تغییر نقشه ژئوانرژی خاورمیانه
رئیس اسبق امور اوپک و مجامع وزارت نفت در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» از تغییر نقشه ژئوپلیتیک و ژئوانرژی خاورمیانه در 10 سال آینده خبر داد. وی معتقد است این تغییر نیازمند آماده‌سازی ایران برای ورود به شرایط جدید است. وی معتقد است ایران، عراق، روسیه و عربستان در کنار نفت‌های شیل در حال حاضر بازار نفت را تحت تاثیر قرار داده و زمانی بازار تعادل را تجربه خواهد کرد که تمام بازیگران در زمینه تعادل بازار نقش خود را به خوبی ایفا کنند.


گروه نفت و پتروشیمی - عارفه مشایخی: صد وشصت وهشتمین نشست وزرای اوپک به زودی در مقر سازمان کشورهای صادرکننده نفت برگزار می‌شود و این در حالی است که کارشناسان معتقدند احتمالا عربستان در نشست آتی با انعطاف بیشتری وارد مذاکرات خواهد شد و این موضوع نه به معنای کاهش حتمی در سطح تولید است اما می‌تواند بازار را به احتمال بازگشت قیمت‌ها طی 6 ماه آینده امیدوار کند. در این بین دکتر فریدون برکشلی، رئیس اسبق امور اوپک و مجامع وزارت نفت در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» از تغییر نقشه ژئوپلیتیک و ژئوانرژی خاورمیانه در 10 آینده خبر داد. وی معتقد است این تغییر نیازمند آماده‌سازی ایران برای ورود به شرایط جدید است. وی معتقد است ایران، عراق، روسیه و عربستان در کنار نفت‌های شیل در حال حاضر بازار نفت را تحت تاثیر خود قرار داده و زمانی بازار تعادل را تجربه خواهد کرد که تمام بازیگران در زمینه تعادل بازار نقش خود را به خوبی ایفا کنند. وی معتقد است نباید در شرایط کنونی به بازار علامت غلط بدهیم و این به آن معنا است که در شرایط کنونی ایران و عربستان در برابر هم قرار ندارند؛ چراکه در دوره تحریم ایران، عربستان از تقاضای اضافی که در بازار به وجود آمد استفاده کرد و این برخلاف نظری است که می‌گوید عربستان جای خالی بشکه‌های ایران را پر کرده است. در ادامه مشروح گفت‌وگو با دکتر فریدون برکشلی را بخوانید.


در آستانه بازگشت ایران به بازار جهانی نفت قرار داریم. تاثیر این موضوع بر بازار و آینده انرژی منطقه و بازار چگونه است؟

