نویسنده: Steve Cadigan مترجم: مریم رضایی منبع: Inc در پایان سال ۲۰۱۴ دیکشنری مریام وبستر (Merriam-Webster) اعلام کرد کلمه Culture که اولین معادل آن به فارسی به معنی «فرهنگ» است، کلمه سال بوده است. این کلمه نسبت به سال‌ گذشته ۱۵ درصد بیشتر در وب سایت این دیکشنری جست‌وجو شده که بیش از هر کلمه دیگری بوده است. بیانیه وبستر از این قرار است: «با تحلیل بیشترین کلماتی که در دیکشنری آنلاین مریام وبستر جست‌وجو شده و مقایسه آن با سال گذشته لیستی تهیه کردیم. نتایج بر اساس حدود ۱۰۰ میلیون مراجعه در یک ماه، موضوعات و ایده‌هایی را که بیش از هر چیزی توجه مردم را در این یک سال جلب کرده بود، نشان می‌داد.»

دیکشنری وبستر در تلاش برای توضیح اینکه چرا فکر می‌کردند کلمه فرهنگ نسبت به سال‌های گذشته بیشتر جست‌وجو شده، اشاره می‌کند: «در سال‌های گذشته، جست‌وجوی کلمه «فرهنگ» در فرهنگ لغت در فصل پاییز افزایش می‌یافت؛ چرا که دانش‌آموزان با این کلمه در عناوین و توضیحات کتاب‌های خود مواجه می‌شدند؛ اما افزایش امسال دیگر فصلی نبود و کلمه فرهنگ در کل سال و در مباحث پدیده‌های اجتماعی همواره مورد استفاده قرار می‌گرفت.» باید اعتراف کنم چون شخصا علاقه شدیدی به‌عنوان «فرهنگ»، به خصوص فرهنگ شرکتی دارم، از شنیدن این خبر شگفت‌زده شدم.

دلیل اصلی شگفت‌زده شدن من این است که بعد از ۲ دهه کار کردن درباره این موضوع، هنوز هم وقتی صحبت از فرهنگ می‌شود احساس می‌کنم ابهام زیادی وجود دارد. بیشتر افراد خیلی سریع ارزش وجود یک فرهنگ سازماندهی شده و متمرکز در یک سازمان را تصدیق می‌کنند، اما وقتی این موضوع مطرح می‌شود که معنای آن چیست، مشابه چه چیزی است و چگونه می‌توانید یک فرهنگ فوق‌العاده ایجاد و آن را حفظ کنید، ایده‌های چندانی مطرح نمی‌شود و ابهام بیشتری به وجود می‌آید. بنابراین بعد از شنیدن خبر مریام وبستر، می‌توان گفت در یک سطح کلان، شاهد تحول مثبت افراد در روی آوردن به درک کلمه «فرهنگ» هستیم، حتی اگر منظور دقیقا فرهنگ شرکتی نباشد.

پیتر سوکولووسکی، ویراستار آزاد مریام وبستر توضیح می‌دهد: «فرهنگ کلمه‌ای است که به نظر می‌رسد بیشتر و بیشتر می‌توان به آن استناد کرد. این کلمه به ما اجازه می‌دهد یک ایده، مساله یا گروه را با جدیت بشناسیم و به انزوا بکشیم و بسیار کارآمد است.ما به جای اینکه بگوییم عادت‌ها، ویژگی‌ها و رفتارهای نوعی یک گروه، می‌گوییم فرهنگ یک گروه، بنابراین ما فکر می‌کنیم افزایش استفاده از این مفهوم جدید کلمه فرهنگ است که توجه عمومی را به خود جلب کرده و حجم چک کردن این کلمه در دیکشنری را بالا برده است.»

در یک بررسی که خواسته شده بود در مورد این موضوع تفکر، زمان و توجه کافی اختصاص داده شود، دریافتم که همه ما در مورد فرهنگ کمی متفاوت فکر می‌کنیم و در حقیقت، اگر از ۱۰ نفر در سازمان‌تان بپرسید فرهنگ شرکتی را تعریف کنند، در بهترین حالت ۱۰ نظر مختلف دریافت خواهید کرد.

