علی سر زعیم
هر‌بار که رسانه‌های جمعی خبر افزایش قیمت نفت را منعکس می‌کنند، لبخند رضایت‌آمیزی بر چهره ایرانیان و بسیاری از ساکنان کشورهای صادر‌کننده نفت می‌نشیند،

چرا که تصور می‌کنند افزایش قیمت نفت نوید‌بخش درآمد بیشتر برای دولت و به تبع آن افزایش مخارج دولت، افزایش پرداخت‌های حمایتی‌، کاهش فشار رقابت و نهایتا افزایش مصرف است.

معمولا صادر‌کنندگان نفت تصور می‌کنند افزایش قیمت نفت به تضعیف قدرت اقتصادی کشورهای واردکننده نفت و افزایش قدرت کشورهای صادرکننده نفت در چانه‌زنی‌های بین‌المللی منجر می‌شود. از ‌این‌رو انتظار می‌رود افزایش قیمت نفت خبر ناخوشایندی برای کشورهای وارد‌کننده نفت باشد، در حالی که این ملاحظات تنها یک روی سکه را نشان می‌دهند. آنچه در چند دهه اخیر شاهد آن هستیم روی دیگر سکه را نشان داده است. به این معنی که کشورهای واردکننده نفت به‌خصوص کشورهای‌ غربی، آسیب‌پذیری کمتری در‌ مقابل قیمت‌های بالای نفت پیدا کرده‌اند. اگر در دهه 70 شوک نفتی ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل منجر به رکود در اقتصاد کشورهای غربی و بروز تورم و بیکاری فوق‌العاده شد، امروز به‌رغم اینکه قیمت نفت ظرف چند سال به چهار برابر مقدار قبل رسیده است، شواهدی از رکود، تورم و بیکاری فزآینده در کشورهای غربی مشاهده نمی‌شود. چند روز پیش رسانه‌های ایران این جمله را از رییس بانک مرکزی استرالیا نقل کردند که اقتصاد آنها آمادگی رویارویی با قیمت‌های بالای 80‌دلار را دارد. این تحول شگرف میسر نشد، مگر به مدد تدابیری که در کشورهای توسعه یافته پس از تجربه دهه 70 به کار بسته شد که نمونه آشکار آن تاسیس آژانس بین‌المللی انرژی بود.
به این ترتیب پیش‌بینی اولیه صادرکنندگان نفت مبنی بر زیان کشورهای واردکننده چندان درست از آب در نیامد.
متاسفانه در خلال این چند‌دهه واقعیت دیگری نیز آشکار شد که می‌تواند سرمستی کشورهای صادرکننده نفت را از افزایش قیمت نفت زایل کند. تجربه عملکرد کشورهای نفتی نشان داد که پول بادآورده نفت می‌تواند به زیان‌های متعددی منجر شود که این مساله کرارا تحت عنوان بیماری هلندی تبیین شده است. پدیده دیگری که در زمان افزایش شوک نفتی معمولا نادیده گرفته می‌شود، این واقعیت است که افزایش قیمت نفت می‌تواند قیمت کالاهای تولید‌شده در غرب را افزایش دهد و چون کشورهای تولیدکننده نفت عمدتا واردکننده محصولات ساخته شده در کشورهای غربی هستند، درآمد مازاد به دست آمده به نحوی از انحا با قیمت بالاتر محصولات خنثی می‌شود. به عبارت دیگر اگر یک کشور نفتی به خاطر یک شوک نفتی درآمد مازادی به میزان 10‌میلیارد دلار پیدا می‌کند، ناچار است بخشی از آن را بابت افزایش قیمت کالاهای وارداتی بپردازد. به این ترتیب بخشی از منافع افزایش قیمت نفت منتفی می‌شود. نمونه پیش‌رو در این رابطه افزایش قیمت آهن و آلومینیوم است که ایران ناچار است آنها را با قیمت‌های بیشتری وارد کند. علاوه بر آن با افزایش درآمدهای ارزی تقاضای کشورهای نفتی برای محصولات غربی افزایش می‌یابد، این مساله نیز می‌تواند به رونق بیشتر تولید در کشورهای توسعه‌یافته منتهی شود. با توضیحات یاد شده مشخص می‌شود که افزایش قیمت نفت آن‌گونه که در ابتدا پنداشته می‌شد تماما نعمت نیست و کشورهای نفتی لزوما برنده این بازی نخواهند بود، بلکه ممکن است در این بازی بازنده شوند. طبیعی است که قضاوت قطعی در مورد برنده یا بازنده بودن یک کشور صادر‌کننده نفت منوط به بررسی دقیق روند واردات آن و ترکیب آنها دارد که انجام آن خود مجال دیگری را طلب می‌کند.