دکتر علیرضا سلطانی کارشناس اقتصاد انرژی و عضو هیات‌علمی دانشگاه تک‌نرخی‌شدن قیمت سوخت و حذف سهمیه‌بندی از ابتدای خردادماه، موج گسترده‌ای از تحلیل و اظهارنظر پیرامون دلایل اتخاذ این تصمیم از سوی دولت، نحوه اطلاع‌رسانی و پیامدها و نتایج آن ایجاد کرد. در میان همه اظهارنظرها، اما یک اظهارنظر از نمایی کاملا متفاوت به موضوع نگاه کرده بود. آقای مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت در دولت دهم و نماینده محترم مجلس اخیرا در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها (تسنیم، ۵ خرداد ۱۳۹۴) در توضیح چرایی تک‌نرخی شدن قیمت سوخت، گفته است: «افزایش قیمت بنزین با هدف انحراف اذهان عمومی از مذاکرات هسته‌ای صورت گرفته است.»این اظهار نظر از سوی کسی که سابقه وزارت دارد و هم اکنون نیز عضو کمیسیون انرژی است جای تامل دارد و ذکر چند نکته در این خصوص ضروری است: ۱- از فردی که دو سال، وزیر نفت بوده و دو سال هم ریاست کمیسیون انرژی مجلس را داشته و هم‌اکنون هم عضو این کمیسیون است، انتظار نمی‌رود برای تحلیل و توضیح یک رویداد آن هم حذف نظام سهمیه‌بندی سوخت، دو موضوع غیر‌مرتبط را به هم وصل کند و با یک بحث فنی و اقتصادی برخورد سیاسی کند. به راستی چه ارتباط منطقی می‌توان بین حذف سهمیه‌بندی سوخت و مذاکرات هسته‌ای پیدا کرد ؟ هر عقل سلیمی می‌پذیرد که باوجود منطقی بودن اصل طرح تک‌نرخی شدن قیمت سوخت، این طرح در شرایط فعلی بازخورد مثبتی در افکار عمومی ندارد و اجرای این طرح که قطعا مبتنی بر اجبار قانونی، تکلیفی و اقتصادی است به تقویت موضع دولت در نزد افکار عمومی منجر نمی‌شود، کافی است آقای میرکاظمی که کرسی نمایندگی مردم در مجلس را در اختیار دارد، چند دقیقه‌ای را در بین موکلان خود سپری کند و انعکاس و بازخورد حذف سهمیه‌بندی سوخت را در بین مردم دیده و پس از آن اظهارنظر کند.

۲- جناب آقای میرکاظمی به‌عنوان نماینده مجلس به خوبی می‌داند که تصمیم دولت برای حذف نظام سهمیه‌بندی بر اساس مجوز و تکلیف مجلس در چارچوب قانون بودجه سال ۱۳۹۴ بوده است. بر اساس مصوبه مجلس، دولت برای کسب درآمد هدفمندی یارانه‌ها، مجاز به افزایش قیمت حامل‌های سوخت است، اما دولت به جای افزایش قیمت‌، سهمیه بنزین را که نقش بالایی در اقتصاد خانوار نداشت (۱۸ هزار تومان در ماه) و صرفا ایجاد‌کننده هزینه نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بود، حذف کرد. این طرح جدای از نحوه نامناسب اطلاع‌رسانی، با استقبال کارشناسان، فعالان اقتصادی و بسیاری از نمایندگان مجلس مواجه شد. چرا که در اولین گام، زمینه شفاف‌سازی و از بین رفتن رانت و فساد را فراهم می‌کند و از سوی دیگر دست دولت برای اجرای طرح‌های حمایت اجتماعی باز می‌شود.

جا داشت آقای میرکاظمی به‌عنوان کسی که ۲ سال سکان وزارت نفت را در دست داشته و هم اکنون عضو کمیسیون انرژی است به جای گرفتن موضع انتقادی، غیرکارشناسی و به روال گذشته سیاسی و احساسی، به‌صورت مستدل نقاط قوت و ضعف آن را برشمرده و برای اصلاح کار، نظرات کارشناسی و تخصصی خود را ارائه کند نه اینکه این مسال اقتصادی را به مساله هسته‌ای که مساله‌ای ملی و حساس است ربط دهد.

۳- آقای میرکاظمی علاوه بر طرح مساله هسته‌ای به‌عنوان یکی از دلایل حذف نظام سهمیه‌بندی، دلیل دیگر این کار را جبران کسری بودجه دولت از جیب مردم دانسته و تاکید کرده که دولت به جای این کار باید هزینه‌های خود را کاهش دهد. وی تاکید دارد که «هم‌اکنون دولت مانند بچه پولدارها رفتار می‌کند.» باید اذعان کرد که آقای میرکاظمی به‌عنوان نماینده مجلس و فردی که ۳ سال است یکی از مهم‌ترین کرسی‌های تصمیم‌گیری کشور را در اختیار گرفته، تاکنون چه طرح یا برنامه‌ای برای کاهش هزینه‌های اجرایی کشور و کمک به نظام اداری کشور ارائه کرده است؟ چرا آقای میرکاظمی به‌عنوان کارشناس انرژی در جریان بررسی و تصویب لوایح بودجه سالانه به‌ویژه لایحه بودجه سال ۹۴ که در آن افزایش و ساماندهی قیمت سوخت مصوب شده، اظهارنظری نکرده و دغدغه‌های کارشناسی خود را که در مصاحبه اخیر بیان کرده، آنجا برای آگاهی نمایندگان مجلس و تاثیر در مصوبه آنها ارائه نکرده است؟ به راستی سکوت در جریان بررسی لایحه بودجه ۹۴ چه دلیل موجه و منطقی داشت؟

بنابراین بهتر است کسانی که در تصمیم امروز سهم داشته‌اند یا فرصت داشته‌اند نظرات خود را به گوش نمایندگان و مردم برسانند در وقت خود به ابراز نظر می‌پرداختند نه آنکه امروز و زمانی که تصمیم مصوب عملی شده توپ را به زمین دولت انداخته و یک بحث فنی را به موضوعات سیاسی وصل می‌کردند.