی یابد.

نکته دوم ‌اینکه روابط فرهنگی- اجتماعی ‌ایران با هندوستان نزدیکی بسیار دارد. از قرن یازدهم میلادی (دوران غزنویان) تا اواسط قرن ۱۸ که نادر شاه به هندوستان حمله کرد، بخش بزرگی از غرب هندوستان در اختیار حکومت‌های فارس زبان‌ایرانی بوده است و در چند دوره‌این نفوذ تا شهر دهلی پیش رفته است. در نتیجه زبان فارسی و حافظ خوانی هنوز در برخی نقاط هند مورد استفاده است و مهم‌تر آنکه جمعیت قابل توجهی در آن کشور مسلمانند. (حدود ۱۶۰ میلیون نفر) اگر بعد از جنگ جهانی دوم پاکستان از هندوستان جدا نشده بود، کشور هند هم اکنون همسایه‌ایران بود. بنابراین فاصله جغرافیایی دو کشور بسیار نزدیک است (عامل سوم) و اگر پاکستان نیز به‌این اتحاد بپیوندد، آنان عملا در همسایگی‌ایران قرار می‌گیرند.

نکته آخر آنکه، هندوستان بهترین اقتصاد مکمل در منطقه برای‌ایران محسوب می‌شود؛ زیرا تولید‌کننده جدی نفت و گاز نیست. جمعیت گسترده روستایی دارد (حدود ۵۰ درصد جمعیت) و همزمان صنایع آن به سرعت در حال رشدند؛ به خصوص که با اتکا به رشد سریع تکنولوژی تجارت خارجی آن کشور به سرعت در حال رشد است. وجود زبان رسمی‌انگلیسی در آن کشورنیز، کمک موثری در فرآیند رشد اقتصادی و تجارت آن کشور دارد و دسترسی آنان به اطلاعات و بازارهای جهانی را سریع‌تر و کم هزینه‌تر کرده است.

اگر به مجموعه سه کشور‌ایران- هند و پاکستان، دو کشور افغانستان و تاجیکستان را اضافه کنیم که هردو فارسی زبانند، مجموعه‌ای قابل اعتنا در اتصال مناطق جنوب آسیا و خاورمیانه به وجود می‌آید و قابلیت آن را دارد که سهم قابل توجهی از تجارت آنان در درون منطقه صورت گیرد. به علاوه همان‌گونه که‌ ترکیه از منطقه خاورمیانه به طرف منطقه اروپا متمایل شده و موجب اتصال دو منطقه گردیده است،‌ایران نیز می‌تواند موجب ارتباط نزدیک کشورهای خاورمیانه با کشورهای جنوب آسیا گردد؛ زیرا کشورهای هندوستان، افغانستان و پاکستان هم اکنون جزو کشورهای منطقه جنوب آسیا طبقه‌بندی می‌شوند.

قابل ذکر است که اتحادیه جنوب آسیا برای همکاری منطقه‌ای (SAARC) با مشارکت هشت کشور افغانستان، بنگلادش، بوتان، هندوستان، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا در سال ۱۹۸۵ به وجود آمد. ‌این اتحادیه در مقایسه با سایر اتحادیه‌ها در آسیا چون آسه‌آن که ۲۵ درصد از کل تجارت آن در درون کشورهای عضو صورت می‌گیرد، رشد مناسبی نداشته است و میزان تجارت بین کشورهای عضو آن فقط حدود ۵ درصد از مجموع تجارت خارجی آن کشورها است. بنابراین اگر هندوستان بخواهد به رشد سریع خود ادامه دهد، مجبور است در آینده به سوی اتحاد با کشورهایی حرکت کند که امکان مبادله کالا و خدمات با آنان گسترده‌تر و تنوع فعالیت اقتصادی در بین آنان بیشتر است. به علاوه- و شاید مهم‌تر از آنان- امنیت تامین انرژی برای به حرکت درآوردن چرخ‌های عظیم صنعتی هندوستان هر روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که نشانه اخیر آن علاقه آن کشور به‌ ایجاد لوله انتقال گاز از‌ ایران به آن کشور بود که تنها به دلایل سیاسی بین‌المللی فعلا مسکوت ماند.

