سیدابوالفضل رضوی*

استاد مطهری به نقل از حضرت رسول (ص) آورده است: «آزادترین مردم بی نیاز‌ترین مردم هستند». همچنین حضرت علی (ع) نیز به امام حسن (ع) فرمودند: «من از فقر بر تو می‌ترسم». این تاکیدها نشان دهنده خطر فقر به معنای واقعی کلمه بر رشد و کمال انسانهاست.

اگر مبنای سخن‌ها فرموده آن بزرگان باشد، باید اذعان کنم که دولت موظف به فراهم آوردن امکانات شغلی، تحصیلی و مسکن است.

با این حال واقعیت این است که پس از انقلاب قدم‌های عملی برای اجرای این مهم برنداشته‌ایم و بنده نیز پاسخ مثبتی برای آن نیافته‌ام. جمعیت کشور از ۳۵میلیون سه دهه گذشته به ۷۰میلیون نفر رسیده است و در حالی که تعداد حقوق‌بگیران ۵۰۰هزار نفر بوده‌اند امروز ۵/۴ برابر این تعداد به جمع حقوق‌بگیران اضافه شده است. (البته این رقم بدون احتساب افراد انتظامی و نظامی در نظر گرفته شده است). به عبارتی ما شاهد حجیم شدن طول، عرض و ارتفاع دولت شده‌ایم و به جای آنکه سرمایه‌ها برای سرمایه‌گذاری هدایت شوند به سمت هزینه‌های جاری سوق داده شده‌اند. البته هم دولتمردان بر این معتقدند که اقتصاد ایران بیمار است. اما قدم چندان موثری برای سالم‌سازی اقتصاد برنداشته شده است. در صورتی که اگر گردش اقتصاد توسط بخش‌خصوصی صورت می‌گرفت و سهم درآمدهای ارزی نصیب دولت نمی‌شد، امروز شاهد بخش خصوصی قدرتمندی بودیم.

باور داشته باشیم که تنها رشد تولید به رشد اقتصادی کشور می‌انجامد، علاوه بر آن اقتصاد کشور باید سهم خود را در تولیدات جهانی نیز تعیین کند. این امر میسر نمی‌شود مگر آنکه برای صاحبان فکر و اندیشه امکانات مالی فراهم آوریم. کشوری همچون آلمان قانونی دارد که برای نقاط دور دست آن کشور بسیار مفید واقع شده است. چرا که اگر صاحب اندیشه‌ای طرح تولیدی به آن نقاط ببرد، هزینه مورد نیاز را در چند بخش به صورت‌های بلاعوض، تسهیلات بدون سود و وام‌های سوددار پرداخت می‌شود. حال اگر در کشور ما کسی صاحب اندیشه فعالیت‌های اقتصادی باشد، برای اخذ وام در مشکلات متعددی فروخواهد افتاد. مثلا برای وام ۲میلیارد تومانی، وثیقه ۳میلیارد تومانی طلب می‌شود. علاوه بر آن حداقل ۶ماه زمان باید صرف شود. این درحالی است که به مراتب پول‌های بیشتری در کشور هزینه می‌شود که یا نقشی در تولید ندارند یا نقش حداقلی دارند.

به عنوان مثال مبالغی که صرف پروژه‌های خرد و کلان شهرستان‌ها می‌شود، برای تاسیس شرکت‌های قدرتمند تولیدی تخصیص یابد و بخشی نیز از آورده‌های مردمی تامین شود، نتیجه مطلوب‌تری نصیب آن منطقه و کشور خواهد شد. در کنار آن مشاوران زبده‌ای برای آن طرح‌ها انتخاب شوند تا با توجه به مشخصات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی آن منطقه، طرح موردنظر تعریف و اجرا شود.

امروزه چرا با وجود این همه منابع غنی و متنوع معدنی در کشور، باید شاهد مهاجرت به شهرهای بزرگ با شیم. نگاهی به شهرهای حاشیه کویر به درستی، خالی شدن آن نقاط از سکنه را نشان می‌دهد. در صورتی که بسیاری از آن شهرها، از نعمت معادن غنی برخوردارند.

به اعتقاد اینجانب مدیریت چنین چالش‌هایی و استفاده از فرصت‌های موجود، خیلی از مسائل پیش رو را برطرف می‌کند. آیا نمی‌توانیم صنایع پایین دستی، مس، آلومینیوم و فولاد، سنگ‌های ساختمانی و... را در شهرهایی که از چنین نعمت‌هایی برخوردارند، ایجاد کنیم؟ سال‌‌ها است که سنگ‌های ساختمانی ما به صورت خام صادر می‌شود و اعتبار فرآوری آنها را کشورهای نظیر امارات، ایتالیا و چین کسب می‌کنند.

چنین خواست‌هایی عملی نمی‌شود، مگر آنکه از دخالت سیاست در امور اقتصادی پرهیز کنیم. چرا که توجیهات فنی و اقتصادی، خود بهترین راهنما در توسعه اقتصادی هستند. با رشد اقتصادی نیز به سخنان بزرگان دینی خود ارج نهاده‌ایم.

*عضو شورای مرکزی جمعیت تولیدگرایان ایران