علی سرزعیم

با اتمام انتخابات، فرصتی ایجاد می‌شود تا در مورد شیوه‌های تبلیغاتی این دوره از انتخابات اندیشه کرد. در دموکراسی مدرن، انتخابات عنصری محوری است و از جمله لوازم انتخابات تبلیغات انتخاباتی است. حال این سوال را می‌توان مطرح کرد که آیا کشور ما از حیث تبلیغات انتخاباتی پیشرفت کرده یا پسرفت؟

از حیث کارآیی تبلیغات در کشاندن مردم به صندوق‌های رای شاهد پیشرفت بودیم، به این معنی که تبلیغات فضای کشور را پرشور نمود و انگیزه‌های شرکت در انتخابات را در مردم افزایش داد. در اقتصاد سیاسی پارادوکسی است به نام پارادوکس رای‌دهی، که نتیجه می‌گیرد اگر هر کس به شکل کاملا عقلایی فکر کند که چقدر رای او تاثیر گذار خواهد بود، به محاسبه تعیین کننده‌ای نخواهد رسید. تبلیغات انتخاباتی ابزاری است در جهت خنثی کردن چنین محاسبات و اندیشه‌هایی. در این انتخابات صداو سیما ابزار جدید دیگری را معرفی نمود و آن مناظره بود.

می‌توان با اطمینان ادعا کرد که این ابزار انتخاباتی، ابزارهای متعارف و پرخرجی چون پوسترهای تبلیغاتی را تحت الشعاع قرار داده است.

این امر، این نوید را به دنبال خواهد داشت که هزینه‌های بی‌فایده انتخاباتی کاهش خواهد یافت و انگیزه هزینه کردن برای پوستر و امثالهم کاهش خواهد یافت. این امر هم کاندیداها را در استقلال از گروه‌های ذینفع موفق تر خواهد نمود و هم کسانی را که به دلیل محدودیت مالی نمی‌توانند در عرصه سیاست وارد شوند، در ورود به این عرصه توانمند خواهد ساخت. اینها جنبه‌های مثبت این ابزار نوین تبلیغاتی است.

اما نمی‌توان از جنبه‌های منفی ابزار مناظره چشم‌پوشی کرد. مناظره زمینه برجسته کردن شخصیت و ابعاد شخصیتی و مسائل شخصی را فراهم می‌کند. قطعا در انتخابات ریاست جمهوری، شخص و شخصیت کاندیداها اهمیت دارند، اما ابزار مناظره این مقوله را بیش از حد لازم برجسته می‌نماید و ابعاد دیگر را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

به این ترتیب طرح مقولات شخصی و اتهام‌زنی‌هایی از این دست و مچ‌گیری، تا حدودی طبیعی است اما آنچه نقطه ضعف انتخابات اخیر است و باید به آن توجه ویژه نمود، تمرکز صرف مناظره‌های مذکور بر این مقولات است.

مناظره‌های اخیر انتخاباتی کاملا سیاسی بود و مسائل اقتصادی به کلی از صحنه تبلیغات غایب بود. تمرکز صرف مناظره‌ها بر فساد و اتهامات مالی و سوء استفاده‌های شخصی بود، در حالی که مشکل مملکت ما حیف و میل است و چه کسی است که نداند ابعاد حیف و میل کوچک تر از ابعاد حیف شدن اموال عمومی‌است. حیف شدن نتیجه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی غلط است. لذا اگر قرار بود مناظره‌ها به روال منطقی به پیش رود، باید بحث‌ها به سمت سیاست‌های اقتصادی و درستی یا غلط بودن آن کشیده می‌شد که نشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم سیاست‌های اقتصادی کاندیداها به کلی در حاشیه مسائل قرار گرفت و به طبع آن، موضع گیری افراد جامعه و دو قطبی شدن فضای آن نشانگر تعارض منافع مادی نبود، بلکه نشانگر تفاوت سلایق و ترجیحات بود. همین امر نقطه ضعف این انتخابات به شمار می‌رود. ترجیحات و منافع اقتصادی افراد امری ماندگار و دیرپا است و به سادگی تغییر نمی‌کند و به همین دلیل انتخاب‌هایی که بر این مبنا صورت گرفته باشد، در درازمدت نشانگر ترجیحات اجتماعی است، اما ترجیحات فردی در مورد خوی و خصلت کاندیداها اموری گذرا هستند و به سادگی تغییر می‌کنند. لذا جبهه بندی‌های موجود را به امری متزلزل تغییر می‌دهند. نتیجه طبیعی این وضع این است که واقعا نمی‌توان ادعا کرد که اکثریت جامعه هوادار سیاست‌های اقتصادی باشد که در مناظرات اعلام شد.

ابزار مناظره برای آنکه بتواند کارکرد مناسب خود را داشته باشد، باید با ابزارهای دیگری تکمیل گردد. اولا باید توجه داشت که در کشور آمریکا که این ابزار به شدت استفاده می‌شود، مناظره محدود به هفته آخر انتخابات نیست و مناظره‌ها در یک مدت زمان طولانی برگزار می‌شود. ثانیا این مناظره‌ها محدود به شخص کاندیداها نیست، بلکه حداقل معاون اول‌ها نیز شرکت می‌کنند. ثالثا ابزار مناظره با ابزار میزگرد تکمیل می‌شود، یعنی در عین حال که مناظره یک شیوه انتخابات است، میزگردهای شخصیت‌های اقتصادی و کارشناسان مکمل کننده تبلیغات است و اطلاعات خوبی در اختیار شهروندان می‌گذارد. از این حیث خاص، این دوره انتخابات یک عقب رفت نسبت به انتخابات پیش به شمار می‌رود، چرا که در انتخابات پیشین میزگردهای متعددی با کارشناسان گوناگون برگزار گردید و در هر میزگرد یک بعد از برنامه‌های کاندیداها به چالش کشیده شد. متاسفانه در این دور از انتخابات چنین مساله‌ای به کلی غایب بود. نکته چهارم این است که در مناظرات کاندیداها، کارشناسان مستقل و نهادهای قانونی داور و تکمیل کننده اطلاعات ارائه شده هستند و مجری این مناظرات دارای این توان است که بتواند مناظرات را به نحوی هدایت کند که مستمعین از کسی که تحت بمباران اطلاعات و اتهامات قرار گرفته، خارج شود و بینندگان و شنوندگان نهایتا به یک ارزیابی برسند. متاسفانه در این انتخابات، در بدیهی‌ترین مساله، یعنی نرخ تورم، قضاوت صحیحی در ذهن شهروندان ایجاد نشد و مجری این برنامه‌های مناظره نخواست یا نتوانست یا ندانست که باید بلافاصله به صورت همزمان از بانک مرکزی در این رابطه استعلام کند. مناظرات بدون وجود کارشناسان و نهادهای مستقل همانند مسابقه فوتبال بدون وجود داور است. نکته آخر اینکه صندوق رای حلقه آخر از حلقه دموکراسی است. فرآیند تغییر سیاسی با آزادی بیان گره خورده است. منتقدین چهارسال فرصت نقد و شکل دهی به افکار عمومی‌در اختیار دارند و نهایتا در ایام انتخابات تلاش می‌کنند بهره برداری نهایی را از آن بکنند، در حالی که صدا و سیمای ما چنین کارکردی را برای خود قائل نیست. در طول چهارسال عملکرد دولت، وظیفه خود را حمایت تام می‌داند و صرفا در ایام انتخابات خود را به یک رسانه بی طرف تبدیل می‌کند. در این حالت، دموکراسی نمی‌تواند کارکردی را که در کشورهای دیگر دارد، داشته باشد.