مبل راحتی بیـوک

دنیای اقتصاد: خودروسازان آمریکایی از دیرباز به ساخت خودروهای سدان و کوپه بزرگ و جادار شهره بودند. خودروهای درشت اندامی که آن‌قدرها با مبل راحتی سالن پذیرایی منزل تفاوت ندارد و گاهی از آن هم راحت‌تر است. آنها تقریبا در همه ادوارشان یک سدان یا کوپه لوکس یا نیمه لوکس را تولید می‌کردند که از جمله آنها باید به کادیلاک فلیت وود و الدورادو، شورولت کاپریس، لینکلن کنتینانتال، کرایسلر ایمپریال و... اشاره کرد. از طرفی تولید این خودروهای لوکس که عمدتا در بازار آمریکا و بازارهای تشریفاتی در کشورهای مختلف به فروش می‌رسیدند، باعث شده بود پیکاری سخت میان کمپانی‌های سازنده شکل بگیرد.


در بین همه کمپانی‌های سازنده در این رده، جنرال موتورز با برند‌هایی مثل کادیلاک، شورولت، بیوک و... بیش از بقیه مبارز می‌طلبید. کادیلاک که معلوم‌الحال بود زیرا اساسا برندی لوکس بود و همه خودروهای تولیدی آن جزو بزرگترین‌ها بودند. شورولت هم همه سعی‌اش را به کار گرفته بود تا مدل کاپریس را در بازار بالا بکشد. اما بیوک که از جمله برندهای قدیمی جنرال موتورز بود، بیشتر خودروهای رده متوسط بازار را تولید می‌کرد. اما بیوک هم بیکار ننشسته و در سال ۱۹۵۹ مدل LeSabre را به بازار عرضه کرد تا از قافله بزرگان عقب نماند.



تاریخچه

در اواخر دهه ۵۰ میلادی رقابتی سخت میان کمپانی‌های آمریکایی در ساخت کوپه‌های لوکس و کشیده در گرفته بود. کادیلاک را باید در این سال‌ها پیشتاز این رقابت نامید زیرا با مدل الدورادو به خصوص در نسل سوم و سال‌های ۱۹۵۷ تا ۶۰ نمادی از خودروهای اصیل آمریکایی بود. در این دوران بیشترین تاثیر در سبک طراحی خودروهای آمریکایی مربوط به موفقیت‌های آمریکا در عرصه هوافضا و موشکی بود. به شکلی که حجم‌های نوک تیز و اصطلاحا دم موشکی بیشترین نقش را در فرم‌بندی بدنه خودروهای آن سال‌ها بازی می‌کرد. نمادی مشخص که بیش از دیگر نقاط بدنه می‌توانستید آن را در بخش انتهایی و بالای گلگیرها ببینید. بیوک هم با استفاده از همین سبک در اواخر سال ۱۹۵۷ به فکر طراحی خودرویی جدید در این کلاس افتاد. به این ترتیب پلت‌فرم B-Bady جنرال موتورز را که توسط دیگر شرکت‌های هم خانواده مثل اولدزمبیل مورد استفاده بود، به‌عنوان پایه‌های بخش فنی انتخاب شد. حالا دیگر نوبت طراحان چیره‌دست بیوک بود تا هنرشان را در بازی با فولاد سرد به رخ حریفان بکشند. طولی نکشید که در اواسط سال ۱۹۵۸ نمونه‌های اولیه آماده شد و سرانجام در سال ۱۹۵۹ اولین نمونه از مدل لِسابر آماده شد. در نگاه اول به نظر می‌رسید بیوک یک سفینه ساخته است که درونش یک دست مبل راحتی با روکشی از چرم و جیر نصب کرده و آماده رفتن به کره ماه است! اما واقعیت این بود که طراحان بلندپروازانه ترین طرح را اجرایی کرده بودند و این تخیل ناشی از همین بلندپروازی بود. در نمای جلوی خودرو و درست بالای چراغ‌ها سطوحی بال مانند ایجاد شده بود و درست همین طرح با گستردگی بیشتر در نمای عقب هم وجود داشت. متخصصان به این طرح لقب Delta-wing یا بال‌های دلتا را دادند که بسیار شبیه به هواپیماهای کانسپت آزمایشی نیروی هوایی بود.

