شرایط کاری، در واقع بخشی از تیم شما است. چند عامل، محیط کار را به محیطی مناسب بدل می‌کند: ارتباطی دوسویه بنا نهید، همه در مسائل کلیدی مشارکت کنند، بین افراد حس همکاری و احساس احترام وجود داشته باشد، احساس یکی بودن حاکم باشد، عدالت و فرهنگ پرکاری وجود داشته باشد. در ادامه ایده‌هایی ساده مطرح می‌شود که موجب شکوفایی استعداد افراد در محیط‌کار می‌شود. ارتباط

نخستین چیزی که کارمندان از مدیران خود انتظار دارند این است که مدیران، وقت کافی برای آنها بگذارند و نیازهایشان را درک کنند. در این صورت محیطی به وجود می‌آید که در آن ارتباطی صادقانه و دوسویه وجود دارد. در صورتی که مدیران به‌طور منظم در دسترس نباشند و با کارمندان خود حرف نزنند و به کارمندان دل و جرات ندهند تا به‌وقت نیاز با آنها گفت‌وگو کنند، غیرممکن است که بتوان فهمید چه چیزی برای کارمندان اهمیت دارد و بدون چنین دانشی، آنها نمی‌توانند آرزوهای شخصی خود را با اهداف سازمان وفق دهند و به این ترتیب نمی‌توانند انرژی ذخیره خود را رها سازند. مدیران معمولا ادعا می‌کنند که طی روز، وقت کافی ندارند تا به اندازه کافی برای تک‌تک افراد خود زمان بگذارند. برعکس، آنانی که این ایده ساده را درک می‌کنند، می‌دانند که اگر طی روز وقت کافی ندارند به این دلیل است که وقت کافی برای افراد خود ذخیره نمی‌کنند.

بیشتر مدیران ماجرا را با دعوا خاتمه می‌دهند و به‌کار خود مشغول می‌شوند؛ زیرا از نتیجه فعالیت‌های زیردستان خود راضی نیستند. چه می‌شد اگر آنها محیطی را با امکان ارتباط و پرسش دوجانبه پدید آورده بودند؟ چرا نتیجه به دست آمده مطلوب نیست؟ احتمالا این مدیران درمی‌یابند که مشکل، چندان به توانایی‌های کارمندان ارتباط ندارد و بیشتر به توقعات نادرستی برمی‌گردد که ارتباط ضعیف، مسببش بوده است. اجازه دهید نکته‌ای را مطرح کنیم: بیشتر کارمندان موفقیت را دوست دارند و دلشان نمی‌خواهد که مافوق‌های خود را ناامید کنند. آنها از مدیران خود انتظار دارند که وقت بیشتری برای آنها بگذارند، به نحوی که کاملا بفهمند چطور می‌توان به موفقیت رسید. مدیران بزرگ می‌فهمند برای صرفه‌جویی دروقت، باید برای زیردستان خود وقت بگذارند.

محیط کار و کشف هدفمند

بیشتر مردم دوست دارند در مسائل مهم نقش داشته باشند و می‌خواهند عقایدشان پیش از اتخاذ تصمیم‌های مهم مدنظر قرار گیرد. آیا شما به عنوان مدیر آنها فعالانه به دنبال عقایدشان هستید و برای نتایج آنها ارزش قائلید: «استیو کِرَ»۱، مدیر من در گلدمن ساکس، یکی از پیشروترین متخصصان مدیریت و رهبری بود. با وجود تخصص و مقامی که داشت، هرگز نشنیدم که به ما امر و نهی کند. درحالی‌که تقریبا همیشه می‌دانست چطور باید پروژه‌مان را پیش ببریم و به جای آنکه فقط به ما دستور دهد، دیدگاه «تخصصی» ما را جویا می‌شد. اگر پیشنهادهای ما با آنچه خود می‌دانست درست است، سازگار نبود؛ با پرسیدن سوالات جهت‌دار، ما را آرام آرام به جایگاه درست می‌کشاند. در نهایت، ما درست آنچه را او از ما می‌خواست انجام می‌دادیم، اما احساس می‌کردیم که عقاید خودمان را جلو می‌بریم. این کار فن ساده‌ای است که من آن را «کشف جهت دار» می‌نامم. با استفاده از این فن به جای آنکه پاسخ را به دیگری بگویید، به شیوه‌ای سوال کنید که فرد را به پاسخ می‌رساند؛ به نحوی که احساس کند این شیوه اواست. امتحانش کنید، خیلی دشوار نیست.

