تلخ و شیرین یک قرن

این بازیگر برجسته با بیان اینکه سال‌های اول زندگی را می‌توانم به خاطر بیاورم گفت: من عکسی با پدر و مادرم دارم که به گمانم مربوط به شش یا هفت‌سالگی است. یادم است که کجا بودیم و چرا به عکاسی رفته بودیم. در آن زمان دو برادرم در خارج از کشور بودند. رفتیم عکس گرفتیم تا برای برادرهایم عکس بفرستیم. اینکه چگونه لباس پوشیدم و به کدام عکاسی رفتیم و فضا چگونه بود، همه را در خاطر دارم. این ماجرا برای نزدیک به ۹۰ سال پیش است.

او همچنین گفت: یادم می‌آید که نمی‌توانستم از پله‌ها بالا بروم و یادم است که وقتی خیلی کوچک بودم دو بار افتادم داخل حوض! فکر می‌کردم دارم در دریا غرق می‌شوم. یادم می‌آید که مادرم می‌گفت کلمات را درست تلفظ کنم. مادر من بسیار ظریف و نکته‌سنج و مهربان بود. خانواده ما فرهنگی بود. ما دائم با کتاب سر و کار داشتیم و مادر من از ۹سالگی که ازدواج کرده بود، مدام با کتاب سروکار داشت. تلفظ درست کلمات در خانواده ما مهم بود. من یادم نمی‌آید که پدرم گفته باشد نون، می‌گفت نان.

او ادامه داد: مادرم می‌گفت اگر تو با آدم خوب بسازی هنر نکردی، خوب یعنی کسی که موافق تو باشد. هنر آن است با آدمی بسازی که موافق تو و مثل تو نیست. این هنر و انسانیت است. من هر چیزی در این باره یاد گرفته‌ام از مادرم بوده. او که از دانشسرای مقدماتی مستقیما وارد رادیو شد و اعلام برنامه می‌کرد، می‌گوید: «در آن زمان به میدان ارک می‌رفتیم و با ماشین گویندگان را به بی‌سیم که یک استودیو پخش داشت و اغلب برنامه‌ها زنده پخش می‌شد، می‌بردند؛ یعنی اگر زنده‌یاد صبحی مهتدی برای قصه‌گویی می‌آمد یا زنده‌یاد راشد برای سخنرانی می‌آمد به صورت زنده پخش می‌شد.»

 طوسی حائری، همسر دوم شاملو و معلم ادبیات دانشسرای مقدماتی، نخستین کسی بود که صدای خوش ژاله نوجوان را کشف کرد. او که خود جزو اولین گویندگان زن در رادیو بود، به دانش‌آموز نوجوان خود پیشنهاد کرد که گویندگی در رادیو را بیازماید. ژاله علو اولین حضورش را در رادیو با اعلام برنامه‌ها آغاز کرد و بعدها در این خانه ماندنی شد. فضای صمیمانه رادیو او را نیز همچون دیگر همکارانش پاگیر کرد.

در دوره شکوه خیابان لاله‌زار که چراغ تئاترها و سینماهایش پرفروغ بود، ژاله علو اولین تجربه‌های جدی خود را در حوزه تئاتر در تئاتر فردوسی به انجام رساند. گرچه در رادیو تصویر هنرپیشه دیده نمی‌شد ولی او در برابر میکروفن رادیو همان بود که روی صحنه، آنچنان که خود گفته است: «مقابل میکروفن هرگز ادای گریه درنمی‌آوردم. اول به باور خودم فکر می‌کردم و بعد هم به باور مخاطب. خنده‌ام هم واقعی بود.» در دهه ۴۰ به عنوان کارگردان رادیویی فعال شد و به‌تدریج دوبله را هم آزمود و آنجا نیز ماندگار شد. ژاله علو که به نسل طلایی دوبلورهای ایران تعلق دارد، در سینما و تلویزیون گویندگی‌های بسیار کرد. از مشهورترین بازیگرانی که او به جایش صحبت کرده، می‌توان از سوفیا لورن نام برد.

ورودش به سینما با اسماعیل کوشان رقم خورد. همان استاد دوران نوجوانی، دکتر نامدار، او را به کوشان معرفی کرد. بازی در فیلم «طوقی» سبب همکاری علو با علی حاتمی شد. همچنان‌که در فیلم «صدای صحرا» هم با نادر ابراهیمی همکاری کرد. علو در سال‌های بعد از انقلاب با بازی در فیلم‌هایی مانند «زمان از‌دست‌رفته» به‌کارگردانی پوران درخشنده، «مهمان‌مامان» ساخته داریوش مهرجویی، «روز واقعه» کار شهرام اسدی، «آدم‌برفی» به‌کارگردانی داود میرباقری، «سلطان» کار مسعود کیمیایی، «جنگ نفتکش‌ها» ساخته محمد بزرگ‌نیا و ... حضور خود را روی پرده نقره‌ای تداوم بخشید. او با بازی در نقش خاله لیلا در مجموعه «روزی روزگاری» در کنار خسرو شکیبایی یکی از خاطره‌انگیزترین بازی‌های خود را رقم زد.