نگاه بیرونی به ایرانی‌ها

از اصفهان زیبا تا تنبلی

ژان شاردن، جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی در سال‌۱۶۶۴ برای اولین‌بار و سال‌ ۱۶۷۱ برای دومین‌بار به ایران آمد. شاردن مجموعا ۱سال ‌در ایران بود و حاصل این سفر طولانی او سفرنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ۱۰جلدی است که با جزئیات به توصیف شهرها و بناها و خلق‌و‌خوی مردم ایران پرداخته است. با وجود آنکه قسمت قابل‌توجهی از خاطرات او زیبایی شهرها و بناهای ایرانی را به تصویر می‌کشد، اما توصیف خلقیات منفی مردم نیز از قلمش در امان نمانده‌است. تنبلی مردم ایران یکی از مواردی است که شاردن در خاطرات خود به آنها اشاره می‌کند. او در جلد دوم سفرنامه خود درباره تنبلی مردم مشرق‌زمین می‌نویسد: «مردم مشرق‌زمین افرادی سست و آسانگیر و تنبل هستند و جز برای فراهم‌آوردن وسایل بسیار ضروری ‌تن به‌کار نمی‌دهند... مردمان این مناطق توانایی شب‌زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری و فعالیت‌هایی را که مستلزم تحمل رنج و زحمت زیاد است ندارند.»

او همچنین در این جلد از سفرنامه خود به عدم‌توجه ایرانیان به معادن اشاره می‌کند و آن را ناشی از تنبلی و سستی ایرانیان می‌داند و می‌گوید: «واقعیت این است که ایرانیان بسیار تنبل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎اند و حاضر نیستند برای کشف و بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎برداری این معدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گرانبها به خود زحمت بدهند و به ‎آنچه دارند قانع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎اند و قطعا اگر مثل ما نیازهای بیشتری برای معیشت و گذران زندگی داشتند، تلاش بیشتری می‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند و به نتیجه مطلوب می‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیدند.» او در این‌باره مردم ایران و اروپا را با هم مقایسه می‌کند و در این‌باره می‌نویسد: «اگر آنها نیز مانند اروپاییان جست‌وجوگر و فعال و پرتلاش بودند، به‌تحقیق دل همه کوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را برای استخراج معادن می‌شکافتند.» شاردن معتقد بود ویژگی‌های اخلاقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مانند تنبلی ایرانیان و همچنین روحیات تقدیرگرایانه موجب‌شده مردم این کشور در زمینه آبادی سرزمین خود تلاش قابل‌توجهی نشان ندهند.

یکی از نکات قابل‌توجه در مورد تحلیل شاردن، زمان حضور او در ایران است. اولین سفر او به ایران مقارن با پادشاهی شاه‌عباس دوم، هفتمین پادشاه صفویه، است. بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشان می‌دهد با گذشت زمان از پادشاهی شاه‌عباس اول و رونق اقتصادی ایران در دوران زمامداری او، در اواسط پادشاهی شاه‌عباس دوم رکود اقتصادی در ایران حاکم شد؛ بنابراین برخی معتقدند پایان دوران رونق اقتصادی و همچنین رکورد اقتصادی می‌توانسته تاثیر قابل‌توجهی بر خمودگی و نوع برخورد ایرانیان در زمینه فعالیت اقتصادی داشته باشد.

در نظر یک جهانگرد ایرانی

انتقاد افراد خارجی از خلقیات ایرانیان و اشاره به صفت تنبلی ممکن است احساس ناخوشایندی را برانگیزد، اما نکته جالب و قابل‌توجه آن است که بررسی خاطرات برخی از ایرانیان نشان می‌دهد که این مساله از چشم خود ایرانیان نیز پوشیده نمانده‌ است. برای مثال میرزا محمدعلی محلاتی یا همان حاج‌سیاح در سفرنامه خود تنبلی ایرانیان را مورد انتقاد قرار می‌دهد و در این‌باره می‌نویسد: « از بدبختی، اهل ایران نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند از کسب و صنعت و زحمت نان بخورند، از این بابت همه برای مفت‌خوردن در پی وسیله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردند و ظلام، غارتگران و دزدان با آنها که اقتدار و زور ندارند، امثال عوام و عجزه و دهاتی را اسیر کرده، هریک به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای چسبیده، مردم را جاهل و ذهن ایشان را پر از خرافات کرده‌اند و از طریق نجات دنیا و آخرت دور افکنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.» سیاح در سال ‌۱۲۱۵، یعنی دو سال ‌پس از آغاز حکومت محمدشاه، به دنیا آمد و حدودا دو ماه پیش از آغاز پادشاهی پهلوی‌اول از دنیا رفت. می‌توان گفت مبنای تحلیل حاج‌سیاح از رفتار ایرانیان در مواجهه با فعالیت‌های اقتصادی آنان، شرایط نابسامان و در موارد زیادی نبود امنیت اقتصادی بوده‌است.

خواب نیمروز؛ عامل تنبلی؟

آرتور میلسپو حقوقدان و کارشناس آمریکایی بود که طی دو مرحله یعنی سال ‌۱۳۰۱ و  سال‌۱۳۲۱برای انجام اصلاحات اقتصادی وارد ایران شد. به‌عبارت دیگر در هر دو مرحله اقتصاد ایران در شرایطی بود که به استخدام مستشاران خارجی برای انجام اصلاحات نیاز داشت. او نیز در خاطرات خود تنبل‌بودن ایرانیان را مورد انتقاد قرار داده و در این‌باره نوشته: « دهقانان ساعت ۹ یا ۱۰ به مزرعه می‌روند. تاجر بازار درحالی‌که پا روی پا انداخته در پیشخوان دکانش با بی‌حالی منتظر مشتری می‌نشیند و تقریبا در منزل هر ایرانی با اشخاصی مواجه می‌شویم که با وضع آراسته بیکار نشسته‌اند. در قهوه‌خانه‌ها و کاروانسراها، در کنار خیابان‌ها و جاده‌ها، گروه‌گروه از مردم ایران لم داده، صحبت می‌کنند، قلیان می‌کشند یا ورق بازی می‌کنند. ایرانیان هرکاری را که داشته باشند عجله‌ای در انجام آن ندارند، اگر کنفرانسی قرار است در ساعت ۴ بعدازظهر شروع شود، کنفرانس کار خود را در ساعت ۵ و نیم بعد از شهر شروع می‌کنند.»

میلسپو همچنین سعی می‌کند که دلایلی برای این نوع رفتار ایرانیان بیاید و می‌نویسد: « تعطیلات بی‌شمار، خوابیدن نیمروز به‌ویژه در تابستان، تعداد نوکران غیر‌ضروری و بالاتر از همه دودلی و تعلل را به‌عنوان یک عادت جبلی می‌توان عوامل فرضی در ایجاد تنبلی ایرانیان دانست.» می‌توان گفت استدلال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های میلسپو در زمینه ریشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابی مساله تنبلی چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد، بااین‌حال تنبلی در میان ایرانیان چیزی بوده که از چشم او پوشیده نمانده‌است. در حال‌حاضر بسیاری معتقدند که تنبلی نمی‌تواند یکی از ویژگی‌های ذاتی مردم یک کشور باشد. به‌عبارت دیگر این افراد معتقدند شرایط نامساعد نهادهای اقتصادی کشور در برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف زمانی موجب ‌شده مساله بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وری و زمان برای افراد مختلف اهمیت خود را از دست بدهد.