مردودی کادر فنی رضازاده

همه شواهد و قراین موجود در وزنه‌برداری ایران نشان می‌دهد که این رشته ورزشی در آستانه یک فاجعه بزرگ و تعلیق دوباره از حضور در رقابت‌های بین‌المللی است.

اگر در سال ۲۰۰۶ به یک باره کوه آتشفشان پنهان کاری‌ها، اعمال خلاف قانون و خلاف اخلاق ورزشی و مصرف فله‌ای مواد غیر مجاز در وزنه‌برداری ایران فوران کرد، اکنون می‌توان اندک اندک گدازه‌های این کوه را دید که یکی پس از دیگری سربرمی‌آورد، تا ریشه درخت آبروی ورزش ایران را بخشکانند.

به گزارش ایسنا، با نگاهی دقیق و موشکافانه به رخدادهای یک سال اخیر وزنه‌برداری و روند حرکتی اشتباه فدراسیون و کادرفنی می‌توان به علت‌های به وجود آمدن شرایط کنونی پی برد. شرایطی که هر دم از باغش گلی تازه می‌روید.

زیر یوغ بیگانه

در ۱۰ سال اخیر که وزنه‌برداری ایران توانسته نقش اساسی‌تری در دنیای وزنه‌برداری ایفا کند، به طور کلی مجموعه وزنه‌برداری ایران وارد بازی‌هایی شده‌اند که به هیچ وجه با منافع و آبروی این ملت هم راستا نبوده است.

آنهایی که از نزدیک با جهان وزنه‌برداری در سال‌های اخیر آشنا شده و از زد و بندهای آن تا حدود زیادی آگاهی یافته‌اند، می‌دانند که مدال‌های وزنه‌برداری (اگرچه ما به آن افتخار می‌کنیم) چندان هم خوش رنگ نیست.

فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری که هم‌اکنون تحت مدیریت «تاماش آیان» است، توانسته امپراتوری عجیبی در این رشته ورزشی برپا کند. در سال‌های نه چندان دور شایعه‌های بسیاری در زمینه خرید و فروش مدال‌های مختلف به کشورهای گوناگون در رقابت‌های بین‌المللی مطرح بود که متاسفانه با گرفتن دامن ایران، به یقین به این موضوع پی بردیم.

همگان بازی‌های المپیک سیدنی را به خاطر دارند. جایی که جوان نامدار ایرانی در حالی که سال گذشته‌اش در آتن بهترین قهرمان یونان را شکست داده بود و طلا گرفته بود، در صحنه رقابت‌های سیدنی قربانی آسیب دیدگی ساختگی شد تا میلیون‌ها علاقه‌مند را به این دل خوش کند که آسیب دیده و دلیلی برای مدال نگرفتن داشته باشد.

اما، واقعیت ماجرا را همان‌گونه که بسیاری از نزدیکان از پیش اعلام کرده‌اند، از گریه‌های چند روزه نصیری‌نیا مشخص بود. در آن رقابت بسیار مهم براساس همین زدوبندها، اراده «ملوکانه!» مسوولان فدراسیون بین‌المللی بر قهرمانی «پیروس دیماس» از یونان قرار گرفته بود که چنین هم شد. بدین ترتیب پیش از رقابت به نصیری‌نیا به صورت رسمی اعلام می‌کنند که نمونه‌اش مثبت شده و نمی‌تواند در رقابت‌ها شرکت کند. نمونه‌ای که باز هم براساس همین لابی‌ها هیچ‌گاه مثبت اعلام نشد!!

این جریان در سال‌های اخیر بسیاری از اوقات دامنگیر ایران بوده است. البته همیشه به ضرر ما نبوده. گاهی هم (البته به خاطر منافعی که خودشان داشته‌اند) این موضوع به نفع ما تمام شده. نمونه بارزش را در حوادث سال ۲۰۰۶ به وضوح می‌توان دید.

