عاشق صدای بنان

او گفته: وقتی با بنان ازدواج کردم در اوج شهرت بود. شکل‌گیری رابطه من و بنان بسیار مفصل است اما در یک عید نوروز در شیراز آشنا شدیم. مادرم عاشق صدای بنان بود زمانی‌که حتی بنان را ندیده بود و من هنوز با او ازدواج نکرده بودم. وقتی رادیو را باز می‌کرد و بنان بود، گوش می‌کرد و به پهنای صورت اشک می‌ریخت. چون خودش اهل هنر بود، دستگاه‌های موسیقی را می‌شناخت و حتی دیوان حافظ را از حفظ بود. یادم نمی‌رود زمانی که بچه بودیم لالایی ما تفالی بود که مادرم به حافظ می‌زد و ما به خواب می‌رفتیم. من به واسطه مادرم با استاد بنان آشنا شدم و مادرم عاشق آوازهای این استاد بزرگ بود. بعد از آنکه از من خواستگاری کرد با مخالفت شدید خانواده‌ام مواجه شدم. آنها معتقد بودند اینکه غلامحسین یک هنرمند موفق است لزوما نمی‌تواند یک همسر موفق هم باشد اما باوجود همه این مخالفت‌ها با هم ازدواج کردیم»