سید محمد اعظمی‌نژاد* منبع: Mindtools آزمون روانشناسی معروفی در سال ۱۹۶۰ توسط والتر میشل انجام شد که در آن یک پژوهشگر، شکلاتی را به کودکان ۴ ساله می‌داد و تاکید می‌کرد اگر به مدت چند دقیقه تحمل کنند و شکلات اول را نخورند، شکلات دیگری به عنوان جایزه دریافت خواهند کرد. بعضی از بچه‌ها در همان ثانیه‌های اول شکلات را می‌بلعیدند، اما بعضی از آنها تا چند بار و حتی تا ۲۰ دقیقه منتظر بازگشت پژوهشگر برای دریافت شکلات‌های بعدی می‌ماندند. جالب اینجا است ۱۴ سال بعد، پژوهشگران دوباره به سراغ همان بچه‌ها رفتند و دریافتند بچه‌هایی که صبر کرده و شکلات دوم را دریافت کرده بودند، قابل اعتمادتر، مستقل‌تر و با اعتماد به نفس بسیار بالاتری نسبت به کودکانی بودند که نتوانسته بودند صبر کنند. اما این آزمایش نشان می‌دهد که مبنای انتظار کودکان برای دریافت جایزه، اعتمادی است که به پژوهشگر داشته‌اند و چنانچه وعده‌ای که به کودک داده شده بود، عملی نمی‌شد، از کودک سلب اعتماد می‌شد و دیگر برای دریافت جایزه‌های بعدی صبر نمی‌کرد. اعتماد یک اقدام هیجانی بزرگ بر مبنای پیش‌بینی قابلیت اعتماد از مخاطب است. اعتماد مانند پوسته تخم مرغ کاملا شکننده است که با یک خطای کوچک می‌توانید باعث شکستن آن شوید. اعتماد در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره ما حاکم است. اعتماد بنیاد مهمی برای ایجاد ارتباطات سالم و اثربخش با دیگران است. حتی می‌توان ادعا کرد که اعتماد با میزان ثروت ما نیز گره خورده است. یک پژوهش نشان می‌دهد که سطح میزان اعتماد در کشورهای ثروتمند جهان نسبت به کشورهای فقیر دنیا بسیار بالاتر است، چرا که در کشورهای فقیر با سطح اعتماد پایین‌تر، مردم به میزان کمتری سرمایه‌گذاری بلند مدت برای اشتغال و افزایش درآمد انجام می‌دهند. در شرایط کسب‌وکار امروزی، خیلی تعجب آور نیست که مطالعات و پژوهش‌ها نشان می‌دهد سطح اعتماد، به ویژه درون سازمان‌ها رو به کاهش است. نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۰۹ در بیست کشور دنیا و در سطح سازمان‌های مختلف انجام گرفته، نشان می‌دهد تنها ۴۴ درصد از کارمندان به آنچه مدیران ارشد سازمان‌ها می‌گویند اعتماد دارند. این عدد، آماری نگران‌کننده است؛ چرا که به ما هشدار می‌دهد مدیران سازمان‌ها باید زمان و انرژی بسیار بیشتری برای اعتمادسازی نزد کارکنان خود صرف کنند. ابزاری که در این نوشتار معرفی می‌شود به شما در بهبود اعتمادسازی کمک خواهد کرد: معرفی ابزار برای استفاده از این ابزار این اقدامات را انجام دهید:  در استفاده از واژه «من» در ارتباطات خود تجدیدنظر کنید. به نامه‌ها و ایمیل‌های ارسالی قبلی خود سری بزنید و بررسی کنید که به چه میزان از واژه «من» در مقابل واژه «ما» استفاده کرده‌اید؟ پیتر دراکر، از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت در جهان، می‌گوید: «مدیرانی که بیشترین بهره‌وری را دارند، هرگز در ارتباطات خود از کلمه «من» استفاده نمی‌کنند، این به این دلیل نیست که آنها برای این‌کار آموزش دیده‌اند، بلکه به این خاطر است که هرگز به «من» فکر نمی‌کنند. آنها به «ما» و به «تیم» فکر می‌کنند. آنها به خوبی می‌دانند وظیفه آنها عملکرد تیم را می‌سازد. آنها مسوولیت خود را پذیرفته‌اند و از زیر آن شانه خالی نمی‌کنند. اما واژه «ما» همان چیزی است که اعتماد ایجاد می‌کند و شما را قادر به مدیریت بهتر می‌کند.»  وعده‌هایی را که به آن عمل نکرده‌اید بررسی و مرور کنید.  در مورد موضوعات مهم سازمان صحبت کنید. یک پژوهش نشان می‌دهد برای اینکه کارکنان پیام یک سازمان را به خوبی باور کنند باید حداقل ۳ تا ۵ مرتبه آن را شنیده باشند.  شهرت شما مانند یک برند است، از آن محافظت کنید. نام تجاری خود را مبتنی بر اینکه می‌خواهید با چه عنوانی شناخته شوید، با رفتارهای درست، مدیریت کنید. نام تجاری شما برای شما اعتماد ایجاد می‌کند.  به عنوان «حقیقت گوی» سازمان شناخته شوید.  اعتماد مشتریان خود را جلب کنید. با رعایت پنج عامل اعتماد زیر، این کار را انجام دهید: به وعده‌های خود عمل کنید، برای کمک به مشتری اشتیاق نشان دهید، به هر یک از مشتریان به طور ویژه رسیدگی کنید، فرآیند ارتباط مشتری با خود را تا حد امکان ساده کنید و اطمینان حاصل کنید که تمام جنبه‌های فیزیکی محصول یا خدمات شما به مشتری حس خوشایندی منتقل می‌کند.  مدیریت از طریق ارسال نامه را آخرین گزینه بدانید. سعی کنید به جای مدیریت کردن با نامه یا ایمیل، به صورت دوره‌ای برنامه‌ای برای دیدار حضوری با کارکنان خود بگذارید. وقتی کارکنان زمان بیشتری را با شما می‌گذرانند، اعتمادسازی بیشتری ایجاد می‌شود.  روحیه خود را مدیریت کنید. اجازه دهید کارکنان یک روز خوب و دلچسب را از با شما بودن تجربه کنند. قابل پیش‌بینی بودن برای کارکنان اعتماد ایجاد می‌کند.  برای کارکنان احساس امنیت ایجاد کنید. ترس و اعتماد دو احساس متضاد و در مقابل هم هستند. به عنوان یک مدیر شما قدرت زیادی در دست دارید: قدرت استخدام، اخراج، عزل و نصب، واگذاری کارهای کلیدی و یا قدرت به رسمیت شناختن افراد. بنابراین با استفاده درست از این اختیارات برای کارکنان احساس امنیت به وجود آورید. به یاد داشته باشید اعتماد شکلی از قدرت است. این قدرتی است برای تاثیرگذاری و نفوذ در افراد. شما با اعتماد سازی خواهید توانست مشابه آزمایش کودکان چهارساله جایزه‌های بعدی را به کارکنان خود به طور مستمر تقدیم کنید! *عضو هیات رییسه کمیته تخصصی توسعه-انجمن مدیریت منابع انسانی ایران (hrjournalist.blogfa.com)