دانش و آگاهی از برنامه‌های تلویزیونی
دکترزهره واحدی ‌روانشناس اجتماعی با شروع دوباره برنامه ماه عسل شاهد انتقادهای فراوانی نسبت به این برنامه تلویزیونی هستیم. موج انتقادات به این برنامه که با موضوعاتی عامه‌پسند تلاش دارد راوی تجربه‌هایی عجیب از زندگی افراد باشد در حالی جریان دارد که از سویی شاهد طرفداران زیاد این برنامه نیز هستیم. به هر حال احسان علیخانی به عنوان مجری و تهیه‌کننده این برنامه توانسته است ارتباط زیادی با توده مردم برقرار کند، ارتباطی که از نظر بالا بودن تعداد مخاطبان شاید خوب و به نفع علیخانی باشد اما از نظر خوراک علمی و فکری یا ارتقای سطح دانش و آگاهی کمکی به مخاطب نمی‌کند. با نگاهی به موضوعاتی که برای این برنامه انتخاب می‌شود می‌توان به خوبی دریافت که جذب مخاطب برای این برنامه و برنامه‌هایی از این دست اولویت دارد و مواردی چون انتقال دانش در جایگاه‌های بعدی قرار دارد، البته نه فقط برنامه ماه عسل بلکه بیشتر برنامه‌های تلویزیون با همین سبک و سیاق هستند.
به‌صورت کلی ما دو دسته بیننده برای برنامه‌های تلویزیونی داریم، دسته‌ای که صرفا برای تفریح به سراغ برنامه‌های تلویزیون می‌روند که شامل بیشتر تماشاچیان تلویزیون می‌شود و دسته‌ای که با نگاه آموزشی برنامه‌های تلویزیون را انتخاب می‌کنند. از طرفی اگر بخواهیم سیاست‌های صدا و سیما را در نظر بگیریم، باید گفت که نگاه نخست که به آن اشاره شد نگاه غالب در این سازمان است که وجود این نگاه با پایین آمدن سطح برنامه‌های تلویزیونی ارتباط مستقیم دارد. در برخی مواقع با دیدن یک برنامه تلویزیونی این سوال مطرح می‌شود که افرادی که با تلویزیون همکاری دارند، دارای چه سطحی از آگاهی و دانش هستند؟ آنها چگونه وارد سازمانی مانند صدا و سیما می‌شوند و با چه علمی شروع به ساختن برنامه‌ها می‌کنند؟ اصلا هزینه‌های آنان چگونه تامین می‌شود؟ تمام سوال‌هایی که در این زمینه مطرح می‌شوند مهم هستند زیرا ما به‌عنوان افراد این جامعه در سازمانی مانند صدا و سیما سهمی داریم و اصولا باید نظر مردم برای ساخت برنامه‌ها پرسیده شود.
به نظر می‌رسد چنین نگاهی نه در میان مردم وجود دارد و نه در میان مسوولان. تا آنجا که ما شاهد تمایل مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای هستیم و تازه بعد از اینکه چنین اتفاقی رخ می‌دهد مسوولان علت را جویا می‌شوند، اما به نظر می‌رسد در برخی موارد در رقابت با برنامه‌های ماهواره‌ای، این ما هستیم که برای جذب مخاطب اخلاق و آگاهی و دانش را فدا می‌کنیم.
متاسفانه ترویج چنین برنامه‌هایی در نهایت منجر به پایین باقی ماندن سطح آگاهی مردم می‌شود و به مرور مردم برنامه‌های خوب را پس می‌زنند و سطح انتخاب آنها پایین می‌آید؛ به وجود آمدن چنین شرایطی طبیعی هم هست زیرا اصولا مخاطبان تلویزیون با برنامه‌های خوب مواجه نبوده‌اند و خوراک فکری لازم را دریافت نکرده‌اند تا در پی آن به دنبال برنامه مفید باشند و حتی برای داشتن چنین برنامه‌ای از مسوولان سوال کنند.
همانطور که اشاره شد، با در نظر گرفتن برنامه‌ای مانند ماه عسل و خیل مخاطبان آن، به خوبی می‌توان متوجه شد برنامه‌های تلویزیونی که آموزش آگاهی دارند برای مخاطبان تلویزیون در ایران جالب نیستند، اما موضوعی که باید به آن توجه داشت این است که اگر رفته‌رفته برنامه‌های مفید به نمایش گذاشته شوند، مخاطبان هم به سمت این برنامه‌ها گرایش پیدا می‌کنند. برای مثال نمایش طنزهای فاخر در تلویزیون می‌تواند به جذب مخاطب به برنامه‌های با محتوا کمک کند.
به نظر می رسد تلویزیون جای کار بسیار زیادی دارد و باید با دقت و وسواس بیشتری ساخت برنامه‌هایش پیگیری شود زیرا تلویزیون رسانه‌ای فراگیر است که از پایتخت گرفته تا دوردست‌ترین نقاط کشور وسعت دارد و به مخاطبان خوراک می‌دهد. بنابراین لازم و واجب است که برنامه‌هایی با خوراک فکری مناسب و در جهت افزایش آگاهی و علم مردم تهیه و پخش شود. انجام چنین کاری نیز نیازمند نظارت از سوی افراد آگاه و کاردان است.
در رابطه با تهیه و پخش برنامه‌هایی مانند ماه عسل که صرفا روی احساس مخاطب دست می‌گذارد، انتقاد اصلی به افرادی است که برنامه‌ها و سناریوهای صدا و سیما را بررسی و انتخاب می‌کنند زیرا هرقدر هم بخش تفریح یک برنامه مهم باشد، نباید از بخش آگاهی بخشی آن غافل شویم.
در نهایت چیزی که در تغییر مسیر فعلی صدا و سیما می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد خود مردم و مخاطبان هستند، آنها هستند که می‌توانند با طرح پرسش و پیگیری پرسش‌های خود تا جایی که ممکن است در تصمیم‌گیر‌ی‌های این سازمان تاثیرگذار باشند. به نظر می‌رسد مردم ما خیلی بی‌تفاوت هستند، برای مثال در رابطه با همین برنامه ماه عسل در شبکه‌های اجتماعی شاهد اعتراض‌های فراوانی هستیم اما چند نفر از ما، به عنوان افرادی که با این اعتراض‌ها و انتقادها موافقیم، گوشی تلفن را برداشته‌ایم و به روابط عمومی صدا و سیما زنگ زده‌ایم و انتقاد یا نظر خود را گفته‌ایم؟‌
به هرحال صدا و سیما موظف است به این انتقادها گوش کند و به آنها اهمیت بدهد و افراد هم نباید نسبت به اتفاقاتی که در این رسانه به عنوان رسانه‌ای ملی رخ می‌دهد بی‌تفاوت باشند. من خودم بارها به صدا و سیما زنگ زده‌ام و انتقادهای خودم را مطرح کرده‌ام، در این زمینه نباید گفت «آنها که توجه نمی‌کنند پس ما هم زنگ نمی‌زنیم» اتفاقا باید انقدر تماس گرفته شود تا اهمیت نظر مخاطبان درک شود. به عقیده من تماس‌های تلفنی، ‌ستون‌های روزنامه‌ها و گفت‌وگو در رابطه با سطح کیفی و علمی و آگاهی بخشی برنامه‌های تلویزیونی می‌تواند کمک فراوانی به ارتقای این رسانه کند.