گروه فرهنگ و هنر: بالاخره پس از سال‌ها قهرمان‌کشی در سینمای ایران، یک برنامه تلویزیونی پیدا شد تا بحثی راه بیندازد و نیاز حضور قهرمان را در فیلم‌های ایرانی بررسی کند. بحث درباره این نیاز زمانی جدی‌تر می‌شود که متاسفانه انبوه سریال‌های ترکیه‌ای به خانه‌ها هجوم آورده‌اند و فرمولی ساده را رعایت می‌کنند و خانواده‌ها را پای تلویزیون می‌نشانند. فرمول ساده‌ای که تشکیل شده از یک قهرمان، یک یا چند ضد قهرمان و یک قصه پر کشش. سریال‌ها و فیلم‌هایی از این دست فرمولی را رعایت می‌کنند تا براساس آن به جذب تماشاگر برسند. در ایران اما سال‌هاست که رعایت این فرمول ساده فراموش شده است و نتیجه‌اش همه سالن‌های خالی از تماشاگر در سینماها بوده است. جمعه شب گذشته برنامه هفت میزگردی را با عنوان «ضرورت وجود قهرمان در سینمای ایران» و با حضور بهروز افخمی، سیروس الوند، اکبر نبوی و سعید راد برگزار کرد و در این نشست حرف‌های جالبی مطرح شد.

سیروس الوند به‌عنوان آغاز کننده بحث گفت: بنده ضرورتی نمی‌بینم که قهرمان داشته باشیم. چراکه در حال حاضر کدام یک از بازیگران، قهرمان را می‌تواند بازی کند و اگر در دهه‌هایی قهرمان داشتیم، بازیگر آن هم وجود داشت.

وی ضمن اشاره به فیلم «روباه» ساخته بهروز افخمی بیان کرد: بسیاری از فیلم‌هایی که در جشنواره امسال فجر هم وجود داشتند فیلم‌هایی بودند که چند قصه و شخصیت دارند و در جریان فیلم به همه آنها نمی‌توانند برسند و در پایان رها می‌شود و این پایان باز تعمدی نیست بلکه چاره‌ای جز آن وجود ندارد درحالی‌که اگر یک قصه داشته باشد قهرمان هم دارد. فیلم روباه از این منظر قهرمان دارد.

بهروز افخمی نیز در ادامه صحبت‌های الوند اظهار کرد: ما در حال حاضر نیازمند قصه هستیم و همه قصه‌های خوب قهرمان دارند. شخصیت‌هایی دارند که فعال هستند و کارهایی را صورت می‌دهند و برای تغییر دادن شرایط حرکت می‌کنند و افسرده، بلاتکلیف و منفعل نیستند.

وی با بیان اینکه وجود قصه قهرمان را با خود به همراه دارد، بیان کرد: قصه‌ای که قهرمان دارد ماندگار می‌شود و می‌تواند بر مخاطب تاثیر گذارد. فیلمی هم که قهرمان و ضدقهرمان داشته باشد می‌تواند تاثیری در جهت مثبت یا منفی و ویرانگر داشته باشد اما در هر صورت فیلم است. درحالی‌که مشکل این است که بسیاری از محصولات سینمایی که وجود دارد فیلم نیستند و چارچوب‌های اولیه را نمی‌شناسند بلکه فقط می‌خواهند مدل‌هایی را اختراع کنند که حتی در سینمای جهان نیز وجود نداشته است.

اکبر نبوی نیز در ادامه بیان کرد: در وضعیت فعلی سینمای ایران یکی از مسائلی که به آن بی توجهی می‌شود این است که سینما فراموش شده است و در نهایت قصه گویی و قهرمان در نتیجه آن نیز فراموش شده است.

سعید راد نیز از دیگر افراد حاضر در استودیو هفت بود که در ابتدای صحبت‌های خود با بیان اینکه باید گفت چرا در سینما قهرمان نداریم، ادامه داد: از پیدایش سینما که از تئاتر به سینما اتفاق افتاد همیشه شاخصه آن دو شخصیت سفید و سیاه بود و تا اواخر دهه ۷۰ نیز در دنیا وجود داشت اما از زمانی که در این ۲۰ سال اخیر تکنولوژی وارد شد و در آمریکا و اروپا نیز تبادل نظر صورت گرفت تاثیراتی گذاشته شد که سینمای آسان و ارزان یکی از آن تاثیرات است و این به سینما لطمه زد. به واقع نهضتی که راه افتاد آگاهانه بود. در حال حاضر نیز آن اتفاقی که در حال رخ دادن است خطرناک است و این اتفاق این‌گونه است که یک شهروند بدون احتیاج به هیچ مدرک و وسایل و بازیگر فیلمی را می‌سازد.

وی اضافه کرد: وقتی ابهت نگاتیو از بین رفت قواعد بازی در سینما به هم خورد. این به گونه‌ای است که در دنیا نیز تنها ۲۰ درصد فیلم‌ها قهرمان دارند. قهرمان‌ها نه سفید و نه حتی سیاه‌اند بلکه همه خاکستری اند و بچه‌ها قهرمان فیلم‌ها شده‌اند و در این میان بازی‌ها آسان و دروغ شده است، چرا که کارگردانی که برای اولین بار فیلمی را بدون اطلاع می‌سازد، چه می‌خواهد بگوید.

بهروز افخمی نیز در ادامه این میزگرد به بحث پروانه ساخت اشاره کرد و گفت: اگر دولت صدور پروانه ساخت را ملغی کند، اتفاقی که چندان هم ترسناک نیست، موجب می‌شود که دیگر دولت در مقابل فیلمساز برای نمایش یا عدم نمایش فیلمش مسوول نباشد. درحالی‌که در حال حاضر با این پروانه ساخت مسوول برخی فیلم‌هایی است که به لعنت خدا هم نمی‌ارزد. از دیگر راهکارها از پرده برداشتن فیلم‌هایی است که بعد از دو هفته به فروش مناسب نرسیده‌اند، این موارد سبب می‌شود که هر کسی بتواند فیلم بسازد اما انتظار نمایش آن برداشته شده است.

قهرمان کشی در سینما