مساله مهم آن است که لغو تحریم‌های ایران و بازگشت کشورمان به بازار نفت اثرات معناداری را بر معادلات عرضه و تقاضا و موقعیت ما در بازارهای نفتی به همراه دارد. در این بین برخی سوالات وجود دارند که ما و فعالان جهانی حوزه نفت را درگیر خود کرده است؛ به‌عنوان مثال اینکه اگر کشور ما بخواهد موقعیت قبلی خود را در بازار به دست آورد تمهیدات این تصمیم چیست و واکنش بازار به چنین تصمیمی چگونه است؟ برای پاسخ به این سوالات باید به یکی از مهم‌ترین کشورهای عضو اوپک و اثرگذاری آن بر بازار نفت اشاره کنیم. عربستان به‌صورت سنتی همواره قدرت بالایی در سازمان کشورهای صادرکننده نفت داشته و دارد. در گذشته این کشور نقش یک تولید‌کننده شناور را به عهده داشت؛ به‌طوری‌که هر زمان که بازار با کمبود یا مازاد عرضه مواجه شده عربستان این قدرت را داشت که بازار را به حالت تعادل برساند. با این حال در سال ۱۹۸۵ عربستان به‌صورت علنی اعلام کرد که دیگر نمی‌خواهد تولید‌کننده شناورباشد و مانند سایر کشورها به دنبال تبعیت از نظام سهمیه‌بندی است. چراکه عهده دار بودن وظیفه تنظیم بازار در برهه‌هایی بیشترین اثرات منفی را برای عربستان به همراه داشت. به‌عنوان مثال در برهه‌ای از زمان این کشور ناچار شد برای تنظیم بازار میزان تولید خود را به زیر ۴ میلیون بشکه در روز کاهش دهد. این موضوعات باعث شد بزرگ‌ترین‌ صادرکننده نفت اوپک درخواست شناوری جمعی را مطرح کند و بر این اساس تغییرات میزان تولید تابعی از سهم کشورها در این سازمان قرار گرفت به‌طوری‌که به‌عنوان مثال ایران که ۱۴ درصد از سهم بازار را در اختیار داشت میزان تولید خود را باید به این نسبت کاهش می‌داد. در این بین یک نکته قابل توجه وجود دارد و آن اینکه در حال حاضر وقتی سهم ما در بازار کاهش می‌یابد به‌طور سنتی عربستان را مقصر می‌دانیم و نگاه خود را به عربستان معطوف می‌کنیم. در واقع این موضوع درست است که عربستان تولید خود را بالا برده است اما مساله قابل توجه این است که کشورهایی که سهمیه ایران را از آن خود کرده‌اند روسیه و عراق هستند؛ به‌طوری‌که پس از تحریم‌های ایران بازار اروپا به دست روسیه افتاد نه عربستان، بر این اساس در این فرآیند ما نباید به دنبال آدرس غلط برویم. عربستان سهم خود را از افزایش تقاضا در بازار بالا برده است و از این واقعه می‌توان نتیجه گرفت در بازار آسیا حتی سهم عربستان کاهش یافته است.


با این حال کشور ما به یمن قابلیت‌های شرکت نفت و در بازگشت به بازار جهانی نفت بیشتر در کنار عربستان ایستاده نه در مقابل آن و این نکته‌ای است که ما کمتر به آن توجه می‌کنیم. بازار نفت در شرایط فعلی از پیوستگی بالایی برخوردار شده است و در این بین اوپک یکی از بازیگردانان اصلی است. نقش روسیه و نفت شیل آمریکا نیز در این بین بسیار مهم است. در حال حاضر روسیه در حد نهایی ظرفیت خود تولید می‌کند و بدون توجه کشورهای غیرعضو اوپک و سیاست‌های نفتی جدید، اوپک به تنهایی نمی‌تواند به مدد بازار بیاید. متاسفانه در این دو مولفه نیز نشانه‌هایی از کاهش تولید نشان داده نمی‌شود و کل بازار نفت به عقب نشینی اوپک چشم دوخته‌اند.


در حال حاضر برای ثبات بازار نفت چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار داد؟

برای ثبات بازار ضروری است که تمهیدات به‌صورت جمعی اندیشیده شود. اعضای اوپک به‌طور آشکارا باید خواستار مذاکره با روسیه و سایر کشورهای غیرعضو و تاثیرگذار شوند. از طرفی نشست با تولیدکنندگان نفت آمریکا نیز باید در دستور کار قرار بگیرد که این کار هم به دلیل اینکه نفت آمریکا در دست شرکت‌هایی است که دولت آمریکا روی آنها تمرکزی ندارد بسی دشوار است. اگر ایران به بازار برگردد و اوپک، آمریکا و‌ روسیه تلاشی برای کاهش تولید نکنند تنها راه چاره دادن تخفیف از سوی ایران است و امکان اینکه در کوتاه‌مدت شاهد کاهش قیمت هم باشیم وجود دارد. البته در این بین دیپلماسی انرژی مانند تنظیم رابطه با کشورهای عرب خلیج فارس نیز به مدد می‌آید؛ هرچند باید متذکر شد که این دیپلماسی راه حل سریعی نیست.


