مترجم: علیرضا ابوالفتحی

مدیریت با موضوع تغییر عجین است اما وقتی مدیر با مقاومت همه جانبه افراد در مقابل تغییر مواجه می‌شود چه باید کند ؟ مقاومت در مقابل تغییر به طرق مختلف بروز می‌کند، از بی‌انگیزگی گرفته تا خرابکاری و اعتراض‌های آشکار. بهترین وسیله برای مدیران تغییر، شناسایی منابع و ریشه‌های فراگیر و قابل پیش‌بینی این مقاومت‌ها و سپس اتخاذ استراتژی‌های لازم است.

در اینجا شما را با ۱۰ نمونه از این منابع و دلایل که بسیار مرسوم هستند، آشنا می‌کنیم.

از دست رفتن قدرت: تغییر با استقلال افراد در تقابل است و این حس را منتقل می‌کند که آنها احتمالا قلمرو قدرت خود را از دست خواهند داد. استقلال ما انسان‌ها اولین حسی است که در هنگام تغییر با خطر مواجه می‌شود. مدیران باهوش افرادی را که تحت تاثیر تغییر قرار گرفته‌اند، آزاد می‌گذارند تا خودشان تصمیم بگیرند و در قبال سایرین همچنان برنامه‌های خود را درپیش می‌گیرند.

بلاتکلیفی: اگر تغییر مشابه قدم زدن در کناره یک دره با چشمان بسته باشد، قطعا افراد نمی‌پذیرند. آنها ترجیح می‌دهند در پایین ترین سطح بمانند ولی در مسیری ناشناخته قدم نگذارند. اینجا است که می‌گویند: «ترس از چیزهای ناشناخته بسیار بیشتر ازچیزهایی است که می‌شناسیم». فائق شدن بر مقاومت علیه تغییرات، مستلزم فضایی امن و آرام و همچنین ارائه دورنمایی روشن و شفاف است. مدیران باید ابهام و بلاتکلیفی را با استفاده از جداول زمانبندی و برنامه‌ریزی ساده و روشن تشریح و تبیین کنند.

غافلگیری: تصمیمات ناگهانی که به افراد تحمیل می‌شود و هیچ زمانی برای خوگرفتن به آنها و آماده شدن برای عواقب احتمالی در نظر گرفته نمی‌شود، به افراد آسیب می‌رساند و معمولا با مقاومت روبه‌رو می‌شود. مدیران باید از راهکارهای فریبکارانه و مخفی نگه داشتن تغییرات و اعلام ناگهانی آنها پرهیز کنند.

همه چیز متفاوت به نظر می‌رسد: اصلا معنای تغییر یعنی تولد چیزهای جدید و متفاوت، اما چه تفاوتی؟ همه ما با عادت‌هایمان زنده‌ایم. عادات زندگی، خود به خود به وجود می‌آیند، اما تغییرات ما را هوشیار می‌کنند و گاهی راه‌های سختی پیش روی ما می‌گذارند. بسیاری از این تفاوت‌ها می‌توانند پر از ابهام و گیج‌کننده باشند. مدیران باید حتی‌الامکان از برخی تفاوت‌های به وجود آمده که دور از هدف یا تغییر اصلی هستند، بکاهند. هرجاکه ممکن است، افراد را با مسائل آشنا کنید، تمرکز خود را روی مسائل مهم‌تر بگذارید و از ایجاد تغییر برای تغییر خودداری کنید.

از دست رفتن وجهه قبلی: از نظر معنایی، تغییر یعنی عبور از گذشته. معمولاافرادی که با گذشته خودبیشتر مانوس‌اند، احتمالا دربرابر تغییرات حالت دفاعی به خود می‌گیرند. وقتی تغییر با اصلاحی بزرگ در بخشی از برنامه ریزی‌ها توام می‌شود افراد مسوول در آن حوزه احساس می‌کنند که این تغییرات به دلیل اشتباه یا ضعف از سوی آنها بوده است. مدیران می‌توانند با ارزش گذاشتن به کارهایی که در قبل انجام شده است، به حفظ شأن و منزلت افراد کمک کنند. این مساله برای حفظ ثبات در ادامه راه نیز مفید است.

