مترجم: مرتضی باقری بخش دوازدهم در این بخش مرحله دوم گام تصمیم‌گیری یعنی شناخت مشکلاتی که سر راه رسیدن به اهدافتان است، تشریح می‌شود. بعد از اینکه شما اهدافتان را تعیین کردید باید برنامه‌ای طراحی کنید که آنها را به‌دست آورید و باید آن برنامه را با انجام وظایفی اجرا کنید. در راه به‌دست آوردن اهدافتان و اجرای برنامه‌تان شما با مشکلاتی مواجه خواهید شد که باید تشخیص داده شود؛ به‌طوری‌که این برنامه می‌تواند برای مواجهه با این مشکلات اصلاح شود. این چرایی این است که شما نیاز دارید تا مشکلات را شناسایی کرده و نه با آنها مدارا کنید. بیشتر مشکلاتی که شما را می‌ترساند به‌طور بالقوه به شما در بهبود کمک می‌کند.

هر وقت مشکلی نمایان شود این فرصت بهبود برایتان پیش خواهد آمد.

رایج‌ترین دلیلی که مردم به‌طور موفقیت‌آمیزی مشکلات خود را تشخیص نمی‌دهند یا ریشه در نقصان اراده یا نقصان در هوش و توانایی فرد دارد:

- تفکر در مورد مشکلاتی که حل کردنشان مشکل به‌نظر می‌رسد می‌تواند خشم و نفرتی را ایجاد کند که در مسیر رسیدن به موفقیت بایستد.

- مردم اغلب بیشتر به جای آنکه در به‌دست آوردن نتایج مطلوبشان نگران باشند در مورد اینکه با مشکلی برخورد نکنند نگران هستند؛ بنابراین از تشخیص اشتباهاتشان و نقاط ضعفی که مشکلات را ایجاد کرده است جلوگیری می‌کنند. این گریز برای دیدن اشتباهات و ضعف نوعا به‌خاطر این اتفاق می‌افتد که به جای اینکه آنها را به‌عنوان بخش مهمی از فرآیند تحول فردی در نظر بگیرند، به آنها به‌عنوان کمبود می‌نگرند که آنها را گیر می‌اندازند.

بعضی مواقع افراد به‌طور ساده درک دیدن مشکلات را ندارند.

بعضی مردم قادر نیستند تا مشکلات کوچک را از بزرگ تشخیص دهند. از آنجا که هیچ چیزی کامل نیست. اگر شما قادر نباشید تا مشکلات بزرگ را از کوچک متمایز کنید نمی‌توانید مشکلات را به‌طور موفقیت‌آمیزی مشخص کنید.

به یاد بیاورید، شما نباید در تمام این پنج مرحله (که در بخش‌های قبل بیان شد) خوب باشید. اگر می‌خواهید موفق شوید باید از بقیه کمک بگیرید؛ بنابراین با سختی‌ها برای مواجهه با مشکلاتتان رو در رو شوید با این آگاهی که شما را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد.

در زمان تعیین مشکلات مهم است تا منطقی و متمرکز باشید.

زمانی که وسوسه می‌شوید که احساسی به مشکلات واکنش نشان دهید و موافقت یا شرم دیگران را جست‌وجو کنید این واکنش هیچ کاری را انجام نخواهد داد. به هر دلیل باید برای موفقیت و رسیدن به هدف بر این موانع فائق آیید. به یاد بیاورید که دردهایی که شما احساس می‌کنید دردهای رشددهنده شخصیت شما هستند و اگر بر آنها فائق آیید پاداش دریافت خواهید کرد. سعی کنید که به مشکلاتتان به‌صورت یک شاهد بی‌طرف نگاه کنید. به یاد داشته باشید که تعیین و تشخیص مشکلات مانند جواهراتی است که در حل یک پازل وجود دارد و درصورتی‌که این پازل را حل کنید زندگی شما را از آنی که هست بهتر خواهد کرد. به‌طور پیوسته و متمادی این رویکرد را انجام دادن منجر به تحولات سریع شما خواهد شد. اگر منطقی باشید باید واقعا در مورد پیدا کردن مشکلات هیجان زده باشید؛ زیرا تشخیص مشکلات شما را به اهدافتان نزدیک‌تر خواهد کرد.

