بهسازی و نوسازی شهری ایران از آغاز تا سال 1392
دکتر محمد سعید ایزدی معاون وزیر، رییس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران سیاست ها و برنامه های بهسازی و نوسازی شهری در ایران طی سه دهه گذشته روند تکاملی را پیموده است. این روند اگر چه بطئی و گاه با تقابل‌های رویکردی روبه رو بوده، اما منجر به اقداماتی اجرایی در محلات هدف این برنامه ها شده است. در این میان دولت و شهرداری ها هر یک نقش ویژه ای در تکامل این فرایند داشته و برنامه های متعددی را مدیریت و اجرا کرده‌اند. آغازگر این اقدامات برنامه های موضعی با دخالت حداکثری دولت و شهرداری ها و اغلب به شکل پراکنده در برخی شهرهای کشور بوده است. روند تکاملی این اقدامات منجر به گستردگی جغرافیایی موضوع، میزان توجه بیشتر دستگاه ها، اعتبارات و منابع گسترده و متنوع تر، تشکیل نهادهای مدیریتی ویژه این بافت ها، تهیه طرح و برنامه های گسترده برای محدوده ها و محلات هدف، برگزاری نشست های تخصصی، همایش ها و کارگاه های آموزشی متعدد و تدوین قوانین جدید برای حمایت و تسهیل این اقدامات شده است. دولت با تشکیل شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران و ساختارهای پیوسته آن در استانها و شهرداری های کشور نیز با تشکیل نهادی تخصصی، نوسازی شهری )در بیش از 10 شهر کشور( برنامه ها و اقداماتی را به مرحله اجرا در آورده که هر یک به نوبه خود تجربه ارزشمندی به شمار می رود. سیاست ها و برنامه های به اجرا درآمده پس از انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی در سال 1367 برنامه های به اجرا درآمده در این دوره متاثر از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پس از انقلاب و جنگ دارای تفاوتهای بارزی با سایر دوره هاست. اقدامات بسیار محدود و موضعی اند، و اگر چه با سیاستی پیشرو تحت عنوان "روانبخشی" آغاز گردید اما ماهیت آن از یک برنامه مشارکتی بین شهرداری و شهروندان به برنامه ای دولتی وابسته به درآمدهای عمومی مبدل گردید. در نتیجه با توجه به شرایط اقتصادی حاکم به کلیه شهرها تعمیم پیدا نکرد و در حد چند اقدام موضعی در شهرهای اصفهان، یزد، سمنان، گرگان و شیراز باقی ماند. علاوه بر این، با توجه به آغازین بودن، صرفا ابعاد کالبدی محیط را مورد توجه قرار داده و از ابعاد مشارکتی بسیار محدودی برخوردار بوده است. سیاست ها و برنامه های بهسازی و نوسازی شهری حد فاصل سال های 1368 تا 1372 این دوره مصادف با سال های ابتدای دوره بازسازی پس از جنگ است. دولت در این دوره با ارائه سیاستی جامع تر نسبت به اقدامات موضعی گذشته به تهیه "طرح های تفصیلی ویژه مراکز شهری" بویژه شهرهای آسیب دیده در جنگ پرداخت. این روند تکاملی با برنامه جدیدی تحت عنوان "محورهای فرهنگی تاریخی" ادامه پیدا کرد. بافتهای مراکز شهری که همواره به عنوان بخش مجزایی از پیکره شهر مورد برنامه ریزی های موضعی قرار می‌گرفتند در این برنامه با جامعیت ساختاری شهر و سرزمین پیرامونی، مورد اندیشه واقع شدند. سیاست قالب در این دوره بهسازی و نوسازی تدریجی توسط مردم از طریق طرح های بهسازی با ساختاری مشابه با طرح های تفصیلی رایج بوده است. از طرح های قابل توجه در این دوره می توان به برنامه بهسازی مرکز شهر دزفول و قم اشاره کرد. عدم وجود زیرساخت‌های لازم در محلات هدف، عدم برخورداری ساکنان از ابزار های مالی و سیاست های تشویقی و عدم توانمندی و وجود ظرفیت‌های لازم در شهرداری ها برای قبول چنین ماموریتی از مهمترین علل عدم تحقق برنامه های بهسازی شهری در این دوره است. سیاست ها و برنامه های بهسازی و نوسازی شهری حد فاصل