احساسات خود را احساس کنید
همه ما به فرصتی برای شناخت، احساس و درک احساساتمان نیاز داریم. بسیاری از تصمیمات نادرست یا واکنش‌های غیر منطقی و مشکل‌زای ما ناشی از سریع گذشتن از ندیدن، نفهمیدن، احساس نکردن، درک نکردن، نپذیرفتن، انکار و سرکوب احساساتمان است. از کودکی، نادیده گرفتن و سرکوب احساساتمان را یاد می‌گیریم. جملاتی نظیر: «مرد که گریه نمی‌کند!»، «گریه نکن طوری نشده که!»، «اینکه ناراحتی ندارد!»، « عصبانی نشو! خشم خوب نیست!» و... تمامی این جملات و جملاتی نظیر آنها همگی یک پیام دارند: « نبین، احساس نکن، سریع بگذر از آن و سرکوبش کن!» و این دقیقا نقطه شروع مشکلات و بیماری‌های ما می‌شود. بهتر است بدانیم که ما به هیچ‌وجه اجازه تعیین تکلیف و وضع قانون برای احساسات خود و دیگران را نداریم. نمی‌توانیم به کسی بگوییم چه احساسی داشته باشد و چه احساسی نداشته باشد یا نمی‌توانیم مناسب بودن یا نبودن احساسات خود یا دیگران در موقعیت‌های متفاوت را قضاوت کنیم. تنها کاری که بهتر است انجام دهیم این است که به احساسات خود و دیگران احترام بگذاریم و اجازه تجربه احساسات متفاوت را به خود و به دیگران بدهیم.
احساسات ما راهنمای درون ما هستند. بهترین راه برخورد با هر احساسی دیدن، پذیرفتن و تجربه کردن آن احساس است. در این‌باره بهترین باور نیز می‌تواند این باور باشد که « من می‌توانم و حق دارم که هر احساسی را داشته باشم. حق دارم که تمام احساسات خود را عمیقا تجربه و حس کنم، اما اجازه ندارم که در احساساتم بمانم و غرق شوم زیرا تمامی احساسات حالات روانی گذرا هستند. هر چه در برابر آنها مقاومت کنم، هر چه آنها را انکار کنم ماندگارتر می‌شوند. قرار نیست براساس احساساتم عمل کنم، فقط قرار است که آنها را به رسمیت بشناسم و تجربه کنم و اجازه دهم که بیایند و بگذرند.» انکار احساسات در واقع یکی از واکنش‌های سیستم دفاع روانی است. ما می‌توانیم زمانی‌که اتفاق ناراحت‌کننده‌ای برای ما می‌افتد در انکار فرو رویم اما نکته مهم و قابل توجه این است که نباید در انکار باقی بمانیم. می‌توانیم زمانی که آمادگی پیدا کردیم انکار را کنار بگذاریم و آرام آرام با واقعیت‌ها رو به رو شویم.

احساس و تجربه احساسات فقط مختص احساسات منفی نیستند. باید تمرین کنیم که تمامی احساساتمان را چه خوب و چه بد تجربه، حس و درک کنیم، بپذیریم و اجازه دهیم سیستم روانی ما مراحل کاملی را طی کند تا بتواند سلامتی خود را حفظ کند. وقتی می‌خندیم از ته دل بخندیم، وقتی شاد هستیم به عمق شادی برویم، وقتی می‌ترسیم ترسمان را ببینیم، تجربه کنیم و درباره آن فکر کنیم، وقتی خشم داریم خشممان را ببینیم و بپذیریم و... در درمان بیماران مبتلا به افسردگی به این موضوع برمی‌خوریم که آنها تلنباری از احساسات سرکوب شده و تجربه نشده هستند. شاید مقاومت زیادی در برابر درمان این جنبه از بیماری نشان دهند، شاید اوایل درمان تشخیص احساسات سرکوب‌ شده‌شان دشوار باشد اما به هر صورت یکی از جنبه‌های درمانی بیماری افسردگی،« احساس درمانی» است. تجربه، درک و پذیرش احساسات یعنی «من خودم را به رسمیت می‌شناسم، برای خود احترام قائلم، به خود توجه می‌کنم و از خودم مراقبت می‌کنم. »

