مترجم: محمد حسین رفعت نژاد

شما با‌این مشکل آشنا هستید. همه ما می‌دانیم در بسیاری از محیط‌های کاری حداقل یک نفر وجود دارد که خشن و خودخواه است و بیشتر به نظر می‌رسد که به جای توجه به کار خود و کمک به موسسه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند، بیشتر در مسیر منافع خود حرکت می‌کند. صرف‌نظر از فردی که چنین ویژگی‌هایی دارد، قلدری و رفتار خود محورانه در محیط کار می‌تواند استرس‌زا و سبب کاهش بهره‌وری و بروز مشکلات مدیریتی شود. قلدری احتمالا بهترین واژه برای تشریح رفتار خودمحورانه نیست. زیرا ما قلدری را رفتاری خشن می‌دانیم که معمولا با تهدید همراه است. در هنگام استفاده از واژه قلدری، ممکن است از رفتار حیله‌گرانه که کمتر در معرض دید عموم است، اما صدمات بیشتری به بار دارد، غافل شویم.

واژه‌ای بهتر برای چنین رفتاری، لفظ «فریبکارانه» است. رفتار فریبکارانه طراحی شده است تا به افراد کمک کند با استفاده از آن راه خود را ادامه دهند یا تمرین کنند که دیگران را کنترل کنند. ممکن است چنین رفتاری خشن و خصمانه باشد یا نباشد. به عنوان مثال رفتار فریبکارانه ممکن است به صورت‌های زیر باشد:

• تلاش برای‌ایجاد احساس گناه در دیگران

• نمایش قربانی شدن (من خیلی گناه دارم)

• رفتار خشن و انفعالی

• مسخره کردن دیگران یا شوخی‌های نامناسب در هنگام برخورد با دیگران و نظرهای آنها

• شایعه‌پراکنی‌های بدخواهانه

برای کنار آمدن بهتر با رفتار فریبکارانه، باید درک کنید که‌ این رفتارها درباره چه موضوعی هستند. فریبکاری و قلدری در دو موضوع به چشم می‌خورند. نخست درباره آن است که یک فرد می‌خواهد راه خود را پیش بگیرد. مورد دوم نیز درباره قدرت و کنترل است. فریبکاران تمایل دارند حتی هنگامی که کار نمی‌کنند از تکنیک‌های فریبکارانه استفاده کنند، زیرا فریبکاری به آنها احساس قدرت، اهمیت و کنترل می‌دهد. افراد فریبکار کسانی را که دور و برشان هستند، به شبکه خود وارد می‌کنند و با کنترل مذاکرات و بحث‌ها، در کانون توجه قرار می‌گیرند. افراد فریبکار با حرکت در راه خود پیروز می‌شوند و در کانون توجه قرار می‌گیرند، یا دیگران را کنترل می‌کنند.

نکته دیگری نیز بایستی مورد توجه قرار بگیرد. رفتار فریبکارانه بخشی از انسان بودن است. احتمالا بسیاری از افراد گه‌گاهی از آن و به ویژه از نوع ملایم و بدون خشونتش، استفاده می‌کنند.‌این رفتار تنها مختص افرادی با مشکلات احساسی نیست. البته برخی افراد از آن به عنوان روش اصلی در کنار آمدن با دنیا استفاده می‌کنند. «فریبکاران مزمن»، معمولا بیشتر از بقیه افراد از‌اینگونه رفتارها استفاده می‌کنند.

پس چه کار باید کرد؟

مدیران و سرپرستان باید همه تلاش خود را بکنند تا محیط کاری همراه با احترام و بدون فریبکاری فراهم کنند.‌ این به این معنی نیست که تنها سرپرستان مسوولیت دارند. همه می‌توانند کمک کنند. در‌اینجا قصد داریم برخی پیشنهادات را مطرح کنیم.