همکاری

به استثنای افراد انگشت شماری که ترجیح می‌دهند تنها کار کنند، میانگین کارمندان در سازمان‌های بزرگ، دوست دارند و انتظار دارند تا براساس فرهنگی مبتنی بر همکاری متقابل کار کنند. با افزایش پیچیدگی‌های کار، همکاری در درون سازمان به ضرورت بدل می‌شود. رقابت بیش از حد داخلی برای بیشتر افراد ایجاد اضطراب می‌کند و توانایی سازمان را برای پیروزی در بازار کاهش می‌دهد. نکته ساده‌ای است. وظیفه شما به عنوان مدیر، بالا بردن انرژی عاطفی مثبت در کارمندانتان است. رقابت ناسالم داخلی، انرژی را تخلیه و سازمان را از رسالت اصلی خود دور می‌کند. اگر شما نتوانید همکاری و اطمینان را در محیط کار به وجود آورید، نیروی بالقوه انسانی هدر خواهد رفت. هزینه چنین رکودی بسیار سنگین است.

احترام و حفظ شأن

دست آخر، همه ما می‌خواهیم که با احترام با ما رفتار کنند و شأن ما در کار حفظ شود. پیش از آنکه از این نکته بگذرید - چون نکته‌ای بدیهی است - مساله‌ای را مدنظر قرار دهید؛ بیشتر مدیران نمی‌دانند چه وقت به افرادشان بی‌احترامی می‌کنند. در جهان چند فرهنگی و به هم پیوسته امروز که ما در آن زندگی می‌کنیم، با کسانی سروکار داریم که پیشینه‌هایی گوناگون دارند. اگر مدیران به خود زحمت درک ارزش‌ها و هنجارهای گوناگون فرهنگی را ندهند، به‌راحتی و ناخواسته به دیگران بی‌احترامی می‌کنند.

اتحاد و دوستی

با توجه به افزایش ساعات کار، کارمندان از محیط کار خود انتظار اتحاد و دوستی را دارند. چون مشغله زندگی هر روز بیشتر می‌شود، تعداد کسانی که همسایه‌های خود را نمی‌شناسند مدام افزایش می‌یابد. برای بسیاری، محیط کار یگانه راه برآوردن نیاز انسانی است که می‌خواهد خود را متعلق به یک جامعه بداند. مطالعات نشان داده است کارمندانی که در محیط کار، دوستان خوبی دارند در مقایسه با دیگرانی که ندارند از انرژی بیشتری برخوردارند.

رعایت عدالت

یکی دیگر از انتظارات معمول، رعایت عدالت است. بیشتر مردم دوست دارند با صداقت کامل و جدیت کار کنند و عموما می‌کوشند بهترین توانایی‌هایشان را به نمایش بگذارند. در عوض انتظار دارند که قدرشان را بدانند و منصفانه پاداش بگیرند. رعایت عدالت در جبران کردن و پاداش دادن اغلب مهم‌تر از میزان پاداش است. مقدار پولی که آدم‌ها به دست می‌آورند اهمیت دارد، اما رعایت عدالت حتی مهم‌تر از آن است.

پاورقی:

۱- Steve Kerr

منبع: کتاب رئیسان، رهبران شما کدامید؟

ترجمه: فرزانه قوجلو- انتشارات گرایش تازه