ترس از غمگین شدن!
یکی از عمیق‌ترین ترس‌های ما ترس از غم است! شاید عجیب به نظر برسد اما آیا تا به حال دقت کرده‌اید که وقتی ناراحت می‌شوید سریع دستپاچه شده و به دنبال پیدا کردن راه حل یا اقدامی می‌گردید که غم را برطرف کنید؟ آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که به خود بگویید: « باشه! ناراحتی! می‌فهمم. بنشین چند تا نفس عمیق بکش و به ناراحتیت فکر کن.» آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که می‌توانید ابتدای هر اتفاق بد، مدت کوتاهی را عمیقا ناراحت باشید و تا عمق ناراحتی‌تان بروید و آن را احساس کنید و سپس بیرون بیایید.اگر جواب شما نه هست پس هیچ ضرری ندارد! یک‌بار امتحان کنید و این حرف‌ها را هنگام ناراحتی به خود بزنید. زمانی‌که شما از غم بترسید، از آن فرار می‌کنید. چگونه؟ با
* فرار کردن از غم
* غم را احساس نکردن
* درباره غم خود تفکر نکردن
* دلایل غم را پیدا نکردن
* انکار و سرکوب آن
و این کار موجب بیماری شما می‌شود. چگونه؟ زمانی‌که که این سرکوب‌ها و این غم‌ها روی هم تلنبار می‌شوند انرژی منفی زیادی را از خود آزاد می‌کنند که سراسر وجود شما را می‌گیرد و باعث بروز بیماری افسردگی و انواع بیماری‌های روان-تنی در شما می‌شود. زمانی که به خود اجازه غمگین بودن و به عمق غم رفتن و سپس رها کردن آن را می‌دهید از سرکوب و تلنبار شدن آن جلوگیری می‌کنید و به سلامتی خود کمک می‌کنید. شاید عجیب باشد اما جالب است که بدانید «مقاومت در برابر غم، یکی از دلایل تداوم غم در افراد است».

احساس گناه و عذاب وجدان
از دیگر دلایل ابتلا به بیماری افسردگی و یکی از مواردی که این نوع بیماران عمیقا از آن رنج می‌برند « احساس گناه و عذاب وجدان» است. یکی از نرم‌افزارهای وجودی ما، نرم‌افزار ارزیابی اخلاقی یا همان «وجدان» است. هر انسانی با این نرم‌افزار به دنیا می‌آید و در واقع کاربرد اصلی این نرم‌افزار، ارزیابی اخلاقی اعمال و رفتار، صحبت‌ها و افکار ما است. قرار بر این بوده که انسان به کمک این نرم‌افزار قبل از هر کار، هر فکر، یا هر صحبتی یا قبل از آسیب رساندن به خود یا دیگران، اخلاقی بودن، مفید یا مضر بودن آن را بسنجد و سپس اقدام کند. در برخی از انسان‌ها که به بلوغ عرفانی بیشتری رسیده‌اند این نرم‌افزار بسیار فعال است و احتمالا خطای آنها را پایین می‌آورد، در برخی دیگر کم‌تر فعال است و در برخی به‌دلیل تخلفاتی که انجام می‌دهند پس از مدتی این نرم‌افزار غیرفعال می‌شود. انسان‌هایی که این نرم‌افزار درونشان کمتر فعال است ممکن است گاهی قادر نباشند که قبل از هر اقدامی یا قبل از آسیب رساندن به خود یا دیگران، عمل مورد نظر را از لحاظ اخلاقی بررسی کنند. در این‌صورت اتفاقی که رخ می‌دهد این است که فرد پس از اقدام اشتباه دچار احساسی می‌شود که به آن «عذاب وجدان» یا «احساس گناه» می‌گوییم.