نسل اول در انواع کانورتیبل (کروکی)، سدان، سدان کروکی و استیشن واگن ساخته شد و تنها با پیشرانه ۳۶۴ اینچ مکعبی ۸ سیلندر به قدرت ۲۵۰ اسب بخار و گیربکس‌های ۳ سرعته دستی و ۲ سرعته اتوماتیک راهی بازار شد. اما نسل دوم در سال ۱۹۶۱ شکل گرفت. در طراحی این خودرو دیگر خبری از آن بال‌های دلتا شکل در جلو و عقب خودرو نبود و خطوط مدرن‌تر و مکعبی‌تر جای طرح موشکی دهه ۵۰ را گرفته بودند. البته در سال اول تولید هنوز هم می‌توانستید المان‌های تیز در بدنه به خصوص در دو لبه جلوی گلگیرها را ببینید اما رفته رفته این نقاط کمرنگ‌تر شدند. بیوک برای نسل دوم لسابر سه پیشرانه در نظر گرفته بود. کم‌حجم‌ترین پیشرانه مدل ۳۰۰ اینچ مکعبی یا ۹/ ۴ لیتری ۸ سیلندر بود که کمترین مصرف سوخت را در زمان خودش داشت.

دومین مدل همان پیشرانه ۳۶۴ اینچی نسل اول بود که حالا با تغییراتی به خصوص در سرسیلندر، کارآیی بیشتری داشت. اما قوی‌ترین نمونه ۴۰۱ اینچ مکعب یا ۶/ ۶ لیتر حجم داشت و ۸ سیلندرش می‌توانست حتی تا ۳۲۵ اسب بخار نیرو تولید کند. فروش مناسب نسل دوم باعث شد سران بیوک برای ساخت نسل سوم درنگ نکنند. پس به این ترتیب در سال ۱۹۶۵ نسل سوم هم راهی مراکز فروش شد. لسابر نسل سوم نشان می‌داد بیوک در حال ساخت خودرویی است که شخصیتی خاص دارد و گویا این محصول از مدل‌های استراتژیک این کمپانی در بازار است. کیفیت ساختش افزایش یافته بود ولی کماکان از پلت فرم B-body جنرال موتورز استفاده می‌کرد که ۳ مدل پونتیاک و ۴ مدل شورولت نیز با استفاده از آن ساخته می‌شد. بیوک برای نسل سوم پیشرانه‌های مورد استفاده را مورد بازنگری کلی قرار داد. به این ترتیب تنها پیشرانه ۳۰۰ اینچی در لیست باقی ماند و ۳ پیشرانه جدید ۳۵۰، ۳۴۰ و ۴۵۵ نیز در لیست انتخاب قرار گرفتند. گیربکس‌های مورد استفاده در لسابر نسل سوم هم همگی اتوماتیک بودند. پیشرانه ۴۵۵ یا ۵/ ۷ لیتری در لسابر نسل سوم ۳۷۰ اسب بخار نیرو تولید می‌کرد که تا لسابر قدرتی به اندازه یک سوپر کار داشته باشد. تولید نسل سوم تا سال ۱۹۷۰ به طول انجامید و در سال ۱۹۷۱ نسل چهارم ساخته شد. حالا فرزند بیوک شیک‌تر، کارآمدتر و با کیفیت‌تر ساخته می‌شد. ضمنا برای اولین بار یک پیشرانه V۶ با حجم ۲۳۱ اینچ مکعب یا ۳۰۸ لیتر نیز در دسترس قرار داشت. از سال ۱۹۷۱ تا سال ۱۹۷۶ که آخرین تولیدات نسل چهارم خطوط تولید را ترک کردند، Face Lift یا تغییراتی در ظاهر لسابر ایجاد شد. اما بیشترین تغییرات در سال ۱۹۷۳ صورت گرفت. در این سال کاسه چراغ‌ها و اجزای دیگر در نمای جلو کمی مدرن‌تر شدند. تولید بیوک لسابر تا سال ۲۰۰۵ و در ۸ نسل ادامه یافت اما در این فرصت می‌خواهیم بیشتر در مورد نسل پنجم سخن بگوییم.



