امروز هر کیسه گچ به نرخ ۲۰‌هزار تومان فروخته می‌شود و مالیات آن را هم باید پرداخت کنیم؛ در واقع صدور مجوزهای بی‌رویه و تولید چند برابری نسبت به تقاضا باعث شده تا قیمت گچ به بهای بسیار نازلی فروخته شود؛ وجود ۴۰ کارخانه با ظرفیت هر کدام ۱۵۰۰ تن می‌توانست علاوه بر تامین نیاز کل کشور، صادرات را هم پوشش دهد اما امروز ۶۰۰ کارخانه گچ در کشور دارای مجوز هستند و طبیعی است که وقتی میزان تولید ۱۵ برابر تقاضا باشد وضعیت حاضر ایجاد می‌شود.

چالش همیشگی صنعت گچ مساله گازوئیل است؛ متاسفانه در این رابطه مشکل عمده ما نه قیمت گازوئیل که میزان تخصیص این سوخت به واحدهای تولیدی است؛ به گونه‌ای که مدیران مجبورند بخشی از گازوئیل مورد نیاز را از بازار تهیه کنند. این چالش در حالی مساله‌ساز است که چند ماه کارخانه‌ها گچ تعطیل بوده‌اند اما باز هم حاضر به تامین گازوئیل شرکت‌ها به طور کامل نیستند؛ به طور نمونه بعد از وصل شدن گاز در روزهای پایانی سال کارخانه ما ۱۹‌هزار و ۸۰۰ لیتر برای ماشین‌آلات گازوئیل نیاز دارد اما میزان تخصیص یافته ۴‌هزار و ۸۰۰ لیتر است.

در کنار مشکلات ریز و درشت صنعت گچ باید به چالش ارزش افزوده اشاره کرد؛ در حالی که هیچ‌کدام از تولیدکنندگان گچ نمی‌توانند ارزش افزوده را از مشتریان دریافت کنند، دولت ارزش افزوده برق و گاز را هم از شرکت‌ها مطالبه می‌کند و از سوی دیگر تامین‌کنندگان تجهیزات و مواد اولیه حاضر به ارائه فاکتور به شرکت‌ها نیستند.

امروزه در موارد متعددی موضوع به‌ روز‌آوری خطوط تولید و محصولات جدید مطرح می‌شود اما متاسفانه برای راه‌اندازی خطوط تولید جدید و واردات ماشین‌آلات آنقدر بوروکراسی‌های پیچیده اداری و هزینه‌بر وجود دارد که تولیدکننده عطای محصولات جدید را به لقای آن می‌بخشد؛ در مجموع با شرایط کنونی هزینه‌ها و درآمدها، واحدهای تولیدکننده صنعت گچ حتی رغبتی به خرید ماشین‌آلات اعم از داخلی و کارکرده هم ندارند و با توجه به دستورالعمل‌های غیر‌کارشناسی اهالی این صنعت عنوان می‌کنند که کاش سرمایه‌مان را در بانک‌ها سپرده‌گذاری می‌کردیم.