کدام فوتبال فردا؟

گروه ورزش: بلافاصله بعد از صعود دوباره پیکان به لیگ برتر باشگاه‌های کشور، علیرضا مرزبان از ادامه حضور در این تیم انصراف داد و با باقی ماندن در لیگ یک، ترجیح داد هدایت تیم خونه‌به‌خونه بابل را بر عهده بگیرد. باشگاه مازنی فصل گذشته با وجود همه ریخت‌وپاش‌ها و جلب توجه‌هایش موفق به صعود نشد و حالا آنها امیدوارند که تجربه موفق مرزبان در پیکان و پدیده، به خونه‌به‌خونه برای حضور در سطح اول فوتبال ایران کمک کند. به این ترتیب پیکان در بازگشت به لیگ برتر بدون سرمربی باقی ماند و از همان زمان نام گزینه‌های مختلف برای هدایت این تیم مطرح شد. در نهایت اما روز گذشته اعلام شد مسوولان این باشگاه با مجید جلالی به توافق رسیده‌اند و به این ترتیب در لیگ شانزدهم او هدایت پیکان را بر عهده خواهد داشت. به همین سادگی مجید جلالی از این سمت اتوبان کرج به سمت دیگر منتقل شد و بعد از تجربه ناموفق در باشگاه یک کارخانه خودروسازی، به باشگاه دیگری از همین خانواده کوچ کرد!

با کدام دستاورد؟

مجید جلالی را شاید باید یکی از آخرین بازماندگان از نسل قدیم مربیان باشگاهی در ایران به شمار آورد؛ مردی که نزدیک به ۱۵سال است در این حوزه فعالیت دارد و بسیاری از کسانی که در آغاز سرمربیگری او مشغول کار در لیگ برتر بودند، امروز بازنشسته شده‌اند. جلالی اما هنوز مانده و مدام تیم عوض می‌کند. شاید غیر از او و امیر قلعه‌نویی، هیچ‌کس دیگری این شانس را نداشته که در مدت زمان طولانی، برای بیشتر از یک دهه به سرمربیگری پیوسته در لیگ برتر مشغول بوده باشد. با این حال گروه زیادی از منتقدان جلالی بر این باورند که دستاوردهای او به‌عنوان یک مربی، چندان تناسبی با حضور پررنگش در فوتبال باشگاهی ایران نداشته است. اگر از تجربه قهرمانی بحث‌برانگیز پاس تهران در لیگ سوم که با حضور بازیکنان سرباز به دست آمد بگذریم، بقیه کارنامه جلالی چنگی به دل نمی‌زند. او در این سال‌ها هدایت فنی تیم‌هایی مثل صباباتری، شهید قندی یزد، استقلال اهواز، فولاد خوزستان،‌ تراکتورسازی تبریز و سایپا را بر عهده داشته، اما عموما به توفیق خاصی دست نیافته است.

جلالی در دفاع از کارنامه‌اش می‌گوید بیشتر روی جوانگرایی تمرکز کرده، اما بسیاری از رسانه‌ها مکررا کارنامه او را از این حیث زیر ذره‌بین برده‎‌اند و به نتیجه خاصی نرسیده‌اند. در یک نمونه مهم، مجید جلالی سه سال‌ونیم سرمربیگری فولاد را بر عهده داشت که این موقعیت در فوتبال ایران تقریبا در اختیار هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد. جلالی اما نتایج بسیار ضعیفی با این تیم به دست آورد و در پایان لیگ یازدهم خوزستان را ترک کرد. فولاد دو سال بعد از این تجربه، با حسین فرکی و تعدادی بازیکن جوان به مقام قهرمانی لیگ سیزدهم دست پیدا کرد. جلالی تلاش‌هایی داشت برای اینکه رد پای خودش را در رقم خوردن این موفقیت به رخ بکشد، اما بررسی‌ها نشان می‌داد ارتباط چندانی بین پوست‌اندازی فولاد و حضور جلالی در اهواز وجود نداشته است. آقا مجید در آخرین تجربه کاری‌اش روزهای بسیار پرفراز و نشیبی را با سایپا پشت سر گذاشت و در پی یک دوره اصطکاک و تنش با مدیریت باشگاه از این تیم جدا شد. او در سایپای لیگ پانزدهم بازیکنان مهمی مثل نکونام، آندو، مهدی ترابی، رضا نوروزی، ابراهیم صادقی و میلاد میداودی را در اختیار داشت، اما در نهایت راه به جایی نبرد تا با ناکامی محض از این تیم جدا شود.

جایگاه حقوقی

مجید جلالی بیشتر از آنکه به‌عنوان یک مربی مستقل قابل نقد باشد، در جایگاه حقوقی‌اش باید مورد بررسی قرار بگیرد. او در همه این سال‌ها یکی از جدی‌ترین منتقدان حضور مربی خارجی در فوتبال ایران بوده و در موردش گفته می‌شود حتی به یکی از روسای‌جمهوری نامه نوشته بود که سرمربی تیم ملی باید ایرانی باشد! او که یکی از مسوولان ارشد کانون مربیان ایران محسوب می‌شود بارها جهت‌گیری این مجموعه را به سمت انتقاد از مربیان خارجی شاغل در ایران پیش برده، اما حالا شاید فرصت مناسبی باشد که او با خودش خلوت کند و ببیند حاصل این همه سال حضور مستمر در باشگاه‌های مختلف و دریافت دستمزدهای قابل‌توجه چه بوده است؟ لیگ آینده لیگ پرطراوتی است که بسیاری از مربیانش حداقل یک نقطه عطف در کارنامه‌شان دارند؛ برانکوی مهیج، دایی پرانگیزه، گل‌محمدی جذاب، منصوریان موفق، اسکوچیچ قابل تامل و پدیده‌ای مثل عبدالله ویسی. مجید جلالی اما کجای این داستان است؟ می‌شود در موردش سوال کرد؟ او که همه این سال‌ها وعده ارائه فوتبال فردا را به مردم داده، بالاخره چه زمانی قرار است به این قول هیجان‌برانگیزش عمل کند؟