ایران خود اقتصادی بزرگ و پتانسیل‌های قابل اعتنا در منطقه دارد؛ ولی شایسته او نیست که همردیف کشورهایی چون مونته نگرو، کاستاریکا یا اروگوئه براساس طبقه‌بندی گزارش رقابت پذیری مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) قرار گیرد و همزمان از او انتظار داشت که در تعامل با اتحادیه‌های اقتصادی که در جهان و منطقه به وجود آمده یا در حال شکل‌گیری است بدون مشارکت و همکاری جدی با دیگران و ‌ایجاد زمینه رشد سریع اقتصادی با رقبای بزرگ رقابت نماید و تولید و صادرات خود را به فعالیتی مسلط در کشور تبدیل کند.

از طرف دیگر‌ ایران جزو منطقه خاورمیانه است که ۱۲ کشور از ۱۹ کشور عضو آن عرب زبانند و به صورت طبیعی نزدیکی بیشتری با یکدیگر دارند یا خواهند داشت. به علاوه تحت تاثیر عوامل متعدد سیاسی- مذهبی و اجتماعی درگیری در‌این منطقه در طی تاریخ و به خصوص پس از جنگ جهانی دوم بسیار زیاد بوده است. اگر ‌ایران بتواند در قالب فعالیت‌های اقتصادی از مراکز تنش سیاسی در منطقه خاورمیانه دوری گزیند، فرصت بسیار بهتری برای بازسازی اقتصاد خود خواهد داشت و مهم‌تر آنکه بازارهای پایدارتری برای فروش محصولات خود به وجود خواهد آورد.

با توجه به مجموعه عوامل فوق به نظر مناسب می‌رسد که دو سوال طرح شده در اول‌این یادداشت به بحث کارشناسی گذاشته شود تا ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرند و پس از ‌ایجاد اجماع در بین مدیران کسب‌و‌کار، متخصصین و سیاست‌مداران، سیاست‌های اجرایی طراحی شوند و به اجرا درآیند. بدیهی است اگر بررسی کارشناسی دقیق صورت گیرد، کشورهای طرف پیشنهاد از همکاری گسترده‌تر با‌ایران استقبال خواهند کرد؛ زیرا منافع اقتصادی آنان نیز در‌این مسیر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

در نهایت لازم است به نکات زیر توجه شود که اولا حرکت در جهت پیشنهادی به منزله توقف در همکاری‌های دیگر اقتصادی کشور نیست، بلکه مهم‌ترسیم نقشه راه برای‌ آینده است. نکته دوم آنکه در صورت ادامه روند مثبت مذاکرات سیاسی کشور با غرب و کاهش محدودیت‌ها (تحریم‌ها) انتظار می‌رود که کشور هندوستان از همکاری گسترده‌تر اقتصادی با‌ ایران استقبال نماید؛ زیرا برای تامین رشد سریع خود بیش از هر عامل دیگر به امنیت در تامین نفت و گاز و محصولات آن نیازمند است. نکته دیگر آنکه انتظارات فوق در صورتی محقق می‌شوند که ساختار داخلی اقتصاد‌ایران برای بهره‌گیری از همکاری‌های بین‌المللی و رقابت در صحنه جهانی با هدف افزایش تولید و اشتغال و در جهت رقابتی شدن بازسازی شود.

نکته نهایی آن است که وضعیت نابسامان فعلی در برخی از کشورهای جنوب آسیا نباید مانع فکر کردن در مسیر پیشنهادی شود؛ زیرا پیش‌بینی می‌شود که در سال‌های آینده شرایط اقتصادی در کشورهای آن منطقه چون کشورهای آسیای جنوب شرقی در چند دهه گذشته به سرعت رو به بهبود گذارد.