مریم چهاربالش

از همان بهار ۸۹ مشخص بود که روزهای پرتلاطمی‌در انتظار بخش‌های مختلف صنعتی و اقتصادی کشور است. قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، موضوع نرخ ارز و تعامل با نظام اقتصاد بین‌الملل از مهم‌ترین چالش‌هایی بود که به نظر می‌رسید فضای صنعتی کشور را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد و امروز که سال از نیمه گذشته است، این چالش‌ها به نوعی صنعت را به حالت آماده‌باش درآورده است؛ آماده‌باشی که البته الزاما‌ بد نیست و در صورت اعمال مدیریت، می‌تواند منجر به اصلاحات ساختاری در صنعت شود‌. نیک واضح است که هم‌اینک صنعت در یک حالت آماده‌باش است. موضوع هدفمندسازی یارانه‌ها از دو جهت صنعت را در شرایط جدید قرار خواهد داد. نخست ‌اینکه در گام اول بنگاه‌ها را با افزایش بهای تمام‌شده کالا روبه‌رو می‌کند و در نگاه دیگر با توجه به تاثیرات این طرح روی مصرف‌کننده، آثار خود را به صورت تغییر در تابع تقاضای اقلام هر یک از بخش‌های مصرفی و صنعتی نشان می‌دهد. در‌این شرایط، نباید فراموش کنیم که عدم اطلاع از زمان دقیق و سایر مولفه و ابعاد اجرای طرح هدفمندسازی نیز خود مقوله دیگری است که فرآیند تصمیم‌گیری در بنگاه‌ها را با تردید روبه‌رو کرده است. موضوع نرخ ارز هم که بانک مرکزی تلاش کرده است طی دو روز گذشته با مداخله در بازار افزایش آن را کنترل کند، نیز از همان ابتدا مشخص بود که با تغییراتی هرچند حداقلی روبه‌رو خواهد شد؛ البته انتظار می‌رفت این تصمیمات، پس از اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها رخ دهد، این در حالی است که از قبل از اجرای طرح و از اوایل مهرماه نشانه‌های تغییر نرخ ارز تقریبا‌ به شکل شوک‌آوری خود را در بازار ارز به نمایش گذاشت. همه اینها بیانگر یک وضعیت آماده‌باش برای صنعت یا مدیران صنعتی است؛ در این شرایط، صنایع باید بیش از هر زمانی به مزیت‌های درونی خود اتکا کنند، از رویکرد‌های مخاطره آمیز بر حذر بوده و متغیرهای تاثیرگذار بر تداوم حیات‌ بنگاه شان را بیش از هر زمان دیگری به دقت رصد کنند‌. شاید بیش از هر لحظه دیگری زمان آن فرا رسیده است که سازمان‌های صنعتی به موضوع بهره‌وری توجه کنند.تجربه نشان داده است که مدیران صنعتی هنگام بروز بحران، با رویکرد هزینه‌ای ونگاه حسابداری (و نه اقتصادی) به سمت کاهش هزینه‌ها و احتمالا در اولین تصمیم به تعدیل نیروی‌انسانی تن می‌دهند.‌ این در حالی است که نیروی انسانی از مهم‌ترین سرمایه‌های بنگاه‌ها است که بعد از هر تکانه اقتصادی، ارزش افزوده خود را در شرایط تثبیت نشان می‌دهد. بنابراین در شرایط کنونی، توجه به سایر گزینه‌های موثر برای افزایش بهره‌وری الزامی است. هم‌اکنون بخش مهمی از هزینه تمام شده همچنین مصرف انرژی مازاد در بخش صنعت ریشه در تکنولوژی‌های قدیمی دارد‌. با هدفمندسازی یارانه‌ها نفس صنعت به شماره درخواهد آمد و اگر مدیران به تداوم فعالیت بنگاه‌های خود می‌اندیشند باید ضمن مدیریت کوتاه‌مدت بحران با تعمیق نگاه ریشه‌ای و بنیانی خود موضوع تغییر ساختار تکنولوژی‌شان را مدنظر قرار دهند. هم اکنون صنعت در حال آماده‌باش است. آنچه مسلم است تیزهوشی و فراست مدیران صنعتی است که با تلفیقی از توجه به مسائل بلندمدت و کوتاه‌مدت، می‌تواند به عبور کم‌هزینه‌ از تکانه‌های فرارو کمک کند.