طراحی

اما لسابر مورد نظر ما از تبار نسل پنجم است که در سال ۱۹۷۷ به بازار آمد. نسلی که در حال عبور از حجم‌ها و سایزهای دهه ۷۰ بود و می‌رفت تا وارد دورانی جدید در دهه ۸۰ شود. در واپسین سال‌های دهه ۷۰ تقریبا بیشتر خودروسازان آمریکایی چراغ‌های جلوی خودروهای تولیدی خود را از حالت گرد به چهارگوش تغییر دادند و این سبک، سبکی جدید در طراحی خودروها بود. نمای ظاهری این خودرو کاملا معرف یک خودروی آمریکایی است و امکان ندارد در مورد ملیتش اشتباه کنید. خطوطی ساده و ایستاده که به سبک هم قطارانش کادیلاک، شورولت و... از دور فریاد می‌زند من نماینده ایده هرچه بزرگ‌تر بهتر هستم! سپر جلو در محل اتصال به سر شاسی دارای ضربه گیرهای روغنی است که در لحظه برخورد روغن را در درون سیلندرش حرکت داده و ضربه را جذب می‌کند. البته خود این سپر هم همچون یک تیرآهن ۱۶ خم به ابرو نمی‌آورد. جلوپنجره کرمی سطح گسترده‌ای دارد و در لبه‌ها تا کنار چراغ‌های جلو کشیده شده است. راهنماهای جلو در زیر یک قاب کرومی قرار دارند تا با جلوپنجره هارمونی داشته باشند. سقف ونیلی است و از مواد خاصی که احتمالا چرم مصنوعی یا صنعتی باشد روکش شده است. البته اصطلاحا این پوشش سقف را چرمی می‌گویند که لفظ درستی نیست. درست در پشت چرخ‌های جلو و دقیقا روی گلگیرها، آبشش‌های کرومی نصب شده که یکی از نمادهای محصولات بیوک در آن سالها است و با دیدنش احتمالا به یاد بیوک اسران ( اسکاری لارک که در هفته‌های گذشته در موردش نوشتیم) می‌افتید. در نمای عقب چراغ‌ها به اندازه دیگر هموطنانش کشیده نیستند. در فرم کلی این چراغ‌ها می‌توانید شباهت‌هایی با رولزرویس‌های ساخته شده در اواسط دهه ۸۰ پیدا کنید. در قسمت عقب تعریف ساخت قطعات بسیار ساده است، بزرگ و بزرگ! همه چیز بزرگ ساخته شده، سپری بزرگ، صندوق عقبی بزرگ و البته پلاک ملی بزرگ که نصب کردنش در جای پلاک اصلی خودرو نیاز به گذراندن دوره‌های ویژه فنی دارد!



کابین

داخل کابین فضای بزرگی و گرمی وجود دارد که کاملا سالم باقی مانده است. جالب آنکه مالک خودرو درخصوص این بیوک لسابر می‌گوید: این خودرو وقتی از آمریکا خریداری شده و وارد گمرک کشور می‌شود، چند سالی همانجا باقی می‌ماند و ترخیص نمی‌شود. اما در سال 1363 ترخیص شده و بدل به یک لسابر صفر کیلومتر می‌شود. او ادامه می‌دهد: اما به دلیل اینکه خودرو چند سالی بی‌حرکت باقی مانده بود، ما مجبور بودیم بسیاری از قطعات لاستیکی و... را تعویض کنیم. ولی خوشبختانه چون در‌های خودرو بسته بوده و گرد و خاک و... به درون کابینش نفوذ نکرده، تودوزی کاملا سالم بود. هر چند بعد از سال‌ها روکش صندلی‌ها تعویض شد.

در کنار فرمان هیدرولیک و بزرگ اهرم کرومی تعویض دنده قرار دارد که با ماهیت کلاسیک دارد. دو نمایشگر در پشت فرمان دیده می‌شود. در سمت راست نشانگر زیبای سوخت با زمینه سفید رنگ قرار دارد. در کنار این نمایشگر یک چراغ قرار دارد که حالت اکونومی! مصرف را نمایش می‌دهد. اگر پدال گاز را تا جایی بفشارید که هر 4 دهانه کاربراتور راچستر آن باز شوند،این چراغ روشن شده و به شما گوشزد می‌کند که با این روش رانندگی باک 80 لیتر بنزین درون باک زیاد دوام نخواهد آورد و باید به دنبال پمپ بنزین بگردید.

