وزیر نفت دولت دهم باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
دکتر علی شمس‌اردکانی*
از نخستین بهار آزادی ۱۳۵۸ به عنوان سفیر ایران در کویت پیگیری روابط منطقه‌ای و هماهنگی بین سفارت‌خانه‌های ایرانی در خلیج‌فارس و به ویژه در سیاست‌های نفتی بر عهده اینجانب افتاده بود. علاوه‌بر رشته تخصصی عمده دلیل وقوف به مسائل نفتی منطقه‌ای حضورم پیش از انقلاب در کویت در مسوولیت تحقیقات اقتصاد انرژی در آنجا بودم.

در تابستان 1359 که برای رایزنی در امور نفتی منطقه به تهران آمده بودم، نخستین کابینه پس از تشکیل مجلس اول شورای اسلامی نیز در جریان تشکیل بود. هنگامی که در خدمت شهید بهشتی (ره) گزارش می‌دادم که صدام برای حمله به ایران و هماهنگی نفتی در میان کشورهای شیخ‌نشین خلیج‌فارس و عربستان شروع به همدستی نموده بود، ایشان پرسیدند با توجه به تخصص شما بهترین مهندس مناسب برای نفت چه کسی است؟ در پاسخ به پرسش گفتم برای کدام قسمت نفت مهندس می‌خواهید؟ ایشان فرمودند برای وزارت تازه تاسیس نفت.
پاسخ گفتم «آقا برای وزارت نفت شاید سوال بهتر این باشد که چه نوع تخصصی در وزیر نفت جمهوری اسلامی باید باشد. اضافه کردم برای وزارت نفت یک تخصصی می‌خواهد که با اوپکی‌ها بتواند مذاکره کند، نبض عرب‌ها دستش باشد، به عوامل اقتصاد ملی و ارتباط ارگانیک آنها با امور نفت و انرژی بیندیشد و بیش از همه در تلاش تامین سرمایه برای دستگاه عظیم گاز و نفت کشور که از نظر ذخایر رتبه دوم جهان را داریم، باشد.اگر نفت ما در منطقه توان جذب سرمایه‌ داشته باشد، خلق سرمایه در اقتصاد ملی ممکن می‌شود و این مسائل را در مدرسه مهندسی یاد نمی‌دهند.» گویا هنوز پس از ۲۹ سال همان سوال این روزها مطرح است که آیا وزیر نفت باید مهندس باشد، زمین‌شناس نفتی باشد، متخصص مکانیک باشد، در لوله‌کشی نفت و گاز و ساخت مخازن و پالایشگاه‌ها تجربه کرده باشد یا اینکه بتواند ابن‌عباس این امت باشد که هماورد عمروعاص‌های رقبای ما در منطقه در عرصه اقتصادی، تجاری، دیپلماسی و مالی باشد. سوال‌های اصلی در نفت و گاز ایران، یافتن چگونگی خروج از مرض مزمن و مهلک اقتصاد هلندی است. یافتن ارتباط تورم با نرخ ارز، ارتباط این دو با اشتغال در اقتصاد ملی، چگونگی استفاده از مزیت‌های عظیم نفت و گاز و انرژی در جذب سرمایه و خلق سرمایه برای اشتغال‌آفرینی، برای هرچه بهتر کردن تراز بازرگانی (جمع غیرنفتی و نفتی) یعنی تراز ملی بازرگانی، را در درس‌های مهندسی نمی‌توان یافت. این مباحث را در کوره‌های علم و عمل اقتصاد، حقوق و سیاست باید یافت و در میدان اجرا پاسخ‌ها را در خدمت اهداف ملی و پیش از همه در راه‌های وصول به برنامه چشم‌انداز یافت. این همه را هم از بوته سعی و خطا و مهندسی مکانیک نمی‌توان استخراج کرد. درک پیچیدگی‌های اقتصادی این مقولات کلان به تحصیلات حداقل در حدّ دکترای اقتصاد نیاز دارد که کلان مردی و کلان نگری می‌طلبد نه با یاری رمل و اسطرلاب و معادلات تک متغیری و تک بعدی با دیدگاه‌های غیرتخصصی اقتصادی حتی مسائل مهندسی نفت را هم نمی‌توان حل کرد.در چهار سال آینده صنایع نفت و گاز ایران حداقل به سالی ۳۵‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جدید (نیمی ارزی و نیمی ریالی) نیاز دارد. کجا است آن ابر مهندسی که حداقل به زوایای صدور و قبول ضمانت‌ها برای این سرمایه‌گذاری وقوف داشته باشد و معادلات ترکیبی سرمایه‌گذاری و اشتغال ملی و خلق درآمدهای مالیات آفرین را در اقتصاد ملی بتواند همچون دانشجویی که می‌خواهد از تز دکترایش در رشته اقتصاد دفاع کند، بیان کند.پیشنهاد می‌نماید از وزیر پیشنهادی نفت بپرسیم، برنامه ایشان برای داخلی کردن اقتصاد نفت در افزایش ظرفیت اشتغال و مالیات آفرینی چیست؟ صنایع نفت و گاز چگونه خوشه‌های صنایع تولیدی داخلی را توانا خواهد کرد که از مرض اقتصاد هلندی دور شویم؟ پیشنهاد ایشان برای دیپلماسی فعال نفتی چیست؟ چقدر از وظایف معمولی وزارت خارجه و وزارت صنایع را وزارت نفت از دید منافع ملی و اقتصاد کلان یاری خواهد داد؟ چقدر بخش خصوصی ایرانی را به سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع انرژی یاری خواهد داد تا اینها بتوانند اقتصاد ایران را چنانچه در برنامه چشم‌انداز آمده است به اقتصاد اول منطقه تبدیل کنند، بهترین شاخص‌های اشتغال و تولید و صادرات را با جذب سرمایه داخلی و خارجی برای ۱۴۰۴ بیافرینند.
*رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران