مترجم: مرتضی باقری بخش پانزدهم و پایانی در مرحله طراحی وظایف شما و کسانی که به آنها تکیه کرده‌اید باید وظایف خود را انجام دهید تا به هدفتان برسید. طراحان عالی که طرح خود را اجرا نکنند به هیچ جا نمی‌رسند. برای رسیدن به اهدافتان نیاز دارید تا این مرحله را هر طور که شده به پایان برسانید. این کار نیازمند خویشتنداری برای دنبال کردن طرح‌هایی است که پیاده کرده‌اید. باور دارم اهمیت عادات کاری خوب خیلی ناچیز شمرده می‌شود. افرادی که در این مرحله خوب هستند می‌توانند به‌طور قابل توجهی طرح را اجرایی کنند. آنها باید خویشتنداری و فعال بودنشان را در انبوهی از وظایف روزمره که می‌تواند آنها را از اجرای این کارها باز دارد، حفظ کنند. این دسته از افراد نتیجه‌محور هستند: آنها دوست دارند خودشان را برای به دست آوردن هدف تا آخر خط حمایت کنند. اگر ببینند که وظایف روزمره آنها را از اجرای این برنامه باز می‌دارد (مانند مرحله تعیین مشکلات) آن را تشخیص می‌دهند و طراحی می‌کنند که چطور می‌توانند هم با وظایف روزمره و هم پیشبرد طرح کنار بیایند.

همانند دیگر مراحل، اگر در این مرحله نمی‌توانید خوب عمل کنید از دیگران کمک بگیرید. افراد خلاق و موفق زیادی هستند که در دیگر مراحل خوب عمل می‌کنند اما به‌دلیل اینکه در مرحله طراحی و اجرا خوب عمل نمی‌کنند، شکست می‌خورند.

رابطه بین این مراحل

هدف از طراحی و تعیین وظایف تنها رسیدن به اهداف است. به عبارتی اهداف، شالوده هدف طراحی‌ها و وظایف از این رو شما نباید فراموش کنید که چطور آنها به یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند. اغلب افرادی را می‌بینم که احساس عالی در مورد انجام وظایفشان دارند، درحالی‌که اهدافی را که برای کسب‌وکارشان طراحی کرده بودند، فراموش کرده‌اند. در نتیجه در رسیدن به اهداف دچار شکست می‌شوند. برای موفق بودن، اهدافتان باید در ذهنتان محکم جای گرفته باشند؛ آنها چیزهایی است که شما باید انجام دهید. برای به خاطر داشتن ارتباط بین وظایف و اهدافی که برای به‌دست آوردن تعیین شده‌اند باید تنها بپرسید چرا؟ خوب است که وظایف و اهداف را از این طریق با یکدیگر ارتباط دهید (با کلمه چرا؟) زیرا از دست دادن دید ارتباطی بین آنها شما را از ادامه روندکار بازخواهد داشت.

این پنج مرحله یک فرآیند تکراری و پشت سر هم است. یعنی بعد از کامل کردن هر یک از این مراحل شما احتمالا به اصلاح سایر مراحل، نیاز خواهید داشت.

اگر این فرآیند خوب کار کند، اهداف خیلی کندتر از طراحی‌ها تغییر خواهد کرد. به‌طوری‌که وظایف نیز به همین منوال خیلی کندتر تغییر خواهد کرد. طراحی‌ها و وظایف می‌توانند اغلب تغییر کنند یا اصلاح شوند (زیرا شما ممکن است بخواهید تا ارزیابی مجددی از اینکه چطور به این اهداف برسید، داشته باشید)، اما تغییر دادن اهداف بسیاری اوقات یک مشکل است زیرا به‌دست آوردن آنها به تلاش مداوم و باثباتی نیاز دارد. من اغلب افرادی را می‌بینم که مشکلاتی در رسیدن به اهدافشان دارند، این مراحل را دوباره شروع کرده و به عقب برمی‌گردند؛ یعنی آنها به سختی به انجام وظایف خود می‌پردازند و در رسیدن به اهدافشان متعهد نیستند.

نقاط ضعف مهم نیست اگر شما راه‌حل‌ها را پیدا کنید

دوباره می‌گویم، بهترین نصیحتی که می‌توانم به شما بدهم این است که از خودتان چیزی را که می‌خواهید بپرسید، سپس بپرسید چه چیزی درست است و دوباره سوال کنید که در مورد آن چه کاری می‌توانید انجام دهید. اگر صادقانه این سوالات را جواب دهید خیلی سریع‌تر به سمت چیزی که می‌خواهید از زندگی‌تان به‌دست آورید، حرکت خواهید کرد.

مهم‌تر از همه از خودتان سوال کنید که بزرگ‌ترین نقطه ضعفتان چیست که در راه به‌دست آوردن چیزهایی که می‌خواهید قرار گرفته است. همان‌طور که قبلا نیز گفتم هر کسی نقاط ضعفی دارد. مهم‌ترین تفاوت بین افراد موفق و ناموفق این است که افراد ناموفق آنها را برطرف نمی‌کنند درحالی‌که افراد موفق این کار را انجام می‌دهند.

بسیار سخت است تا نقطه ضعف افراد را ببینیم زیرا بیشتر افراد به خاطر محدودیت‌های نفس خود به جست‌وجوی نقاط ضعف خود نمی‌پردازند، آنها پیدا کردن نقاط ضعف را دردناک می‌دانند زیرا جامعه به آنها یاد داده که داشتن نقطه ضعف بد است.

ضعیف بودن در هر یک از این پنج گام مشکل‌ساز نیست اگر بفهمید که در کدام‌یک از این گام‌ها ضعیف هستید و به‌طور موفقیت‌آمیزی با کمک از دیگران این نقاط ضعف را جبران کنید. از آنجا که باور دارم در صورتی‌که این پنج مرحله را به خوبی انجام دهید به اهدافتان خواهید رسید، لازم است بدانید که اگر به اهدافتان نرسیدید، می‌توانید از این پنج مرحله به عنوان ابزاری برای تشخیص نقاط ضعفتان استفاده کنید. شما این کار را می‌توانید با تعیین مراحلی که شما در آنها شکست خورده‌اید، نبود ویژگی‌هایی که برای موفقیت در این مراحل به آن نیاز دارید و تعیین اینکه کدام‌یک از این ویژگی‌ها را ندارید، به انجام رسانید.

در مسیر به‌دست آوردن اهدافتان با مشکلاتی مواجه خواهید شد که باید آنها را تشخیص دهید. بعد از تعیین ریشه‌های کلیدی این مشکلات می‌توانید طرحی را برای پرداختن به آنها طراحی کنید. زمانی‌که برنامه خوبی داشته باشید باید از نظم خوبی برای انجام چیزهایی که برای موفق‌آمیز بودن این طرح نیاز است، برخوردار باشید. توجه داشته باشید که این فرآیند با داشته‌های شما شروع می‌شود اما نیاز دارد که شما در تمام این پنج مرحله به پیش بروید. درحالی‌که برداشتن این گام‌ها به توانایی‌های متفاوتی نیازمند است، نیاز نیست که در تمام آنها خوب باشید. اگر در تمام این پنج مرحله خوب نباشید (که معمولا برای بیشتر افراد صادق است)، نیاز دارید تا بدانید که شما در کدام‌یک از آنها بد هستید و اینکه چطور می‌توانید نقاط ضعفتان را جبران کنید و به دنبال کمک دیگران بگردید.