سالهای 1372تا 1376 سیاست استفاده از اراضی و املاک واقع در بافتهای مراکز شهری برای جبران بخشی از مسکن مورد نیاز، از طریق تملک، پاکسازی و تجمیع واحدهای موجود، آغاز گر دوره جدیدی از فرایند برنامه ریزی برای بهسازی و نوسازی بافت های شهری در ایران است. این سیاست در ابتدا با عنوان "تجمیع" و سپس با درج آن در برنامه پنج ساله دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور تحت عنوان "بافت مسئله‌دار شهری" به مورد اجرا گذاشته شد. دولت مرکزی با تشکیل شرکت های وابسته با مشارکت اندکی با سایر سازمانهای ذی نفع از جمله شهرداری ها بدین امر مبادرت ورزید. دخالت مستقیم دولت در این برنامه و اجرای پروژه های کلان مقیاس پاکسازی و تجمیع از یک سو و وابستگی برنامه به درآمد عمومی دولت از سوی دیگر موجب کندی اجرای این برنامه گردید. همزمان با اجرای سیاست ها و برنامه های نوسازی دولت در این دوره، شهرداری ها بویژه در شهرهای بزرگ همچون تهران، تبریز و شیراز مبادرت به تهیه برنامه های نوسازی در مقیاس پروژه های بزرگ شهری نمودند. پروژه نواب تهران، بین الحرمین شیراز و مجموع پروژه‌های مسجد کبود، صاحب الامر، بازار، و منصور در منطقه تاریخی تبریز از جمله برنامه های نوسازی شهری با محوریت شهرداری ها در این دوره‌اند. عرصه این پروژه ها نسبت به سطح کل بافت های نیازمند بهسازی و نوسازی بسیار ناچیز بوده است. سیاست ها و برنامه های بهسازی و نوسازی شهری حد فاصل 1376 تا 1384 با تشکیل سازمان عمران و بهسازی شهری وابسته به وزارت مسکن و شهرسازی در سال 1376 دوره کاملا نوینی در سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرای برنامه های بهسازی و نوسازی شهری آغاز گشت. هدف اصلی تشکیل این سازمان، ایجاد نهادی سیاست‌گذار، برنامه‌ریز و ناظر بر تحقق برنامه‌های "عمران و بهسازی" به منظور دستیابی به توسعه موزون، متعادل و پایدار شهری، از طریق شناسایی و استفاده از ظرفیت های موجود کالبدی، اقتصادی، و اجتماعی موجود در درون محدوده قانونی شهرها و تعادل بخشی به استقرار جمعیت و جلوگیری از گسترش بی رویه شهرها و همچنین فراهم کردن امکان زندگی سالم، ایمن و استاندارد بوده است. با اتخاذ چنین سیاستی نه تنها قلمرو جغرافیای موضوع بهسازی و نوسازی شهری افزایش یافت، بلکه سیاست جدیدی با عنوان سیاست توسعه از درون برای نخستین بار در زمره سیاست های توسعه شهری مورد توجه قرار گرفت. از سوی دیگر، مسائل ناشی از اجرای پروژه های بزرگ مقیاس پاکسازی دوره پیشین و دخالت مستقیم دولت بدون مشارکت با سایر نقش آفرینان این فرایند موجب شد که برنامه های بهسازی و نوسازی شهری در این دوره دارای تفاوتهای ساختاری با دوره ی قبل گردد. از مهمترین سیاست‌های پیگیری شده در این دوره می توان به سیاست تشویق بخش خصوصی و سرمایه گذاران برای مشارکت در اجرای پروژه های نوسازی با دولت اشاره کرد. در این دوره همچنین، با اجرای طرح بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن )از محل وام بانک جهانی( در اواخر برنامه دوم توسعه، مفاهیم توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی در شرکت عمران و بهسازی شهری ایران مطرح و برای نخستین بار از سال 1379 از طریق برنامه سوم توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این رویکرد جدید به ادبیات سیاستگذاری توسعه و برنامه ریزی شهری کشور وارد شد. شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران، به منظور ایجاد وحدت رویه و هماهنگی های لازم، ستاد ملی توانمندسازی را به نمایندگی از سوی وزارت راه و شهرسازی تاسیس کرده و میزبان دبیرخانه