براساس عملکرد فدراسیون بین‌المللی، فدراسیون ایران بارها و بارها مجبور به ایفای نقش‌های مختلف بوده است و بارها و بارها مجبور به پرداخت هزاران دلار شده‌ایم. با چنین مقدمه‌ای شاید بسیاری از اتفاق‌های عجیب و غریب وزنه‌برداری در سال‌های اخیر تاکنون کمی روشن شود.

دارو در اردو؟

حسین رضازاده پس از بازی‌های المپیک ۲۰۰۸ پکن در راس کادرفنی تیم‌های ملی وزنه‌برداری قرار گرفت. در حقیقت او همه کاره تیم‌های ملی وزنه‌برداری شد و با مربیان پرتعداد کارش را آغاز کرد. او اگرچه با قهرمانی نوجوانان و جوانان آسیا آغاز کرد؛ اما، مثبت شدن آزمایش کنترل دوپینگ ستاره تیمش یعنی «محسن داوودی» همه امیدها را ناامید کرد. اگرچه رسانه‌ها در آن زمان در راستای حمایت از قهرمان سابق و به احترام همه افتخارآفرینی‌هایش بر این امر سرپوش گذاشته و مثبت شدن آزمایش داوودی را یک سهو قلمداد کردند؛ اما، نکته‌ای که پس از آن کمی وجدان‌های بیدار را آگاهی می‌داد پیگیری‌ها و سخنان اولیای محسن داوودی نوجوان بود که می‌گفت: «داروها در اردو تجویز شده بود.»

گرچه این اتهام بزرگی است و در این مجال در پی تصدیق این مدعا نیستیم؛ اما، اتفاق‌های پس از آن هر ناظر خوشبینی را نیز بدبین می‌کند.

حسین رضازاده و کادرفنی تیم ملی که در آن بیش از هفت مربی در اردو حضور داشت در این زمینه در رقابت‌های دیگر هم با ناکامی مواجه شدند. اوج این مساله مثبت شدن آزمایش دوپینگ رشید شریفی در رقابت‌های قهرمانی آسیا بود. او که ستاره تیم ایران در این رقابت‌ها بود، بعدها بنابر منابع آگاه مجبور شد که بار گناهش را به تنهایی بر دوش گیرد تا دیگران از گناه مبرا باشند. اما، جز خداوند یگانه اکنون بسیاری از نزدیکان به وزنه‌برداری می‌دانند که رشید شریفی، جوانی که به تازگی ازدواج کرده و از اصفهان به تهران نقل مکان کرده بود و همه امیدش حقوق تیم ملی وزنه‌برداری بود، با چه سیاستی با مشکل مثبت شدن آزمایش دوپینگش مواجه شد. گرچه فضای سنگین موجود تاکنون اجازه تفحص در این زمینه را به کسی نداده یا هیچ اراده‌ای برای تفحص وجود نداشته است.

نوار ناکامی‌های وزنه‌برداری ایران در یک سال اخیر در رقابت‌های جوانان جهان هم پاره نشد و در آخرین گزارش فدراسیون بین‌المللی، «انوش آرمک» جوانی که در رقابت‌های جهانی رومانی چهارم جهان شد، دوپینگش مثبت است.

بدین ترتیب اگر دوپینگ داوودی در سال ۲۰۰۹ مثبت می‌شد یا اینکه یک نمونه دیگر به وجود آید، بار دیگر هم ایران از حضور در مجامع بین‌المللی محروم و هم محکوم به پرداخت هزاران دلار به بیگانگان خواهد شد.

همین ترس هم در روزهای اخیر باعث شده تا تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان ایران که قرار بود در آخر هفته جاری در رقابت‌های قهرمانی آسیا شرکت کنند، با تصمیم مسوولان به این رقابت‌ها اعزام نشوند.

