پایداری واژه‌‌‌ای است که بسیاری از سازمان‌ها برای نشان دادن تعهد خود به مسوولیت‌‌‌پذیری زیست‌‌‌محیطی و اجتماعی از آن استفاده می‌‌‌کنند. با این حال، توسعه یک استراتژی پایداری موثر، واقع‌بینانه و همسو با اهداف اصلی کسب و کار، کار آسانی نیست. بسیاری از مدیران و مشاوران اشتباهات رایجی مرتکب می‌‌‌شوند که مزایای بالقوه طرح‌‌‌های پایداری را تضعیف می‌‌‌کند. در این مطلب به برخی از این اشتباهات و راه‌‌‌های جلوگیری از آنها می‌‌‌پردازیم.

۱-ضعف نظری

یکی از رایج‌‌‌ترین اشتباهات در تدوین استراتژی پایداری، داشتن دیدگاهی مبهم یا محدود از معنای پایداری و ارتباط آن با ماموریت و ارزش‌‌‌های سازمان است. استراتژی پایداری نباید یک برنامه مجزا باشد، بلکه بخشی منسجم و یکپارچه از استراتژی کلی کسب و کار بوده و باید هدف، هویت و آرزوهای سازمان و همچنین انتظارات و نیازهای ذی‌نفعان آن را منعکس کند. یک چشم‌انداز روشن و قانع‌‌‌کننده می‌تواند به ارتباط منطقی و مزایای پایداری، الهام بخشیدن و مشارکت‌‌‌دادن کارکنان و مشتریان، و هدایت تصمیم‌گیری و اقدام کمک کند.

۲-اهداف غیر‌‌‌واقعی

یکی دیگر از اشتباهات رایج در توسعه استراتژی پایداری، تعیین اهداف غیرواقعی یا غیرقابل اندازه‌‌‌گیری است که یا خیلی بلندپروازانه یا خیلی کمرنگ هستند. یک استراتژی پایداری باید دارای اهداف هوشمند باشد: خاص، قابل اندازه‌‌‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان. اهداف غیر‌‌‌واقعی می‌توانند منجر به سرخوردگی، سردرگمی و از دست دادن اعتبار شوند، به علاوه اهداف غیرقابل اندازه‌‌‌گیری می‌تواند نظارت و ارزیابی پیشرفت و تاثیر را دشوار کند. یک استراتژی پایداری باید ترکیبی متعادل از اهداف کوتاه‌‌‌مدت و بلند‌‌‌مدت داشته باشد که با چشم‌انداز، قابلیت‌‌‌ها و منابع سازمان همسو باشد و با استفاده از شاخص‌‌‌ها و معیارهای مناسب قابل پیگیری و گزارش باشد.

۳-مشارکت ناکافی ذی‌نفعان

سومین اشتباه رایج در توسعه استراتژی پایداری، نادیده گرفتن ورودی و بازخورد ذی‌نفعان مربوطه، داخلی و خارجی است. یک استراتژی پایداری باید توسط افرادی که تحت‌تاثیر یا درگیر اجرای آن هستند، مانند کارمندان، مشتریان، تامین‌‌‌کنندگان، سرمایه‌گذاران، تنظیم‌‌‌کننده‌‌‌ها، جوامع و سازمان‌های غیردولتی، ایجاد شده و دارای مالکیت مشترک باشند. مشارکت ناکافی ذی‌نفعان می‌تواند منجر به فقدان خرید، حمایت و اعتماد و همچنین از دست رفتن فرصت‌‌‌ها برای نوآوری، همکاری و یادگیری شود. یک استراتژی پایداری باید دارای یک فرآیند تعامل قوی با ذی‌نفعان باشد که ذی‌نفعان کلیدی را شناسایی و اولویت‌‌‌بندی می‌‌‌کند، دیدگاه‌ها و علایق آنها را درک می‌‌‌کند و آنها را در طراحی، اجرا و ارزیابی استراتژی مشارکت می‌‌‌دهد. مشارکت ذی‌نفعان اساس هر استراتژی پایداری است. اطمینان حاصل کنید که به طور منظم با ذی‌نفعان داخلی و خارجی خود درگیر هستید. همچنین یافتن کانال ارتباطی مناسب برای هر گروه ذی‌نفع بر اساس ارتباط آنها با سازمان شما مهم است. تعامل با سهامداران با اولویت بالا می‌تواند از طریق نظرسنجی، پرسشنامه و مصاحبه انجام شود. نرخ پاسخ در اینجا گاهی اوقات ممکن است پایین باشد، بنابراین این یک چالش است. جذب همه افراد در سازمان شما نیازمند مدیریت پروژه و همچنین مهارت‌‌‌های ارتباطی است.