در این شرایط رفتار بازیگران جدید نفت در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟ به‌عنوان مثال عراق و ایران در آینده بازار نفت چه تاثیراتی خواهند داشت؟

انرژی و نفت همواره کالاهایی استراتژیک هستند و این به آن معنا است که شرکت‌های بزرگ نفتی همیشه به‌عنوان یک شریک استراتژیک به کشورمان نگاه می‌کنند و بحث تقاضا فقط مطرح نیست. در این بین استنباط ما این است که نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه در 10 سال آینده دستخوش تغییراتی خواهد شد و ما به طراحی ساختارهای نوین برای آینده انرژی خود نیاز داریم و ناچاریم که پیوندی بین نفت و گاز ایجاد کنیم. ارزش نفت و گاز در مجموع ایران را در جایگاه اول و در رتبه‌ای بالاتر از روسیه و آمریکای شمالی قرار می‌دهد که باید از این ظرفیت به نحو احسن استفاده کنیم. در این بین عراق دارای جایگاه مهمی است و چون پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به بزرگ‌ترین‌ تولید‌کننده را در اوپک دارد و از طرف دیگر به بازارهای آزاد دسترسی ندارد و برای این دستیابی باید با ایران هماهنگ شود می‌تواند مکمل ایران محسوب شود. ایران دارای ظرفیت تولید پایین اما ظرفیت بالای صادرات و عراق دارای شرایطی عکس است. از این جهت ایران و عراق را می‌توان مکمل هم دانست که می‌توانند در ارتباط نزدیک با یکدیگر شرایط جدیدی را در اوپک رقم بزنند. از طرفی ما باید زمینه همکاری با عربستان را نیز فراهم کنیم. در شرایط فعلی روابط ایران و عربستان در شرایط مناسبی نیست. به عبارتی شرایط میانه فعلی اصلا شرایط خوبی را برای خاورمیانه ایجاد نمی‌کند و این یکی از مسائل مهمی است که باید در نظر گرفته شود. با این حال برگ‌های برنده ایران بیشتر از عربستان است و عربستان هم به این مساله واقف است. در حال حاضر عربستان مهم‌ترین قدرت شورای همکاری خلیج فارس است؛ شورایی که البته یکپارچه نیست و یکی از دلایل این امر آن است که کشورهای ایران و عراق در این شورا حضور ندارند. با این حال ایران در منطقه جغرافیایی قرار دارد که از یک طرف می‌تواند به آسیای میانه و قفقاز دسترسی پیدا کند و از یک طرف به خاورمیانه و از سمت ترکیه هم به بازارهای اروپایی راه پیدا کند که این موقعیت استراتژیک شرایط بسیار عالی را برای کشورمان فراهم می‌کند.


در این راستا ما به تقویت پتانسیل‌های منطقه‌ای خود نیازمندیم. اکو و شورای همکاری خلیج فارس می‌توانند ما را در این مهم یاری دهند. اکو باید با اعضای جدید مانند هند، امارات (کشور‌هایی که با حضورشان چرخه استراتژیک نفت را تقویت می‌کنند) ارتباطی تنگاتنگ برقرار کرده و از پتانسیل آنها استفاده کند. در طرف دیگر کشور ما باید از طریق دریای خزر به بازارهای مشترک کشور‌هایی که هم صادر‌کننده هستند و هم وارد‌کننده دسترسی پیدا کند و زمینه‌هایی را برای انرژی و ژئوانرژی فراهم کند. به این منظور باید به تقویت روابط ژئوپلیتیک خود برای آینده بپردازیم که در این راستا می‌توان گفت ایران، روسیه و عربستان سه راس مهم مثلث انرژی را تشکیل می‌دهند. عربستان در شرایط کنونی رقمی نزدیک به ۱۵۰ میلیارد دلار از ذخیره ارزی خود را استفاده کرده است و این ذخایر در ۵ سال آینده به صفر می‌رسد و می‌تواند اقتصاد کشور عربستان را نابود کند. زمانی که ذخایر عربستان به پایان برسند مشکلات سیاسی فراوانی از جمله جدال شاهزاده‌های این کشور را شاهد خواهیم بود که تمام این موارد در کنار مشکلات اقتصادی این کشور باعث فروپاشی این کشور می‌شوند. در نتیجه باید گفت در چنین شرایطی کشور ما باید به تقویت بنیه‌های نفتی و اقتصادی خود بپردازد و نقش جدید خود را در این سیستم طراحی کند و بر‌اساس آن پیش برود.