کوتاهی از کیست؟

در این نتیجه عقلانی از عملکرد کادرفنی به مسوولیت حسین رضازاده، مصلحت ایجاب می‌کند تا درمورد سعید علی حسینی که در آستانه قربانی شدن است، سکوت کنیم که امیدواریم براساس همان بازی‌های از پیش اشاره شده، مشکلش حل شود. اما، از عملکرد کادرفنی ایران به دو نتیجه عقلی می‌توان رسید. اول اینکه سه دوپینگی یک سال اخیر ایران بدون اجازه این کادرفنی پرتعداد اقدام به استفاده از مواد غیر مجاز کرده‌اند. براساس این فرض این اتهام به کادرفنی وارد است که چرا نتوانسته‌اند به خوبی ورزشکاران را از لحاظ روحی و روانی تحت کنترل خود قرار دهند تا آنها از این مواد استفاده نکنند. آیا این موضوع یکی از اصلی‌ترین وظایف مربیان محسوب نمی‌شود؟ آیا بخشی از بار گناه ورزشکاران برعهده مربیانشان نیز محسوب نمی‌شود؟

فرض دوم که شایعه‌های بسیار بسیار زیادی درمورد آن وجود دارد، تجویز داروهای غیر مجاز توسط کادرفنی است که به هیچ وجه تاکنون به اثبات نرسیده است. گرچه برخی حتی نام داروها، زمان مصرف، زمان پایان مصرف، چگونگی اعلام پایان مصرف و بسیاری از جزئیات این مساله را اعلام کرده‌اند که ایسنا به هیچ وجه نمی‌خواهد صحه‌ای بر این ماجرا قرار دهد که البته وجود این مساله نه تنها خیانت به نخبه‌ترین جوانان این مملکت است، بلکه عقوبتی الهی را در پی خواهد داشت.

در این شرایط نیاز به یک عزم جدی در تحقیق و تفحص از شرایط کنونی وزنه‌برداری وجود دارد. یک بار هم که شده کمیته تحقیق و تفحص را پیش از وقوع یک فاجعه تشکیل دهیم نه پس از آن.

مدیریت ضعیف و منفعت طلب

بهرام افشارزاده در دو سال ابتدایی حضور در وزنه‌برداری همه تلاشش را برای احیای این ورزش پس از سوختن مزرعه آن انجام داد. توسعه وزنه‌برداری در بخش‌های مختلف کشور و داشتن تیمی پاک از افتخارهای او بود. این موضوع را به تحقیق می‌توان گفت که تا دو سال پس از مثبت شدن آزمایش دوپینگ ۹ وزنه‌بردار ایرانی، دیگر ایران دوپینگی در وزنه‌برداری نداشت. اما، لغزش از زمانی آغاز شد که او نیز به هوای کمیته ملی المپیک افتاد و دور مدیریت به دست دیگران. افشارزاده گرچه از روز نخست نیز می‌دانست که نمی‌تواند هر دو حوزه را اداره کند، اما هیچ‌گاه به جدیت درصدد ایجاد یک مدیریت متمرکز در وزنه‌برداری برنیامد. گرچه هنوز هم او به عنوان مدیر اصلی وزنه‌برداری ایران باید پاسخگوی همه اتفاق‌های اخیر و اتفاق‌های آینده باشد. حداقل افشارزاده پس از ترک فدراسیون می‌توانست با داشتن دبیر و نایب رییس قوی کار را اداره کند که او نیز در این امر کوتاهی کرد.

او در یک سال اخیر باید نظارت بیشتری روی وزنه‌برداری و به ویژه عملکرد کادرفنی می‌داشت و تاحدودی خرد جمعی را با تک روی‌ها حاکم می‌کرد. اصلی‌ترین وظیفه او در این روزها سروسامان دادن به مشکلات کنونی است.

اما، گذشته از افشارزاده باید از محمد علی‌آبادی و حتی کیومرث هاشمی نیز خرده گرفت که چرا در انتخاب رییس جدید وزنه‌برداری تعلل کرده و این موضوع را به دلایل کوچک به عقب افکندند. سهل انگاری و حتی منفعت طلبی مجموع مدیریت ورزش ایران در یک سال اخیر باعث شده تا وزنه‌برداری کشورمان در آستانه یک فاجعه بزرگ قرار گیرد. فاجعه‌ای که می‌تواند دامنگیر همه‌مان شود.