تنوع چیز خوبی است و همه ما دنیا را از درون لنزهای منحصر به فرد خودمان تجربه می‌کنیم. با این حال، وقتی پای فرهنگ به میان می‌آید، اگر نظر همه اعضای تیم در مورد موضوعات مهم، نحوه و دلیل انجام کار مشترک یکسان باشد، دسترسی به موفقیت آسان‌تر است. به‌طور مشابه، وقتی در شرکتی بودم که اقدامات رهبران تیم با فرهنگ و ارزش‌های بیان شده در تعارض بود، عاقبت کار معمولا ناامیدکننده و میزان اخراج و استخدام کارمندان بالاتر بود.

متفاوت فکر کردن در مورد فرهنگ لزوما اشتباه یا دردسرآفرین نیست، بلکه من معتقدم اگر زمان اختصاص دهید تا بدانید به‌عنوان یک سازمان که هستید و چه چیزی اعضای تیم‌تان را به هم پیوند می‌دهد، بیشتر شناخته می‌شوید.

همان طور که در هنر اتفاق می‌افتد، هیچ استاندارد مشخصی برای فرهنگ «درست» سازمانی وجود ندارد؛ چون احتمالات بسیار زیادی از اینکه چه الگوها، رفتارها، ارزش‌ها، هنجارها و سنت‌هایی می‌توانند سازمان شما را به سوی موفقیت سوق دهند، وجود دارد. پس چطور می‌توانید بفهمید کدام فرهنگ برای سازمان شما مناسب است؟ چگونه می‌فهمید که چطور می‌توان بهترین فرهنگ ممکن را برای تیم ایجاد کرد، رشد داد و تقویت کرد؟ برای آن دسته از شما که به این موضوع فکر می‌کنید و برای آن دسته از شما که تعریف فرهنگ را در دیکشنری چک کرده و هنوز آن را مبهم می‌دانید، امیدوارم طرح سوالات زیر کمک‌کننده باشد:

• آیا فرهنگی که در حال حاضر در شرکت شما موجود است، همانی است که اگر کار را از ابتدا شروع کنید، آن را انتخاب می‌کنید؟

• آیا به اندازه کافی زمان صرف مشخص کردن آنچه در مورد فرهنگ شرکت شما مهم و بزرگ است، می‌کنید؟

• می‌توانید ۳ یا ۵ سفیر فرهنگی برتر را که نماینده همان چیزی باشند که به‌عنوان یک شرکت به دنبال آن هستید، نام ببرید؟ آنها دقیقا برای اینکه نماینده خوب این فرهنگ باشند چه کاری انجام می‌دهند؟ آنها را چگونه به‌عنوان نمونه‌ای برای بقیه سازمان نشان می‌دهید؟

• می‌توانید ۳ کاری را که شما و رهبران تیم هر روز در شرکت برای تقویت فرهنگ آن انجام می‌دهید، نام ببرید؟

• هر چند وقت یک بار در مورد فرهنگ از کارمندان سوال می‌کنید؛ آیا به‌طور خاص در مورد فرهنگ و معنای آن از آنها می‌پرسید؟

• آیا فکر می‌کنید کارمندان‌تان بیشتر به اقدامات شما واکنش نشان می‌دهند یا عباراتی که در مورد فرهنگ مطرح می‌شود؟

در حالی که آماده‌سازی سازمان‌تان برای سال جدید را آغاز کرده‌اید، به شدت توصیه می‌کنم که به فرهنگ شرکت‌تان و قدرت آن برای سوق دادن سازمان به سوی موفقیت فکر کنید. به محض اینکه شناخت خوبی از ارکان فرهنگ خود و اینکه چه کسی به خوبی نماینده آن است، به دست آوردید، روش‌هایی برای ارسال این سفیران فرهنگی در سراسر شرکت بیابید و سعی کنید هر چه بیشتر افرادی شبیه آنها را استخدام کنید.

این حقیقت که «فرهنگ» کلمه سال گذشته بوده، نشانه‌ خوبی است از اینکه افراد درک خود را از یکی از پرقدرت‌ترین سلاح‌های موجود در سازمان بالا برده‌اند؛ سلاحی که هیچ هزینه‌ای به جز صرف وقت، تفکر و اقدام برای اجرایی کردن آن ندارد.