سمت عرضه و تقاضای بازار چه نقشی را در این میان ایفا می‌کند؟

در خاورمیانه شرایط بدی حکمفرما است و این شرایط باعث شده قیمت نفت در چنین وضعیتی قرار گیرد. در این میان فرضیه‌ای هست که می‌گوید اگر این شرایط هم نبود به دلیل ضعف حاکم بر طرف تقاضا در اقتصادهای بزرگ نفت قیمت‌های پایین‌تری را تجربه می‌کرد که البته بنده با این نظریه موافق نیستم. در سمت عرضه و تقاضا موضوعی که قیمت نفت را دستخوش تغییرکرده کاهش تقاضا است. چین موتور توانمندی برای تقاضای نفت بوده که در شرایط فعلی ضعیف عمل می‌کند. از طرفی کشورهای آمریکا و اروپا هم مصرف خود را کاهش داده و کشورهای صنعتی هم روند رشد کاهشی را تجربه می‌کنند. در سمت عرضه نیز اضافه شدن نفت خام آمریکا، افزایش تولید برخی از کشورهای اوپک از دیگر عوامل کاهش قیمت نفت است. عامل دیگر عرضه نفت توسط داعش با قیمت‌های پایین به واسطه تسلط آن بر برخی از چاه‌های خاورمیانه است. داعش برای کسب درآمدهای کوتاه و آنی نفت را با قیمت پایین تری عرضه کرده است. این مساله هم در پایین آمدن قیمت نفت بی‌تاثیر نبوده است.


ارزیابی شما از رقابت بین نفت‌های جدید و منابع سنتی تولید نفت چیست و اصولا به عقیده شما این رقابت آیا برای دوره‌ای بلندمدت قابل تصور است؟

نفت در عمق زمین طی فرآیندی در طول زمان به وجود می‌آید، اما برای شیل اویل‌ها این گونه نیست. شیل اویل‌ها با فرآیندهای شیمیایی زود‌هنگام در شرایط آزمایشگاهی تولید می‌شوند و اثرات مخرب زیست محیطی را به همراه دارند. از طرفی عمر طولانی برای شیل اویل‌ها پیش‌بینی نمی‌شود (۲۰ تا ۳۰ سال) و به علاوه مقر اصلی تولید شل اویل‌ها آمریکا است و کشور‌های چین، لهستان و اوکراین هم مقدار کمی از این نوع نفت را تولید می‌کنند. به عبارتی فراگیری این نوع نفت نیز مبهم است. در این بین برخی از انگیزه‌های تولید این نوع نفت نیز سیاسی به نظر می‌رسد. به‌عنوان مثال تولید نفت شیل با توجه به هزینه‌بر بودن آن از یک طرف، اثرگذاری بالای آن بر محیط زیست و آسیب‌هایی که این نوع نفت بر منابع اصلی نفت آمریکا می‌گذارد حکایت از هراس بالای ایالات متحده به وابستگی به نفت خاورمیانه دارد. از بعد هزینه‌ای باید گفت تولید نفت شیل بر خلاف گذشته که مطرح می‌شود در قیمت‌های بالا فقط توجیه‌پذیر است در قیمت ۴۰ دلار هم انجام می‌پذیرد. علت این تولید در قیمت‌های پایین نیز این مساله است که سرمایه‌گذاری‌های اولیه برای این نوع نفت ایجاد شده و تکنولوژی شیل اویل هم در حال سیر مراحل تکاملی خود است و در این بین ماهیت شرکت‌های تولید‌کننده به گونه‌ای است که سهامی به ازای تولید معینی خریداری شده است و به ازای یک دلار سود از فروش محصول هنوز این شرکت‌ها به کار خود ادامه می‌دهند. با این حال همچنان خاورمیانه از وضعیت فوق‌العاده و رقابتی در بازار نفت برخوردار است. به‌عنوان مثال به ویژه ایران در این منطقه موقعیت ممتازی برای تولید نفت دارد. کشور ما در هزینه پایین اکتشاف و تولید نفت در جایگاه پنجم ایستاده است. همین موضوع باعث می‌شود که برای یک سرمایه گذار خارجی مقرون به صرفه باشد که در ایران سرمایه‌گذاری کند. در این بین اصلاح قراردادهای نفتی موضوعی است که می‌تواند اثرگذاری نفت ایران را نیز در منطقه افزایش دهد.


