بابک بهی منحنی رشد مدیران تازه‌کار در بسیاری از موارد دارای لحظاتی است که گاه از هر طنزی خنده‌دارتر و گاه از هر تراژدی سوزناکی اندوهناک‌تر است. در سازمان‌های بزرگ وقتی مدیری را به هر دلیل به سمت مدیریت منصوب می‌کنند چه بسیارند کارکنان و مشتریانی که از نحوه کار و شیوه ارتباطی مدیر جدید چنان آزرده می‌شوند که یا سازمان را به کلی ترک می‌کنند یا با شکیبایی فقط تحمل می‌کنند!

در این باره ادبیات برخی مدیران نیز برای خود دارای جملات و استعاراتی است که فقط برخی از کارکنان و مشتریان مستقیم آن مدیر معنی آن اشارات یا جملات را درک می‌کنند.

در کتاب (طنز مدیریتی) نویسنده‌ای خوش‌فکر به این ادبیات ارتباطی پرداخته و معنی برخی از عبارات این‌گونه مدیران را به شکل زیر بیان داشته است. برای نمونه در بسیاری از سازمان‌ها وقتی برخی مدیران می‌گویند:

خیلی جالب است- یعنی اینکه مخالفم.

مخالف نیستم- یعنی اینکه مخالفم.

کاملا مخالف نیستم- یعنی اینکه شاید حق با شما باشد، ولی اهمیتی نمی‌دهم.

باید کمی انعطاف به خرج دهید- یعنی اینکه چه بخواهید چه نخواهید باید انجامش دهید.

در این مورد از روشی تازه پیروی خواهیم کرد- یعنی اینکه طبق نظر من عمل خواهیم کرد.

پاسخ اشتباه دادید- یعنی اینکه حرفی برخلاف انتظار من زدید.

باید به فکر بازار باشیم- یعنی اینکه فعلا از اخلاقیات صرف‌نظر می‌کنیم.

غیرممکن است، عملی نیست و کارآیی ندارد- یعنی اینکه نمی‌دانم چطور انجامش دهم.

از طرح این پرسش تشکر می‌کنم- یعنی اینکه روابط عمومی طی یادداشتی یک پاسخ دقیق داده است.

و شاید ده‌ها جمله کوتاه و بلند دیگر که منظور گوینده از آن چیز دیگری است.

در این میان هستند مدیرانی که چندان اهل گفت‌وگو نیستند بلکه فکر می‌کنند که کارکنان و مشتریان باید از فرم چهره و حرکات بدن آنها بفهمند که منظورشان چیست و چه می‌خواهند و به قولی این گروه از مدیران پیرو زبان بدن یا آنچه به آن (تُن گفتار) می‌گویند هستند.

این گروه از مدیران که بسیار اهل مدهای مدیریتی هستند به سرعت تحت‌تاثیر آخرین مدهای مدیریت قرار می‌گیرند و از آنجا که درباره طبیعت متفاوت و گاه متضاد انسان‌ها چیزی نمی‌دانند تصور می‌کنند که انسان در برابر پیام‌های گوناگون محیط واکنش‌های دقیقا یکسانی از خود نشان می‌دهد!

مدیریت ارتباطات

اندره ژید در جایی گفته همه حرف‌های گفتنی گفته شده است ولی باز هم باید گفت چون کسی گوش نمی‌دهد.

در این باره جان ماکسول در کتاب ارتباطات خود به نکاتی اشاره می‌کند که برخی از آنها به شرح زیر است. او می‌گوید: ریشه بسیاری از مشکلات ما در سازمان‌ها از نبود برنامه، ایده و فناوری نوین نیست بلکه بیشتر ناشی از ضعف ما در برقراری ارتباط موثر با دیگران است.

مدیری که به استراتژی اثربخشی دست یافته چنانچه نتواند این استراتژی و چگونگی پیاده‌سازی آن را با همکاران خود در میان بگذارد در اجرای برنامه‌های خود دست تنها مانده و بود و نبود آن استراتژی بی‌همتا یکی خواهد بود.

تنها نیمی از وظیفه مدیر یافتن راه است و نیم دیگر آن یافتن راهی است به قلب همسفران تا در میانه راه تنها نماند.

ماکسول در ادامه می‌گوید: پیتر دراکر حتی سهم قسمت دوم را بیشتر می‌داند و معتقد است که ۶۰ درصد مسائل مدیران ناشی از ارتباطات غلط است.

مهارت‌های ارتباطی برای مدیران یکی از موضوعاتی است که در دهه‌های اخیر مورد توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت قرار گرفته است.

چند پیشنهاد ساده

مدیران در دنیای ایما و اشاره‌ها- نوشتارها و گفتارها عمل می‌کنند. بیشتر وقت مدیران در ارتباط با دیگران می‌گذرد و این ارتباطات گفتاری و نوشتاری نه‌تنها برای کسب شغل، بلکه در عملکرد موثر کاری نیز حیاتی و دارای اهمیت بسیار است. در ادامه به چند پیشنهاد ساده برای ایجاد یک ارتباط اثربخش می‌پردازیم.

۱- خواندن متون نظم و نثر

یکی از مدیران باسابقه و خوشفکر کشورمان درباره چگونگی تقویت مهارت‌های نوشتاری و به‌ویژه گفتاری توصیه می‌کرد که از مطالعه کتاب‌هایی چون گلستان سعدی و اشعار شاعران غفلت نورزید و آثار نظم و نثر برتر را به شکل جدی مطالعه کنید، زیرا تاثیر بسزایی در تقویت مهارت‌های ارتباطی شما خواهد داشت.

۲- ارتباط برقرار کردن کافی نیست- توضیح دهید

مدیران برتر می‌دانند که برای اقناع مخاطب خود باید از انرژی و اشتیاق استفاده کنند و در بیان مفاهیم خود به قدر کافی موضوع را آشکار سازند.

۳- ارتباط خود را با محک خرد بسنجید

مدیران هوشیار می‌دانند که پیش از ارسال پیام باید از خود این پرسش‌ها را بپرسند:

- پیام ارسالی چه ارزشی برای مخاطب یا مشتری دارد

- پیام با هدف ایجاد چه انگیزه‌ای طراحی و ارسال شده است

- پیام با اصول اولیه اخلاقی و انسانی تا چه اندازه نزدیکی دارد

- پیام در نزد اهل منطق تا چه اندازه منطقی و خردمندانه است

و اگر نتوانستید پاسخ دقیق و قابل‌قبولی برای این پرسش‌ها بیابید پیام‌های خود را مورد ارزیابی اساسی قرار دهید.

۴- ساده‌گرا باشید

بسیاری از مردم امروزه به‌سادگی بها می‌دهند و خواستار ارتباط مستقیم و بی‌واسطه و طراحی کارآمد آن هستند. بنابراین پیچیدگی‌های غیرضروری سازمان خود را شناسایی کنید و به دنبال راهی برای کاهش آشفتگی و بی‌نظمی در سازمان تحت مدیریت خود باشید و به یاد داشته باشید که شیوه ارتباطی شما روزی می‌تواند به‌عنوان یک طنز در ستون روزنامه‌ای نوشته شود.