نگرانی درخصوص شایستگی‌ها: اگرالقای بی‌کفایتی به کارمندان شود، در برابر تغییر مقاومت می‌کنند. ممکن است آنها دچار شک و بدبینی شوند که آیا اصلا این تغییرات تکنولوژی، مفیدند؟ اصلا اینها ترقی و پیشرفت هستند؟ اما در واقع مشکل این است که آنها از درون نگرانند که آیا توانایی و مهارت کافی برای سازگاری با این تغییرات را دارند. مدیران باید وقت بیشتری روی ساختار رفتاری افراد، آماده سازی اطلاعات بیشتر، مشاوره و سیستم‌های پشتیبان صرف کنند.

کار بیشتر: این یک چالش همه گیر است. قطعا تغییر یعنی کار بیشتر. آن دسته از افرادی که درگیر طراحی و اجرای روش‌های تغییر هستند، اغلب بار سنگینی از کار را به دوش می‌کشند و عمده آن به دلیل مسائل غیرقابل پیش‌بینی و اجتناب‌ناپذیر حین کار است. مدیران باید بدانند که کار سخت است پس بگذارید تا افراد تمام تمرکزشان روی کارشان معطوف شود و بدانند که در مقابل از آنها تشکر و قدردانی می‌شود. باید به آنها پاداش داد تا انگیزه داشته باشند.

تاثیرات میدانی: تغییرات نیز همانند زمانی که شما سنگی را داخل دریاچه می‌اندازید، موج‌هایی متحدالمرکز ایجاد می‌کند.اولین امواج، قسمت‌های داخلی سازمان، مشتریان بااهمیت، افرادی که کمتر درگیر کار اجرایی هستند و سایر اطرافیان را، دچار از هم‌گسیختگی می‌کند،بنابراین آنها عقب نشینی می‌کنند ودر مقابل تغییرات موضع می‌گیرند. مدیران باید به تمام جوانب کار خوب توجه کنند و تلاش کنند تا این از هم گسیختگی کاهش یابد.

کدورت‌های گذشته: کدورت‌های گذشته همیشه در کمین شکار ما هستند. تا زمانی که وضعیت آرام و با ثبات است آنها دور از چشم هستند؛ اما درست زمانی که می‌خواهید با کارهای جدید و متفاوت دست و پنجه‌نرم کنید ناگهان آنها وارد عمل می‌شوند. مدیران باید چهره ای به خود بگیرند تا بتوانند قبل از اینکه این زخم‌های کهنه به آینده نیز تسری پیدا کنند آنها را التیام بخشند.

گاهی اوقات تهدید یک واقعیت است: وقتی تکنولوژی جدیدی جایگزین نسخه قدیمی آن می‌شود، شغل افراد ممکن است به خطر بیفتد، برخی دستمزدها قطع شود و سرمایه‌گذاری روی کار از بین برود. کاری که مدیران در حین تغییرات می‌توانند انجام دهند این است که به طور صادقانه، شفاف، سریع و منصفانه رفتار کنند. برای مثال تصمیم قاطعانه و اخراج یک نیروی مهم که ممکن است با تغییرات بزرگی نیز همراه باشد، بسیار بهتر از این است که شما یکی سلسله حذف‌های پیاپی داشته باشید.

اگر چه مدیران نمی‌توانند در زمان تغییرات به طور کامل آرامش برقرار کنند ولی می‌توانند از میزان ناآرامی‌ها بکاهند. اولین گام در راه رسیدن به راه‌حل‌های مناسب در خصوص مقاومت‌های احتمالی در مقابل تغییرات، ریشه‌یابی منابع و سرچشمه‌های مقاومت است. بازخورهایی که از مقاومت‌ها نمایان می‌شود هم در بهبود فرآیند دستیابی به نتایج قابل قبول، بسیار مفید هستند.