اگر به سراغ هر قشری بروید، اولین حرفی که به عنوان ویژگی یک مسوول و مدیر، از آنها خواهید شنید کاربلدی است. استفاده از افراد خبره برای مسوولیت، ارجح دانستن توان کاری بر نظرات شخصی سیاسی، تخصص‌گرایی و...، همگی ترکیب‌ها و واژگانی هستند که بر یک مطالبه عمومی تاکید می‌کنند؛ اینکه مسوولان و مدیران، «کاربلد» باشند. در مدت پیش از انتخابات نیز، شعارها و تبلیغات انتخاباتی رییس‌جمهور منتخب مدام بر این موضوع تاکید داشت و از طرفی دیگر، شرایط خاصی به واسطه دولت‌های پیشین به وجود آمده است که ضریب حساسیت مردم به این مساله، افزایش چشم‌گیری نسبت به گذشته داشته؛ تا آنجا که بحث انتخاب وزرا و مدیران ارشد دولتی را به عمیق‌ترین لایه‌های اجتماعی کشانده است. در هر صورت، به نظر نمی‌رسد در اینکه باید از شایستگان در مدیریت استفاده کرد، بحثی وجود داشته باشد اما مساله از جایی ایجاد می‌شود که کیفیت این شایستگی چگونه است؟ به عبارت دیگر، احراز کاردانی یک فرد، چه شرایطی دارد؟ اگر بخواهیم وارد مصادیق شویم، احتمالا انتخاب یکی از اساتید نامی عمران برای وزارت راه یا انتخاب یک مهندس کشاورزی برای وزارت جهاد کشاورزی یا مهندس برق یا سیستم‌های انرژی برای وزارت نیرو، از اولین گزینه‌هایی باشند که مطرح می‌شوند؛ یعنی به نظر می‌رسد شرط داشتن مدرک تحصیلی معتبر و البته مرتبط با موضوع وزارت یا مدیریت مربوطه، از اولین شرایط احراز کفایت شخص می‌شود. یعنی فرض اینکه یک تاریخ‌دان بر مسند وزارت اقتصاد تکیه کند یا یک حقوقدان وزیر آموزش‌وپرورش شود از مخیله بسیاری بیرون است، چه برسد به آنکه کسی مدرک تحصیلی بالایی از دانشگاه نداشته باشد و بخواهد وزیر شود؛ در این صورت است که احتمالا رییس‌جمهور هدف انتقادات خواهد شد.pic1 بدیهی است که اگر کسی پزشک نباشد، نمی‌تواند از مشکلاتی که گریبان سلامت کشور را گرفته است سر در بیاورد، چه برسد که بخواهد برای حل آنها اقدام کند؟ از طرف دیگر، جامعه پزشکی کشور یا هر صنف دیگر، چگونه می‌تواند فردی را از خارج خودشان، به ریاست بپذیرند؟ به هر حال در نگاه اول مشکلات چنین انتخاب‌های به ظاهر نامرتبطی به حدی ا‌ست که حتی شروع بحث در این‌باره را بسیار سخت می‌کند. اما آیا این اصل تا بدین حد بدیهی در کشورهای پیشرفته‌تر نیز برقرار است؟ یا حتی در ایران، وزیران مشهور و کارآمد کابینه، همواره مدرک بالا و مرتبط دانشگاهی داشته‌اند؟ و به عکس، عملکرد وزیرانی که مدرک مرتبط داشته‌اند چگونه بوده است؟ آیا اساسا ارتباط معناداری میان موفقیت یک وزیر در حوزه مربوط به وزارتش با رشته تحصیلی‌ و مدرک دانشگاهی‌ او وجود دارد؟ آیا می‌توان به رویای داشتن متخصصانی در راس امور که گرایش سیاسی خاصی ندارند یا به عبارتی تکنوکرات‌ها امید داشت؟ آیا با شرایط کشور ما، می‌توان خوشبینانه ادعا کرد که نباید عامل جنسیت را برای مدیریت در نظر گرفت و برای سر و کله زدن با پیچ‌وخم‌های مدیریتی موجود، تفاوتی نمی‌کند در ادارات زنان مدیر باشند یا مردان؟ همه این پرسش‌ها، مسائلی است که سعی شده است تا حد توان به آنها پرداخته شود و امیدوارم که بتوان با نگاهی ژرف‌تر و دقیق‌تر در این‌باره اظهارنظر کرد و در نهایت شاهد حضور کابینه‌ای توانمند برای باز کردن گره کور مشکلات کنونی باشیم.