بررسی فرار مغزها با ذره‌بین اقتصادی

سرمایه انسانی یکی از مهم‌ترین ارکان هر سیستم اقتصادی به‌شمار می‌رود. برای فهم این مطلب کافی است نگاهی به کشوری مثل ژاپن کنید این کشور هیچ منبع طبیعی قابل‌توجهی ندارد، اما قادر است از منابع موجود در کشورهای مختلف کالاهای با کیفیت سازگار با نیاز مصرف‌کنندگان در سراسر دنیا تولید کند. سرمایه انسانی در حقیقت انباشت دانش، نبوغ، خلاقیت و مهارت است، منبعی که یک کشور را به پیشرفت در زمینه‌های مختلف، افزایش بهره‌وری از امکانات موجود، خلق تکنولوژی‌های پیشرفته و سلطه بر بازارهای جهانی قادر می‌کند. به‌طور حتم وضعیت فعلی سیستم‌های اقتصادی دنیا و آینده پیش‌رو حاکی از آن است که حجم منابع طبیعی موجود هیچ ضمانتی برای توسعه یک کشور نخواهند بود، به‌همین دلیل است که در حال حاضر شاخص سرمایه انسانی به یکی از مهم‌ترین ابزارهای اندازه‌گیری درجه‌توسعه‌یافتگی کشورها تبدیل شده است.

دانش و تخصص به‌صورت یکنواخت بین ملت‌های مختلف در دنیا توزیع نشده است. بسیاری از کشورها به دلایل مختلف از روند جهانی پیشرفت علم و تکنولوژی عقب‌مانده‌اند و همین امر موجب شده تا مهاجرت‌های علمی به یکی از سیاست‌های اصلی برخی کشورها مثل چین تبدیل شود. داشتن جمعیت زیاد و تعداد بالای افراد نیازمند کار و کسب درآمد، ارزش اقتصادی به حساب نمی‌آید؛ آنچه نیروی انسانی را به سرمایه انسانی تبدیل می‌کند آموزش و کسب مهارت یا تخصص است. برخی کشورهای در حال توسعه نظیر چین و هند مهاجرت‌های علمی هدفمند را برای توسعه سرمایه انسانی در جهت پیشرفت در ابعاد گوناگون و رشد اقتصادی در دستور کار خود قرار داده‌اند.

این اقدامات در قالب فرستادن استعدادهای بالقوه به کشورهای پیشرفته و بازجذب آنها در قالب نیروهای متخصص صورت می‌گیرد. حتی ژاپن که خود از پیشگامان توسعه سرمایه انسانی است از این رویه برای تقویت مداوم بدنه سرمایه انسانی خود بهره می‌برد. این کشورها ضمن بورسیه نخبگان خود برای تحصیل در کشورهای پیشرفته نظیر ایالات‌متحده آمریکا، با ارائه تسهیلاتی نظیر تامین شغل با دستمزد بالا یا ارائه سطح زندگی با کیفیت در کشور، زمینه بازگشت این نخبگان را پس از طی مدارج بالای علمی فراهم می‌کنند. اما گونه‌ای از مهاجرت افراد تحصیل‌کرده که آسیب جدی به سیستم اقتصادی کشور وارد می‌کند تحت عنوان «فرار مغز‌ها» بیان می‌شود.

عبارت فرار مغزها از واژه «Brain Drain» مشتق شده است. Brain به مفهوم مغز است و Drain به معنی خشک کردن یا تخلیه کردن است. در اینجا منظور از مغز همان افراد هوشمند و تحصیل کرده بوده و واژه دوم به این مطلب اشاره دارد که این افراد دیگر به کشور خود باز نمی‌گردند و جای آنها در سیستم اقتصادی اجتماعی برای همیشه خالی می‌شود. اهمیت این موضوع به حدی است که ادبیات گسترده‌ای از دهه ۱۹۶۰ تاکنون در این رابطه در متون اقتصادی شکل گرفته است. در حال حاضر به‌خصوص در دهه اخیر محوریت این موضوع در مورد آسیب‌ها و چالش‌های اساسی ناشی از مهاجرت قشر عظیمی از افراد تحصیل‌کرده در کشورهای در حال توسعه است که در مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی‌ارشد و دکترا) رهسپار کشورهای توسعه‌یافته شده و دیگر تمایلی برای بازگشت به کشور خود ندارند. تحلیل فرآیند خروج این منابع از سیستم اقتصادی شامل دلایل گوناگونی است؛ اما در یک بیان ساده و مبتنی بر مفاهیم بنیادی علم اقتصاد می‌توان این پدیده را در قالب انگیزه، عقلانیت و تصمیم‌گیری (بر پایه هزینه و منفعت) تبیین کرد. آنچه میزان بهره‌وری و تمایل افراد برای انجام فعالیت‌های گوناگون را تعیین می‌کند انگیزه افراد در انجام امور است.

انگیزه نیروی محرکه اصلی تمامی کنش‌های اقتصادی است. افراد با استعداد سرشار از انگیزه بوده و اگر بستر لازم برای آنها فراهم باشد در حقیقت زمینه خلق بهترین تولیدات و ابداعات در سیستم اقتصادی فراهم خواهد شد. انگیزه به حدی قوی است که قادر است یک فرد را برای رسیدن به اهداف خود و برآوردن نیازهای خود، حتی ناگزیر به ترک خانواده و زندگی در قاره دیگری فرسنگ‌ها دور از موطن خود کند. عقلانیت با فرآیند تصمیم‌گیری ترکیب شده و تصمیم بهینه فرد برای استفاده از امکانات خود را که همان استعداد و توانایی ذاتی اوست در بهترین فرم، شکل می‌دهد. مجموعه این عوامل مهاجرت نخبگان را به یک امر موجه بر پایه مفاهیم اصیل اقتصاد تبدیل می‌کند. گاه در برخی موارد دیده می‌شود عده‌ای از این فرآیند تحت عنوان صادرات مغزها یاد می‌کنند؛ باید گفت این تعبیری کاملا اشتباه است. صادرات باید دارای ارزش افزوده برای یک سیستم اقتصادی باشد درحالی ‌که فرآیند خروج نخبگان از یک کشور در حقیقت یک ضرر اقتصادی را متوجه کشور مبدا می‌سازد.