نکته مهم در رابطه با این افراد این است که غالبا احساس گناه یا عذاب وجدان نه‌تنها کاری از پیش نمی‌برد، بلکه موجب فلج‌شدن ذهنی، جسم و روان افراد و کاهش شدید کارآیی آنها نیز می‌شود. مهم این است که وجدان ما آنقدر هشیار باشد که احتمال خطا و آسیب رساندن به خود و دیگران را کاهش دهد. مهم این است که زمانی‌که نرم‌افزار ارزیابی اخلاقی ما هشداری در رابطه با موضوعی به ما می‌دهد، ما آن هشدار را جدی گرفته و بر اساس آن عمل کنیم وگرنه غرق شدن در احساس گناه، سرزنش، تنبیه و مجازات خود فقط خشونتی علیه خود محسوب می‌شود که کارآیی ما را کاهش می‌دهد و در شدیدترین حالت ما را دچار افسردگی می‌کند. در درمان بیماران افسردگی متوجه می‌شویم که غالبا از احساس گناه یا عذاب وجدان عمیقی رنج می‌برند. از اینکه چرا در زمانی کاری را انجام داده‌اند که نباید انجام می‌دادند و حالا دچار خودتنبیهی و سرزنش خود شده‌اند. خودتنبیهی و سرزنش خود موجب کاهش عزت نفس و کاهش دوست داشتن خود شده و تلنبار کردن آن به بیماری ما منجر می‌شود. بیماران افسردگی بخشش بزرگی به خود بدهکارند. آنها باید در نهایت، خود را و اعمال و اشتباهات خود را عمیقا ببخشند تا به بهبودی برسند.

مراقبه صبحگاهی:
هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید، به مدت سه تا پنج دقیقه چشم‌هایتان را ببندید.
تنفس خود را آرام و شمرده کنید.
نفس‌هایی عمیق و ملایم بکشید و بین هر دم و بازدم یک ثانیه وقفه ایجاد کنید.
بر تنفس خود تمرکز کنید.
سپس تکرار کنید: «من خودم را دوست دارم. من خودم را بابت تمام اشتباهاتم می‌بخشم. قدرتی برای بخشیدن دیگران نیز طلب می‌کنم.»

زن، مرد، رابطه
در روزگاری به‌سر می‌بریم که در کنار مشکلات مالی، بیشترین شکایتی که از افراد می‌شنویم درباره رابطه آنها با جنس دیگر است. گویی افراد در یک کلاف پیچیده سردرگم شده‌اند ونمی‌دانند که چگونه از این کلاف آزاد شوند. امروزه زیاد می‌شنویم که مردها و زن‌ها شکایت می‌کنند از اینکه همسرشان گویی اصلا آنها را نمی‌فهمد و آنها نمی‌دانند که چه کار کنند، نمی‌دانند که چه حرفی بزنند یا چه رفتاری بکنند. گاهی می‌شنویم که می‌گویند: «او خودش هم نمی‌داند که چه می‌خواهد!» عمده مشکلات زنان و مردان این است که افراد هیچ شناختی ندارند! هیچ شناختی نه از خود، نه از یک رابطه، نه از چرایی ازدواج، نه از جنس مرد و نه از جنس زن و دقیقا با همین سطح بالای ناآگاهی وارد روابط و ازدواج شده و حیران می‌شوند.شناخت زن، مرد، رابطه، نهضتی است که در سرتا‌سر دنیا به راه افتاده است تا شاید بتواند با همکاری زوج‌ها کمک شایانی به رابطه عاطفی میان زن و مرد کند. می‌توانیم با این نهضت جهانی همگام شویم و به خود و همسرمان و رابطه‌مان کمک کنیم تا بهبود یابد. زن با مرد برابر نیست، در عین حال نه کمتر است و نه بیشتر!عاقلانه نیست که تصور کنیم خداوند میان مخلوقاتش تفاوت قائل شده و یکی را برتر از دیگری آفریده است. خداوند زنان و مردان را برابر آفرید و این دو مخلوق در کمال برابری متفاوت از یکدیگرند. زن‌ها و مردها از لحاظ احساسی و روانی، ذهنی و مغزی، جسمی و رفتاری متفاوت از یکدیگر هستند. آنها متفاوت از هم حرف می‌زنند، احساس می‌کنند، فکر می‌کنند، استدلال می‌کنند و رفتار می‌کنند. آنها حتی در زمینه زمان‌بندی و برنامه‌ریزی هم با هم تفاوت دارند. پس اینکه مرد و زن نتوانند یکدیگر را بفهمند، با هم مشکلات زیادی داشته باشند، حرف یکدیگر را نفهمند مساله چندان عجیبی هم نیست.