در تعیین مشکلاتتان خیلی دقیق باشید.

ضروری است تا برای تعیین مشکلاتتان با دقت، برای مشکلات متفاوت راه‌حل‌های متفاوت داشته باشید. برای مثال اگر موانع‌تان بیشتر به‌خاطر اراده‌تان است باید اراده‌تان را قوی کنید به‌عنوان مثال با گام‌های کوچک شروع کنید و اطمینان خود را بسازید.

اگر مشکلاتتان مربوط به کمبود مهارت یا نبوغ فردی باشد قوی‌ترین پادزهر این است که از نظرات دیگران جهت تعیین آنها استفاده کنید و به‌طور واقعی توجه کنید که آیا چیزی که آنها مشخص کرده‌اند درست است. مشکلات به‌خاطر توانایی‌های ناکافی ممکن است با آموزش حل شوند؛ درحالی‌که دیگر چیزهایی که از ضعف داخلی ایجاد شده ممکن است با کمک یا تغییرات فردی برطرف شوند. مهم نیست کدامیک از این موارد باشد تنها مهم این است که مورد درست مشخص شود و به درستی با آن برخورد شود.

هر چه دقت بیشتری داشته باشید مطرح کردن راه‌حل‌ها و تشخیص‌های درست و منطقی آسان‌تر خواهد بود. برای مثال به جای گفتن چیزی شبیه به اینکه مردم مرا دوست ندارند بهتر است تا مشخص کنید که چه گروه از مردم شما را دوست ندارند و تحت چه شرایطی.

مشکلات را با عوامل آن اشتباه نگیرید.

اینکه من نمی‌توانم خواب مناسب و کافی داشته باشیم یک مشکل نیست؛ بلکه علت بعضی مشکلات است. مشکلات واقعی آن چیست؟ برای اجتناب از اشتباه گرفتن مشکلات با عوامل سعی کنید تا نتایج و بازخوردهای مناسب تعیین کنید به‌طور مثال من در شغلم بد عمل می‌کنم زیرا من خسته هستم.

زمانی‌که شما مشکلاتتان را تعیین کردید نباید آنها را تحمل کرده و مدارا کنید.

مدارا کردن با مشکلات به همان نتیجه ای ختم می‌شود که آنها را درست شناسایی نکرده باشید (یعنی در مسیر ایجاد مشکل قبلی قرار می‌گیرند)، اما ریشه این عوامل متفاوت است. مدارا کردن با مشکلات ممکن است به‌خاطر فکر نکردن در مورد اینکه آنها می‌توانند حل شوند یا علاقه‌مند نبودن در مورد حل آنها باشد. افرادی که با مشکلات مدارا می‌کنند مدام در وضعیت بدتری قرار می‌گیرند؛ زیرا بدون انگیزه برای حرکت، نمی‌توانند موفق شوند و پیش بروند. به‌عبارت دیگر اگر شما انگیزه داشته باشید می‌توانید؛ درصورتی‌که توانایی هم نداشته باشید (یعنی مهارت و نبوغ) پیش بروید، زیرا می‌توانید از کمک دیگران استفاده کنید؛ اما اگر انگیزه پیشرفت نداشته باشید، اگر اراده حرکت به جلو نداشته باشید این موقعیت امیدوارکننده نخواهد بود.

مردمی که در این گام خوب هستند- یعنی تعیین و تشخیص مشکلات و نه مداراکردن با آن- تمایل دارند که توانایی‌های قوی برای درک و تحلیل یک تصویر درست و واضح از مشکلات داشته باشند. به یاد داشته باشید که نیاز دارید هر مرحله را قبل از ادامه دادن مستقل از دیگر مراحل انجام دهید. آیا می‌توانید مشکلات خود را بدون فکر در مورد اینکه چطور آنها را حل کنیم، تشخیص دهید؟ این یک تمرین خوب است برای اینکه تنها آنها را لیست کنیم بدون هیچ گونه جوابی. تنها بعد از اینکه شما تصویری واضح از مشکلاتتان ایجاد کردید باید به مرحله بعد بروید.