ستارگانی که یک شبه خاموش می‌شوند
لی‌لا رضایی حمید حامی را می‌توان اولین خواننده‌ای دانست که بعد از انقلاب بحث مافیا در موسیقی را با جسارت مطرح کرد. او نسبت به وضعیت جامعه موسیقی معترض است و این اعتراض را بارها مطرح کرده است. او بر این باور است که مافیا بحث اصلی موسیقی را به حاشیه برده است. حامی از معدود خواننده‌های عرصه موسیقی پاپ است که از صدا و به موازات آن از تکنیک بالایی در خواندن برخوردار است و یکی از حرفه‌ای‌ترین‌های موسیقی پاپ ایران به شمار می‌آید. خواننده‌ای که برای اجرای هر قطعه‌ای وسواس به خرج می‌دهد و از این رو است که مخاطبانش را آدم‌هایی شکل می‌دهند که موسیقی را حرفه‌ای دنبال می‌کنند. او می گوید که می‌خواهد پرواز کند و از آنچه در توان دارد مایه بگذارد اما فضای مناسب در اختیارش قرار داده نمی‌شود. برای همین است که همیشه کلافه است و از مافیا و باندبازی حرف می‌زند. با او در این باره و تمامی حاشیه‌هایی که درباره‌اش وجود دارد حرف زده‌ایم.


جریان مافیا و مافیا بازی، موسیقی ایران را به حاشیه کشانده است. فکر نمی‌کنید جایی باید این موضوع تمام شود؟
وقتی موضوعی درجامعه جریان دارد، چه اصراری به نادیده گرفتن آن داشته باشیم؟ مافیا همیشه در عرصه موسیقی وجود داشته و دارد. خیلی از دوستانی که در حال حاضر در موسیقی فعالیت می‌کنند، به واسطه پول و پارتی که داشته‌اند وارد این مقوله شده‌اند. بنابراین چگونه می‌شود مبحث به این مهمی را نادیده گرفت؟
به نظر نمی‌رسد موسیقی مقوله‌ای باشد که بتوان کسی را گول زد. موسیقی سواد و علم می‌خواهد و همین‌طوری نمی‌شود وارد آن شد.
بله و برای همین هم این عده اصلا نمی‌توانند به ماندگاری فکر کنند و همانطور که یک شبه معروف شدند، یک شبه هم می‌روند و نمی‌توان به ماندگاری آنها فکر کرد. به اعتقاد من نه پارتی می‌تواند از کسی خواننده بسازد و نه پول. اینهایی هم که امروزه می‌بینید ستارگانی هستند که به‌زودی خاموش می‌شوند. یک خواننده قبل از هر چیز باید از صدای خوب برخوردار باشد نه پارتی خوب! لازم است که این صدای خوب را پرورش بدهد. اما متاسفانه هر کسی فکر می‌کند با پول می‌تواند تمام قله‌های خوانندگی و شهرت را به دست آورد.
فکر می‌کنید از چه راه‌هایی وارد این مافیا می‌شوند؟
دم‌دستی‌ترین آنها تیتراژخوانی است. دیده می‌شود که تیتراژها را حتی با پرداخت هزینه می‌خرند تا دست کسی به آنها نرسد و خودشان یک تنه خواننده آنها باشند. جالب است که این دوستان دائما وانمود می‌کنند که تیتراژخوانی آنها ربطی به مشهور شدنشان ندارد. این درحالی است که وقتی یکی از آنها چندین سال به صورت مداوم در تمامی تیتراژها حضور دارد، همه مردم او را می‌بینند و صدایش را می‌شنوند و به این ترتیب مشهور می‌شود. اما خود آنها چنین چیزی را کتمان می‌کنند چون نمی‌خواهند به دیگران تفهیم شود که تیتراژخوانی مشهورشان کرده است. در این میان نه‌تنها پول این دوستان، بلکه پارتی‌هایی که دارند بسیار تاثیرگذار هستند. همین‌طور دلالانی نیز آنها را جابه‌جا می‌کنند. این دوستان پیش از این نیز در این عرصه حضور داشته‌اند اما امروزه خبری از آنها نیست. چون چیزی برای عرضه کردن نداشتند جز پول!
با مافیا مافیا کردن وضعیت موسیقی بهبود می‌یابد؟ خیلی‌ها به این حرکت شما اعتراض دارند.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مافیا در موسیقی وجود دارد. وظیفه تک تک کسانی که در این عرصه فعالیت حرفه‌ای می‌کنند این است که این وضعیت را به مردم معرفی کنند. مردم باید بدانند موسیقی در چه وضعیتی قرار دارد. مردم باید نسبت به آنچه پیرامون‌شان در جریان است آگاه باشند.