۴- یکپارچگی و همسویی ضعیف

چهارمین اشتباه رایج در توسعه استراتژی پایداری، شکست در ادغام و همسویی آن با ساختارها، فرآیندها و فرهنگ سازمانی موجود است. استراتژی پایداری نباید به‌‌‌عنوان یک تمرین الحاقی یا انطباق، بلکه به‌‌‌عنوان یک محرک استراتژیک و منبع مزیت رقابتی تلقی شود. ادغام و همسویی ضعیف می‌تواند منجر به درگیری‌‌‌ها و ناکارآمدی‌‌‌ها و همچنین عدم‌مسوولیت‌‌‌پذیری و مالکیت شود. استراتژی پایداری باید دارای یک سیستم حاکمیتی و مدیریتی روشن باشد که نقش‌‌‌ها و مسوولیت‌‌‌های عملکردها و سطوح مختلف را مشخص کند، خط‌‌‌مشی‌‌‌ها و رویه‌‌‌ها را برای اجرا و بازنگری استراتژی تعیین کند و از همسویی و هماهنگی اهداف و اقدامات پایداری با هسته اصلی عملیات و عملکرد تجاری اطمینان حاصل کند.

۵- ضعف ارتباطات و گزارش‌‌‌دهی ناکافی

پنجمین اشتباه رایج در توسعه استراتژی پایداری نادیده گرفتن یا دست‌‌‌کم گرفتن اهمیت ارتباطات و گزارش است. یک استراتژی پایداری نباید یک راز یا یک سند یکباره باشد، بلکه باید یک داستان زنده و پویا باشد که به طور منظم به اشتراک گذاشته و به‌روز می‌شود. ارتباط و گزارش ناکافی می‌تواند منجر به فقدان آگاهی، درک و شناخت و همچنین از دست دادن شهرت و اعتماد شود. یک استراتژی پایداری باید یک برنامه ارتباطی و گزارش‌‌‌دهی واضح و منسجم داشته باشد که پیام‌‌‌ها، کانال‌‌‌ها و مخاطبان کلیدی را تعریف کند و دستاوردها، چالش‌‌‌ها و آموخته‌‌‌های سفر پایداری را به نمایش بگذارد. پرورش یک ذهنیت طبیعی برای تحول به سمت نوآوری پایدار برای پر کردن شکاف بین مسائل زیست محیطی در اکوسیستم‌‌‌های داخلی و خارجی و راه‌‌‌حل‌‌‌های بالقوه در سراسر شرکت و زنجیره ارزش آن بسیار مهم است. غلبه بر مرزهای مشترک صنعتی و سیستمی گامی در جهت ایجاد دیدگاهی پویاتر، پیچیده‌‌‌تر و چند بعدی‌‌‌تر از تولید و اجرای تحول سبز است. این از یکپارچگی داخلی و قوی تیم‌‌‌ها و فرآیندها شروع می‌شود و می‌تواند منجر به احتمال موفقیت بیشتر، مقیاس‌‌‌پذیری و آمادگی برای ادغام کامل با شرکای خارجی شود.