در مبحث گاز وضعیت کشورمان را در پساتحریم چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی بحث دیپلماسی انرژی را بیان می‌کنیم منظور گاز است. در مباحث ژئوپلیتیک جایگاه گاز پایین تر از نفت است. علت این مساله آن است که ما بعد از انقلاب اسلامی ایران گاز را محور داخلی مصرف انرژی قرار داده و عملا خود را از صادرات گاز محروم کرده‌ایم. ایران کشوری است که 35تریلیون متر‌مکعب گاز دارد و در بازار جهانی مقام چهارم را کسب کرده و عدم حضور ما در جهان با داشتن این منبع عظیم بسیار دردناک است. این در حالی است که اهمیت و چهره بیرونی ایران از بعد منابع و ظرفیت‌های گازی بسیار درخشان است، به‌طوری‌که وقتی آمریکا تحریم‌ها را علیه کشورمان جدی کرد اولین فشار را بر گاز وارد آورد درحالی که با هزینه‌های بالاتر نفت این فشار کمتر بر نفت وارد شد. علت هم این بود که گاز امنیت متقابل ایجاد می‌کند و باعث پیوند دائمی و طولانی می‌شود و در مقابل هر‌گونه تهدید و تحریم ما را مقاوم می‌کند. نتیجه اینکه باید به این مقوله توجه بیشتری کرده و در قراردادهای جدید نفتی تمرکز خود را روی ظرفیت گاز بگذاریم. تکنولوژی، آموزش و تجربه 30 ساله خود را بالا برده و برنامه‌های گسترش گاز را به مناطق خیلی دور ایران که بعضا از توجیه اقتصادی و فنی برخوردار نیست متوقف کنیم تا شاهد جهشی عظیم در این صنعت باشیم. در این راستا نیز البته باید توجه کنیم که اصلاح قرار‌دادها لازمه این کار است اما همه آن نیست. ممکن است ما قراردادهای خوبی داشته باشیم اما باید ساختاری را لحاظ کنیم که به‌طور مطمئن پیش‌روی کنیم. باید اثرات تحریم را از خود دور کرده و به این نتیجه برسیم که گاز را می‌خواهیم به شرق صادر کنیم یا به غرب. در این بین انرژی برای اینکه به شکوفایی برسد به امنیت نیاز دارد. در فضای ابهام نمی‌شود تصمیم درستی گرفت. در حال حاضر به دلیل شرایطی که در آن قرار داریم یک‌بار به سمت هند می‌رویم و یک‌بار به سمت آمریکا و این سردرگمی، سرانجام خوشی را در پی ندارد.


توصیه شما در شرایط فعلی برای توسعه صنعت نفت چیست؟

در شرایط کنونی ما نیاز به بازنگری آینده انرژی داریم. رقابت با عربستان در آسیا برای ما مقرون به صرفه نیست، باید به سمت اروپا رفته و برای سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاران اروپایی را جذب کنیم. ما حتی امکان روابط متقابل را داریم؛ روابطی که گاز را به اروپاییان داده و از آنها کمک‌های نفتی بگیریم. نتیجه اینکه ما باید بازگشتی ژئوپلیتیک به نقشه خاورمیانه داشته باشیم اما نه نقشه‌ای که در ۳ دهه گذشته حاکم بوده است، بلکه نقشه راه باید نقشه‌ای دقیق و بهنگام با شرایط جدیدی که در خاورمیانه در حال شکل گرفتن است، باشد و فقط کشورهای خلیج فارس را در‌بر‌نگیرد و حتی کشور‌های شمال آمریکا را نیز شامل شود.