آن است. این ستاد یک بدنه فرا بخشی بوده که سیاست های لازمه را برای دولت تهیه کرده و با ساختارهای استانی بر فرایند بهسازی و ساماندهی نظارت می کند. در این راستا شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران با همکاری وزارت کشور، سند ملی توانمند سازی سکونت گاههای غیر رسمی را تدوین و پس از تصویب به مرحله اجرا برده است. بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری حدفاصل سالهای 1384 تا 1388 پس از واقعه ناگوار زلزله بم، توجه همگان بویژه مدیران شهری به موضوع چالش‌ها و مسایل بافت های شهری جلب گردید. سیاست‌گذاری برای مواجهه با مخاطرات ناشی از ناپایداری و نابسامانی های بافت های شهری به یکی از موضوعات مطرح در شورای عالی معماری و شهرسازی ایران بدل گردید. در این دوره با تعیین و تصویب سه شاخص ناپایداری، ریزدانگی و نفوذناپذیری، به شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران ماموریت داده می شود که با توجه به شاخص های فوق مبادرت به شناسایی این محدوده ها با عنوان بافت های فرسوده شهری بنماید. تاکنون بیش از 76442 هزار هکتار بافت با سه شاخص فوق در بیش از 495 شهر کشور شناسایی شده است. شناسایی و معرفی این محدوده ها با عنوان بافت های فرسوده شهری اگر چه باعث توجه بیشتر مسئولین به این معضل و ابعاد گسترده آن داشته است، اما عدم تدوین برنامه ای جامع با مشارکت سایر دستگاه های مرتبط برای گونه های مختلف و تعریف رویکرد مواجهه متناسب برای هر یک و بی توجهی به حضور و مشارکت مردم، سبب فقدان کارآیی برنامه های نوسازی در این دوره شده است. در این دوره همزمان با دولت، شهرداری ها نیز با تشکیل نهادی مستقل، برنامه های متنوعی را در شهرهای مختلف به اجرا برده اند. در این دوره، برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به اجرا گذاشته شد. تدوین اصول و راهبردهای هویت بخشی به سیما و منظر شهری و روستایی، ضروری دانستن استحکام بخشی به ساخت و سازها، بهبود محیط زندگی در شهر و روستا و احیای بافت های فرسوده و نامناسب شهری به قصد ممانعت از گسترش محدوده شهرها از جمله مواردی هستند که توسط برنامه چهارم مورد توجه قرار گرفتند. احیاء، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری ( 1388 تا 1392) ناکارآمدی اقدامات به ویژه در پروژه های نوسازی بزرگ مقیاس، زمینه ساز تغییر برخی برنامه ها و تجدیدنظرها درسیاست های نوسازی دراین دوره شد. براین اساس، دولت و شهرداری ها تلاش کردند با تمرکز برمجموعه اقدامات نرم افزاری، زمینه های حضور و مشارکت مردم را فراهم نمایند . تعریف و تامین بسته های حمایتی و تشویق و ترغیب ساکنان برای حضور فعال و گسترده در فرایند نوسازی مشتمل بر تسهیلات ارزان قیمت، مشوق هایی برای تجمیع پلاک های ریزدانه ، تهیه و تصویب طرح حمایت از احیاء، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری ، تدوین دستور العمل راه اندازی دفاتر خدمات نوسازی محلات ، اعطای تخفیف ها و مشوق ها و نیز برنامه های متعدد اطلاع رسانی و فرهنگ سازی از اقدامات به عمل آمده با عنوان بسترسازی در این دوره هستند . به رغم اقدامات انجام شده در حوزه نرم افزاری و تغییر رویکرد، در برخی اقدامات به ویژه بهره گیری از ابزار تسهیلات درتشویق و تسهیل فرایند بهسازی و نوسازی مشارکتی ، رویکرد و نگاه غالب در این دوره بر پروژه های نوسازی موضعیعمدتا بزرگ مقیاس ، بدون توجه به زمینه های موجود کالبدی، اجتماعی و تاریخی استوار بود . مداخله مستقیم دولت در این اقدامات با رویکرد اقتدارگرا نابسامانی ها و نارکارآمدی‌هایی را به دنبال داشت.