... و خدا احمدرضا را آفرید

و خدا احمدرضا را آفرید ... ممکن نیست که در گلگشت بهاری در باغ هنرِ پیشروِ ایران‌زمین نشانه‌ای و اثری از حضور احمدرضا احمدی نبینید. آثار احمدرضا همچون موسم تولدش، اردیبهشت، بهشتی پرگل و رنگارنگ است. او پس از ده‌ها سال فعالیت فرهنگی و هنری، همچنان همان جوان جسوری‌ است که موج نو را در شعر و هنر ایرانی پدید آورد و بی‌محابا در همه زمینه‌ها ادامه داد. ادبیات نو همیشه به نویسندگی و شاعرانگی احمدرضا وامدار خواهد ماند.

اما آنچه مرا به یادکردِ این مرد بزرگ برانگیخت، سپاس و ستایش من بابت کوشش‌های خستگی‌ناپذیرش در عرصه موسیقی و تدارک آثار ارزشمند و ماندگار است، آثاری که به لطف و همت او نام مرا هم مفتخر کرده است و ای بسا اگر مدیریت بی‌مانند و شخصیت پرجذبه او در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نبود، «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» آن دوران طلایی و آن‌همه آثار طلایی را بر تارُکِ تاریخ خود نمی‌دید. احمدرضا احمدی جز اینکه در ذات، مدیری خلاق و هنرمندی صف‌شکن است، برای من دوست و همکار عزیزی‌ است که با صمیمیتی فوق‌العاده و شخصیتی مهربان و شوخ‌طبعی بی‌نظیرش ساعت‌های پربار و پرکار و ارزشمندی را برای تهیه آثار موسیقایی در کنارش گذراندم و از لحظه لحظه حضورش آموختم و لذت بردم. تنها از پسِ احمدرضای پرشور ما برمی‌آمد که آن‌همه فشار کاری در استودیوها و خستگی‌های نیمه‌شبی در آن محیط بسته و جدی را با همدلی و همراهی و البته طنز منحصربه‌فردش به فضایی دلنشین و کانونِ پدیداریِ هنر ناب بدل کند. من نخست به پاس مهربانی‌ِ اختصاصی‌اش به من، و آنگاه برای راهنمایی‌ها و رهنمودهایش برای خلق آوا و نواهای ماندگار، در برابر وجود عزیزش سر تعظیم فرود می‌آورم و اردیبهشت را به هوای احمدرضا احمدیِ نازنین که هدیه عزیز این ماه زیباست، عزیز می‌دارم.