مترجم:بیتا نظام‌دوست آیا وقت آن رسیده است که مدارسی را برای تربیت مدیران راه بیندازیم؟ اصلا آیا مدیریت یک حرفه آموختنی است؟ شغل مدیرعامل بسیار به موقعیت‌ و شرایط بستگی دارد. فردی که هم اکنون برای مدیریت کمپانی بی‌پی آماده است نمی‌تواند مدیریت جنرال الکتریک را هم به همان کیفیت انجام دهد، همان‌طور که مدیر باشگاه رئال مادرید نمی‌تواند مدیر بارسلونا باشد. یکی از مصاحبه‌شوندگان می‌گوید: «این عالی است که یک نفر مهارت و دانش گسترده مدیریت بر تمام ارگان‌ها و سازمان‌ها را داشته باشد، اما متاسفانه چنین فردی وجود ندارد، بنابراین ما باید سعی کنیم متناسب با هر موقعیت در هر کمپانی بهترین فرد برای آن را پیدا کنیم.»
به علاوه، هیچ وقت نمی‌توان ادعا کرد فردی لایق مدیریت برای تمام عمرش است، زیرا نیازمندی‌های این شغل به سرعت تغییر می‌کند و یک مدیر اجرایی که سه سال پیش در شغل خود عالی بوده است امروز ممکن است با تغییر شرایط ناکارآمد شود، چون نتوانسته است به همراه تغییرات به جلو حرکت کند. تمام مدیران مورد مصاحبه توافق نظر داشته‌اند که یادگیری مدیریت کاری مادام‌العمر و دستخوش تغییر است و در نتیجه نمی‌تواند معیارها و امتحان‌های ثابت داشته باشد.
در این خصوص با مدیران موفق در حوزه‌های مختلف مصاحبه کردیم. آنها باور دارند که تعدادی ویژگی‌ها و قابلیت‌های بنیادی وجود دارد که در موفقیت مدیر ضروری است. سه بنیان کلی که مد نظر آنها بوده است شامل ویژگی‌های ذاتی مدیریت، دانش و آگاهی کسب شده از طریق تحصیلات بالا و مهارت‌های به وجود آمده از طریق تجربه است.
آیا مدیر بودن ذاتی است یا آموختنی؟
پاسخ یکی از مصاحبه‌شوندگان این‌طور است: «بخشی از آن ذاتی است و بخش دیگر را باید آموخت.» ویژگی‌هایی مانند کنجکاوی، بلندپروازی و اشتیاق ویژگی‌های ضروری در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که تحصیلات بالا و آموزش‌ در حین کار نیز در کنار آنها برای این شغل لازم هستند.
مدیران، دانشگاه‌ها را نه به علت آموزش عالی بلکه به علت بالا بردن هوش و ذکاوت دانشجویان و مهارت‌هایی در آنها از جمله قدرت تجزیه و تحلیل، استنباط منطقی و تفکر سیستماتیک مهم دانستند.یکی از آنها اشاره می‌کند «قدرت تجزیه و تحلیل بسیار مهم است و این چیزی است که در مدرسه می‌توان فرا گرفت». تحقیقات نیز موید این مطلب است که مدیران اجرایی تحصیلکرده‌تر بیشتر قادر به دریافت و پردازش اطلاعات هستند و تغییرات را بهتر مدیریت می‌کنند.
آیا وقت آن رسیده است که مدارس تربیت مدیران را راه بیندازیم؟
برای گام اول، دست کم مدارس کسب‌وکار باید شروع به ارزیابی برنامه‌های درسی خود کنند و ببینند که دروسی مربوط به «مدیریت در آینده» برای دانشجویان خود ارائه داده‌اند یا خیر؛ دروسی مانند توسعه چشم‌انداز، قدرت انتخاب، مدیریت بحران، نحوه ارتباط با سازمان، نظم و کارآیی فردی، تهیه میراث، و مدیریت موفق، و نیز زبانی تخصصی ویژه افراد بازار. البته این دروس در هر مدرسه کسب‌وکار‌ی به طور پراکنده تدریس می‌شود اما به علت تمرکز ناکافی اغلب در میان دروس قدیمی‌تری مانند استراتژی، عملکرد، بازاریابی و رفتار سازمانی حل می‌شود. آماده‌سازی مدیران آینده نیازمند رویکردی چندکاره و متمرکز بر این مهارت‌های ویژه است.
اگر مدارس کسب‌وکار می‌خواهند در مسیر تربیت مدیران آینده نقشی ایفا کنند باید دست به آموزش دروسی بزنند که تا به حال نزده‌اند. آنها باید به دانشجویان یاد بدهند که چطور در مسیر شغلی خود مهارت‌ها را بیاموزند و گاه به اقتضای زمان و شرایط از آن آموخته‌ها دست بکشند چون دیگر به کارشان نمی‌آید، چطور در کار خود سالم بمانند، چطور سبک داشته باشند و چگونه سبک خود را حفظ کنند. برخی از مدارس هم اکنون در حال آزمایش تعدادی از این دروس هستند و مدارس دیگری نیز به زودی به آنها خواهند پیوست.
با این وجود پیشنهاد ما این است که این مدارس به گامی فراتر از این فکر کنند و دروس و حتی رشته‌‌هایی مربوط به مهارت‌های لازم برای مدیریت و فناوری‌ها و خدمات نوین آینده ارائه کنند. این کار در کنار مزایای عمده آن، به جاذبه بیشتر این مدارس در چشم متقاضیان نیز کمک می‌کند.
در نهایت، مدارس کسب‌وکار باید به دانشجویان خود کمک کنند تا به مدیریت به عنوان یک شغل نگاه کنند و توانایی خود را برای ایفای این شغل ارزیابی کنند و بر پایه آگاهی در این خصوص تصمیم به انتخاب یا عدم انتخاب آن بگیرند و برای هر تصمیمی که گرفته‌اند برنامه‌ای مشخص برای رسیدن به آن داشته باشند.