مجید سلیمی بروجنی

طی روزها و هفته‌های گذشته شاهد تغییر رفتار برخی شرکت‌های اروپایی همچون توتال در عرصه نفت و گاز ایران بوده‌ایم. پس از اعلام خداحافظی موقت این شرکت‌ها در سال گذشته که به واسطه برخی فشارهای سیاسی پیدا و پنهان بود، همزمان با روی کار آمدن باراک اوباما و تغییر لحن وی در سیاست‌های ایالات‌متحده آمریکا، شاهد ارائه سیاست‌هایی ملایم‌تر از جانب شرکت‌های نفت و گاز اروپایی نسبت به کار در ایران بودیم. این شرکت‌ها علت مسکوت گذاشتن پروژه‌های خود در ایران را فشار آمریکا و حرکت در مسیر قطعنامه‌های تحریم دانسته‌اند. ولیکن گذشت زمان نشان داد که بیشتر این موارد محدود به شعار و تبلیغات بوده و عملا هیچ گونه کار اجرایی از سوی شرکت‌های مذکور دیده نشد. برخی کارشناسان نفت و گاز بر این اعتقادند که شرکت‌های روسی و شرقی به تنهایی توان علمی و فنی صنایع بالادست نفت و گاز را ندارند و تنها درکنار همکاری با شرکت‌های قدرتمند غربی قادر به حضور در پروژه‌ها هستند. رفتارهای شرکت‌های غربی همیشه موید این نکته بوده است که آنها هیچ گاه خواستار خروج همیشگی از ایران و پروژه‌های نفت و گازی نیستند و همیشه مترصد فرصتی مناسب جهت بازگشت به ایران هستند. با یادآوری روزهایی که خبر اعلام ورود شرکت‌های غربی موفق به صحنه نفت و گاز ایران، بار تبلیغاتی و سیاسی‌ مثبتی برای مردان دولتی ایران داشت، به این نکته می‌رسیم که تصمیمات مدیران چنین شرکت‌هایی تا حدود زیادی سیاسی بوده، به نحوی که هم سعی در راضی نگه داشتن ایالات‌متحده به عنوان یک شریک تجاری یا یک دوست داشته‌اند و هم توان چشم‌پوشی از درآمد سرشار سرمایه‌گذاری در میادین پارس جنوبی را نداشته‌اند و بنا به فضای سیاسی موجود تصمیمات مقطعی و کوتاه‌مدت اتخاذ کرده‌اند. متاسفانه بابت هر روز تاخیر در راه‌اندازی این پروژه‌ها میلیون‌ها دلار خسارت به اقتصاد ایران وارد می‌شود. طی چند ماه گذشته مذاکرات بسیاری بین مدیران شرکت گازپروم و مدیران نفتی ایران انجام شده است. همه اینها می‌تواند دلیلی بر اشتیاق وافر مردان روس به عقد قرارداد با وزارت نفت ایران باشد. به نظر می‌رسد روسیه نیم‌نگاهی به ترانزیت گاز ایران به اروپا دارد. روسیه بزرگ‌ترین تامین‌کننده گاز اروپا است و کشورهای اروپایی نیز همزمان با رشد صنایعشان و نیاز به انرژی پاک روز به روز وابسته‌تر به گاز طبیعی می‌شوند. روسیه همیشه به ایران به چشم یک رقیب قدرتمند در عرصه صادرات گاز به اروپا نگاه کرده است و تجربه نشان داده که عملا تمایلی به صادرات مستقیم گاز ایران به اروپا ندارد. پس به جا است که فرصت را غنیمت شماریم و در بهره‌برداری از منابع گاز پارس جنوبی که با کشور قطر مشترک است، فرصت‌ها را از دست ندهیم و نهایت تلاش خود را جهت جذب سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خارجی بکنیم که هم منافع ملی کشور عزیزمان پایمال نشود و هم حق و حقوق نسل‌های آینده ایران همیشه پاینده و محفوظ بماند.