در سمت چپ فرمان نیز نمایشگر دیگری با زمینه سفید تعبیه شده که همان کیلومتر‌شمار است. در این قسمت یک عقربه کوچکتر قرار دارد که می‌توانید با استفاده از کلید دیگری که در پایین داشبورد تعبیه شده است، عقربه را روی سرعت مورد نظرتان قرار دهید. این کار باعث می‌شود اگر سرعت خودرو از سرعتی که به کمک عقربه تنظیم کرده‌اید فراتر رفت، بیوک با صدای آلارم شما را مطلع کند. به این ترتیب بیوک برای خریدارانش یک کروز کنترل اولیه در نظر گرفته است که به جای کاهش سرعت، راننده را به کمک آلارم از شرایط رانندگی‌اش مطلع می‌کند. کمی این‌طرف‌تر نیز ادوات تنظیم شیشه شور و سرعت حرکت برف پاک کن قرار دارد. در داشبورد یک ساعت کوچک زیبا هم نصب شده که هنوز کار می‌کند. در نوک گلگیر جلو نمایشگر‌های فیبرنوری قرار دارند که در زمان روشن بودن چراغ ها، حالت نوربالا یا نورپایین و راهنما را با روشن شدنشان به سرنشینان نشان می‌دهند. چنین آپشنی را می‌توانید در بسیاری از خودروهای آمریکایی و کادیلاک سویل یا همان کادیلاک ایران نیز بیابید. بیوک برایتان چراغ مطالعه هم در نظر گرفته است تا در سفرهای طولانی حوصله شما سر نرود.


فنی

لسابر گزارش ما در بسیاری از نقاط فنی با ساخته‌های اولدزموبیل، شورولت و حتی پونتیاک مشترکاتی دارد. سیستم تعلیق این خودرو شبیه به کادیلاک و با استفاده از نیروی هیدرولیک در مدار روغن کار می‌کند و بسیار نرم و راحت است. اما این نرمی باعث می‌شود در عبور از ناهمواری‌ها اتاق حرکات مواجی داشته باشد و به‌خصوص در عبور از پیچ‌ها حتما باید سرعت خودرو را کنترل کرد چراکه در غیر این صورت باید به تکنیک دریفت کردن آشنا باشید! یکی از نقاط ضعف خودروهای آمریکایی به خصوص در دهه ۵۰ و ۷۰ تقسیم وزن است. تقسیم وزنی که عمدتا به دلیل استفاده این خودروها از پیشرانه‌های ۸ سیلندر سنگین وزن در محور جلو، بخش زیادی از وزن را به جلو منتقل کرده و باعث می‌شود محور عقب خودرو سبک شود. در نتیجه امکان سر خوردن بخش عقب خودرو در پیچ‌ها نیز وجود دارد.

موتور ۸ سیلندر ۶.۶ لیتری یا ۴۰۳ اینچ مکعبی شتاب ثانویه خوبی را به لسابر هدیه می‌کند و گیربکس اتوماتیک توربو‌های دراماتیک هم کار راننده را برای کنترل یک خودروی درشت اندام آسان‌تر کرده است. البته پیشرانه ۴۰۳ اینچ این خودرو از ساخته‌های اولدزموبیل دیگر شرکت زیر‌مجموعه جنرال موتورز است که در بیوک، پونتیاک و... در آن دوران به کارگیری شد. بیوک از جمله خودروسازانی است که در دوران گذشته از کاربراتورهای ساخت کمپانی روجستر بیشترین استفاده را کرد. زیرا این کاربراتورها به دقیق بودن و کم استهلاک بودن شهرت داشتند. این خودرو نیز با کاربراتور ساخت راجستر تغذیه می‌شود. کاربراتوری که می‌توانید نمونه‌های آن را در بیوک ایران یا همان اسکای لارک نیز بیابید.

راندن خودرویی که ۵۵۴۷ میلی متر طول دارد و ۱۹۸۱ میلی متر عرض، قطعا نیاز به تمرکز بیشتری دارد. هر چند به دلیل دید کافی می‌توانید همه نقاط و گوشه‌های بدنه را ببینید اما سوال اینجاست که دیگر رانندگان هم این نقاط را می‌بینند؟ پس برای هدایت این خودرو در ترافیک شهر باید انرژی دوچندانی صرف کنید. با این حال بیوک خودروی راحتی است و از راندن آن خسته نمی‌شوید زیرا روی مبل راحتی منزل نشسته‌اید. در پایان از همکاری صمیمانه آقای امید درخوش برای تهیه این مطلب سپاسگزاری می‌کنیم.