اما این مشکل راه‌حل دارد و رفع شدنی است. چگونه؟
با شناخت زن، شناخت مرد، شناخت رابطه (مهارت‌ها و مدیریت رابطه) آنچه که زنان و مردان به آن نیاز دارند، ابتدا، شناخت خود است. کسی که خود را نشناسد دیگری را هم نمی‌تواند بشناسد. کسی که خود را درک نکند، دیگری را هم نمی‌تواند درک کند.
دوم، شناخت جنس دیگر (زن یا مرد) است. اگر تفاوت‌ها، نرم‌افزارهای وجودی و طبیعت جنس دیگر را ندانیم مسلما به مشکلات زیادی در رابطه با او بر می‌خوریم و او را درک نمی‌کنیم.
سوم، شناخت رابطه، مهارت‌های رابطه، مدیریت رابطه، چرایی رابطه و چرایی ازدواج است.
زن‌ها طبیعت عشق جهان‌اند و مردها طبیعت عقل جهان. این حقیقت را می‌توانیم در رفتارها، افکار و احساسات آنها ثابت کنیم. به عنوان مثال:
زن‌ها عاشقانه و مردها صریح و مستقیم حرف می‌زنند.
زن غیر مستقیم حرف می‌زند، حاشیه می‌رود، گاهی با پهلو و کنایه صحبت می‌کند، گاهی هر چیزی می‌گوید جز آنچه که منظورش است و گاهی به مسائلی می‌پردازد که دوست ندارد. حاشیه پردازی و مقدمه چینی، توضیحات زیاد و پراکنده نحوه صحبت زن است.
مرد صریح، مستقیم و اصلاح شده صحبت می‌کند. می‌توان گفت عبارت «برو سر اصل مطلب.» پیام نحوه کلام مردان باشد. مردان کمتر حرف می‌زنند و کلامی بی‌حاشیه و مستقیم دارند.
در چنین شرایطی زمانی که زن‌ها صحبت می‌کنند برای مردها خیلی دشوار است که منظور اصلی زن را متوجه شوند؛ همچنین، گفتار صریح و مستقیم مردها چندان برای خانم‌ها خوشایند نیست.
زن‌ها تفسیر می‌کنند و مردها همانی که می‌شنوند را معنی می‌کنند.
شاید یکی از مکالمه‌های رایج میان زن‌ها و مردها این مکالمه باشد:
زن: امروز به خانه مادرم برویم؟
مرد: خسته‌ام.
زن: تو نمی‌خواهی به خانه مادر من برویم. من و خانواده‌ام برای تو مهم نیستیم.
مرد: من کی چنین حرفی زدم؟!!
خانم‌ها همانطور که نغز، پرحاشیه و رمزآلود صحبت می‌کنند آنچه را که می‌شنوند را نیز تفسیر می‌کنند و گمان می‌کنند که هر گفته مرد منظور و تعبیری خاص دارد. درحالی‌که، مردها همان‌طور که صریح حرف می‌زنند، همانطور هم صریح و تحت‌اللفظی می‌شنوند. مردها تفسیر نمی‌کنند بلکه معنی تحت‌اللفظی می‌کنند. وقتی زنی به مردی می‌گوید «خسته‌ام»، مرد همین را فقط می‌شنود درحالی‌که در مکالمه قبل دیدیم که زن در پس «خسته‌ام» به دنبال منظور و مفهومی دیگر می‌گردد و دست به تفسیر این شبه جمله می‌زند.
شاید متوجه شده‌ باشید و تجربه داشته باشید و بدانید که چنین تفاوت به ظاهر کوچکی میان زن و مرد چه مشکلات و مشاجراتی را می‌تواند به‌وجود می‌آورد.


مژده به مخاطبین گرامی:
برای شناخت مرد، زن، رابطه، ریشه یابی مشکلات در روابط و ریشه‌یابی اشتباهات در روابط می‌توانید در کارگاه‌های آموزشی «زن، مرد، رابطه» رهایی با عشق ثبت نام و شرکت کنید. برای اطلاع از جزئیات کارگاه‌ها می‌توانید از طریق ایمیل با نویسنده مقاله تماس برقرار کنید.

‌میترا‌فری‌نژاد فتحی‌(دریا‌حقی)
محقق، نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad_mitra@yahoo.com