اینکه خیلی‌ها به این صحبت‌های من معترضند نیز به این دلیل است که حرف‌های من باعث می‌شود دست همان خیلی‌ها رو شود و مردم آنها را بهتر از قبل بشناسند. همین خیلی‌هایی که می‌گویید من هرگز نامی از آنها در هیچ مصاحبه‌ای نبرده‌ام ولی خودشان را انداخته‌اند وسط که منظورم با آنها بوده است. آنها خودشان می‌دانند که دارند چه کار می‌کنند! آنها خودشان با این اعتراضات دارند دست خودشان را رو می‌کنند و این برایم کافی است.
این موضوعات باعث شده بحثی را اخیرا مطرح کنید که خبر از عدم فعالیت شما در این عرصه می‌دهد؟
این هم یکی از دلایلش است. چون معتقدم جایی که در آن کار می‌کنم باید به هر لحاظ مناسب باشد و بتوان در آن فضا راحت بود. بله من مدت‌هاست که دارم از عدم فعالیتم در موسیقی می‌گویم و تا زمانی که شرایط موسیقی مساعد نشود محال است در این حوزه کار کنم و ادامه فعالیت داشته باشم. چون به اعتقاد من این دوستان ناخواننده دشمن فرهنگ این سرزمین هستند و جای من با آنها در یک عرصه نیست.
خوب با این تفاسیر چرا سعی نمی‌کنید از ایران بروید و در کشورهای دیگر که راه باز است و می‌توانید بدرخشید، فعالیت کنید؟
واقعیت این است که تمامی تهیه‌کننده‌هایی که به شکل دلال عمل می‌کنند رابط این دوستان با خارج از ایران نیز هستند و تمامی برنامه‌های خارجی را نیز به آنها می‌سپارند. جالب است که در این بخش نیز از ما بهتران هستند که همیشه جلوتر از ما این کار را می‌کنند. مافیا در این بخش اتفاقا فعال‌تر است و فقط برخی از خواننده‌ها در این زمینه مشغول فعالیت هستند. خیلی از خواننده‌ها هستند که در ایران هیچ طرفداری ندارند اما به‌راحتی در خارج از ایران کنسرت می‌دهند. این یعنی چه؟ یعنی که اینها همان فرزندان مافیا هستند. من خود شخصا موفق به اخذ مجوزهای لازم برای برگزاری کنسرت در خارج از ایران نشده‌ام. این مافیا نیست؟
البته بعضی‌ها هم وارد این مقوله می‌شوند و بعد در این زمینه به آموزش و یادگیری می‌پردازند. این دسته نیز به نظرتان شامل این دوستان بی‌خرد و ناآگاه می‌شوند؟
همیشه در همه جا استثنا هم وجود دارد و در این مورد نیز صدق می‌کند. عده‌ای که برای پول و شهرت وارد این عرصه شده بودند دیگر اثری از آنها نمانده است. کجایند خواننده‌هایی که روزی عنوان معروفترین را با خود یدک می‌کشیدند؟ آنها یک شبه معروف شدند و خیلی زود رنگ باختند.
درباره خودتان چه فکر می‌کنید؟ به سرنوشت این دوستان که دچار نمی‌شوید؟
به هیچ وجه! همیشه گفته‌ام و این بار نیز می‌گویم که هر کسی هر چیزی که کاشته باشد همان را درو می‌کند. من بذر موسیقی کاشته‌ام و موسیقی درو می‌کنم و شاید دیگری پول کاشته باشد تا در قبال آن پول درو کند. صحبتم با این عده این است که موسیقی برای شما فقط همان سکه‌هایی است که می‌شمارید و نه خود موسیقی، اما موسیقی برای من فقط موسیقی است و صدای احساسی که بیش از من می‌ماند. همین برای من کافی است.
فکر می‌کنید بتوانید به نجات آن فکر کنید؟
این موسیقی آشفته به هیچ‌وجه و با وجود چنین شرایطی درست نمی‌شود. من به تنهایی چه کار می‌توانم بکنم. به دنبال معجزه‌اید؟ موسیقی پاپ در ایران به موسیقی تجاری تبدیل شده است و متاسفانه همه در این عرصه به دنبال سود اقتصادی هستند. این در حالی است که اصلا هنر را نادیده گرفته‌اند و به واسطه این قضیه سلیقه مردم نیز تغییر کرده و مصرفی شده است. به این ترتیب واقعا نمی‌توان متوجه شد که مردم چه می‌خواهند و چه باید کرد. من نیز به تنهایی نمی‌توانم کاری برای این جریان بکنم.