۱) ایجاد خط‌مشی‌ها: برخی اشکال خشونت‌ها در محیط کاری غیرقانونی هستند. اما اشکال زیرکانه‌تر فریبکاری که گاهی مشاهده می‌شوند، معمولا غیرقانونی نمی‌شوند. مهم است که محدوده کاری شما، خط‌مشی رسمی یا غیررسمی مناسبی داشته باشد که رفتارهای نامناسب را تشریح و مشخص کند که افراد در محیط کاری چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند. با کارکنان خود مشورت کنید تا خط‌مشی غیررسمی ساده‌ای طراحی کنید. یک نقطه شروع مناسب، پاسخ به‌این سوال است: «ما باید با یکدیگر در محیط کار چگونه برخورد کنیم؟» سپس مشخص کنید که پاسخ به‌این سوال چگونه نمی‌تواند در قالب رفتارهای مشخص بیان شود. به عنوان مثال بخشی از‌این خط‌مشی می‌تواند به این صورت باشد: شایعه‌پراکنی ممنوع است. در مورد مشکلات به صورت مستقیم با افراد صحبت کنید و از دروغ گفتن، تهمت زدن و مقصر جلوه دادن دیگران پرهیز کنید.

۲) مدیریت رفتار در جلسات: جلسات کارکنان مهم است. تلاش برای انحصاری بودن، مقصر جلوه دادن دیگران، استفاده از کنایات و رفتار خشن در جلسات به کارکنان می‌آموزد که رفتار فریبکارانه و کنترل‌کننده، قابل قبول است. شما به عنوان رییس جلسات می‌توانید با استفاده از تکنیک‌های مناسب مدیریت جلسات، هنگام خارج شدن بحث‌ها از مسیر تعیین شده، عکس‌العمل نشان دهید و از ادامه آن جلوگیری کنید تا از بروز چنین ذهنیت‌هایی جلوگیری شود. همچنین برخوردار بودن از خط‌مشی غیررسمی، به تحقق ‌این هدف کمک می‌کند. نیازی نیست که رییس جلسه خودتان باشید؛ اما باید کسی باشد که بتواند در هنگام نیاز به صورت موثر مداخله کند.

۳) مشارکت در اختلافات: ممکن است مدیران و سرپرستان وارد اختلافات ناشی از رفتار فریبکارانه شوند و مجبور شوند از یکی از طرفین درگیر حمایت کنند. اگر در وسط ماجرا هستید، ‌این بازی را ادامه ندهید. تلاش کنید که روی مشکل و حل آن تمرکز کنید و به دنبال مقصر نگردید. به یاد داشته باشید که شما یک مشاور یا وکیل مدافع حرفه‌ای نیستید. در برخی موارد، به ویژه هنگامی که دو کارمند سرسخت با هم درگیر شده باشند، مشکل می‌توان آن را حل کرد. تلاش نکنید که از سطح توانایی‌های خود فراتر بروید.

۴) کمک به کارمندان برای توسعه روش‌های بهتر: جدا از تاثیرات مثبت خودتان، ‌این نکته را در نظر بگیرید. افراد بسیاری که از تکنیک‌های فریبکارانه استفاده می‌کنند، راه دیگری برای کنار آمدن با مخالفت‌ها یا اظهار نظرات خود به صورت سازنده بلد نیستند. رفتار نامناسب آنها ممکن است به دلیل فقدان مهارت‌های لازم در آنها باشد. در برخی موارد، فرصتی برای تمرین برقراری ارتباط مناسب می‌تواند مفید باشد. با‌این وجود، اگر یک کارمند مجبور باشد که چنین تمرین‌هایی بکند، شانس‌ایجاد تغییر به کمترین مقدار می‌رسد. تمرین ارتباطات و حل و فصل کشمکش‌ها هنگامی که افراد مخاطب متوجه شوند که زندگی خود را دشوار کرده‌اند و باید به دنبال راه‌حل بهتری باشند، بیشترین نتیجه را دارد.

نتیجه‌گیری:

رفتار فریبکارانه و قلدرمآبانه می‌تواند به نحوی جدی به بهره‌وری و کارآیی کارکنان صدمه وارد کند. بهترین رویکرد، ممانعت از ظهور آن است و اگر‌ایجاد شد، باید سریعا به فکر چاره افتاد. با وجود‌اینکه موضوع پیچیده است، اگر با کارمندان خود مشارکت کنید تا درکی صحیح از رفتار قابل قبول و مناسب‌ایجاد شود، راه درازی را در کاهش زمان، استرس و درگیری پیموده‌اید.‌