اهمیت کنترل تورم در اقتصاد

مرتضی زارع 

بدون شک تورم یکی از نام آشناترین واژه‏های اقتصادی است که بارها در اخبار و رسانه‏ها در مورد آن شنیده‏اید. به بیان ساده تورم به معنای افزایش مداوم سطح قیمت‏ها در جامعه است. در این یادداشت قصد نداریم به تعاریف مختلف و نحوه محاسبه تورم بپردازیم بلکه هدف اصلی نشان دادن قدرت بیان این مفهوم اقتصادی در توصیف شرایط اقتصادی یک کشور است. در ابتدا لازم است یادآور شویم بر خلاف تصور عوام که فکر می‏کنند افزایش سطح قیمت‏ها همواره یک عامل مخرب در اقتصاد است، اقتصاددانان درجه‏ای از تورم را برای رشد اقتصادی لازم می‏دانند. قیمت کالاها و خدمات انگیزه اصلی تولیدکنندگان برای افزایش یا کاهش سطح تولید است. پرواضح است در پی افزایش قیمت کالاها حجم تولید آنها نیز افزایش می‏یابد و این امر می‏تواند زمینه‏ساز رشد اقتصادی یک کشور باشد.

اما چه میزان از تورم در اقتصاد مناسب است؟ به مفهوم بسیار ساده خوب بودن یا بد بودن میزان تورم در مقایسه با تورم سایر کشورها مشخص می‏شود. اقتصاد سیستمی از کشورهای مختلف است که در زمینه‏های گوناگون با یکدیگر داد و ستد می‏کنند. تجارت جهانی رقابت در تولید کالاها و خدمات را بالا برده که نتیجه نهایی این رقابت در تولید کالاهایی با کیفیت بالا و قیمت پایین‏تر منعکس می‏گردد. اگر تورم در کشور شما نسبت به سایر کشورها بالاتر باشد به این معنی است که کالاها و خدمات در کشور شما با هزینه بیشتری تولید می‏شود. برداشت ابتدایی از این پیامد یعنی این‏که بهره‏وری از منابع در کشور شما در سطح مطلوبی نیست که می‏تواند دلایل زیادی مثل سطح دانش وتکنولوژی پایین در اقتصاد کشور داشته باشد.همچنین وقتی در بازار جهانی کالای شما گران‏تر باشد بالطبع تقاضایی نیز برای آن وجود نخواهد داشت. بنابراین بالا بودن تورم نشان می‏دهد که صادرات کشور در سطح پایینی قرار دارد. صادرات پایین‏تر یعنی حجم تولیدات داخلی کمتر و سطح بیکاری بالاتر در کشور.

تورم بالاتر نسبت به سایر کشورها به معنای کاهش قدرت پول داخلی در مقابل ارز سایر کشورها است. خیلی ساده است، برای مثال وقتی در کانادا برای خرید یک جفت کفش ۱ دلار می‏دهید و برای خرید همان کفش در ایران پنج هزار تومان می‏دهید یعنی هر دلار کانادا معادل پنج هزار تومان ایران است. وقتی صادرات کشور پایین باشد تقاضا برای تبدیل پول سایر کشورها به پول کشور ما کمتر می‌شود و این به معنی کاهش ارزش پول ما نسبت به پول سایر کشورهاست. کاهش ارزش پول کشور در مقابل ارز سایر کشورها هزینه واردات کالاها را بالا برده و منجر به تشدید تورم می‏شود.تورم انگیزه مردم از پس‏انداز را به سمت مصرف متمایل می‏کند. وقتی قیمت‏ها دائما افزایش می‏یابد مردم ترجیح می‏دهند پیش از آن‏که کالاها گران‏تر شود اقدام به خرید آنها کنند تا این‏که پول خود را پس‏انداز کنند. چون ممکن است با گذشت زمان دیگر پول آنها قدرت خرید کالای مورد نظر را از دست بدهد. شاید نمونه‌ای از این پیامد را در خانه‏های خود دیده باشید که مادران خرید جهیزیه دختران خود را از دوران نوجوانی شروع می‏کنند زیرا انتظار دارند با گذشت زمان قیمت این قبیل کالاها افزایش یابد و این یکی از پیامدهای مخرب تورم است. پس‏انداز مردم در صورت انباشت در بازارهای مالی مثل بانک، سرمایه مورد نیاز برای تولید کالا و خدمات یا ارتقای تکنولوژی را فراهم می‏سازد اما در شرایط تورمی یا مانند مثالی که زدیم صرف خرید کالاهای مصرفی با دوام می‏شود یا به اقلامی مثل زمین، طلا، ارز تبدیل می‏شود تا با افزایش قیمت، ارزش آنها کماکان حفظ شود. این قبیل کالاها اگرچه با افزایش تورم قیمتشان بالا می‌رود و ارزش زمانی پول مصرف‏کننده را حفظ می‏کند اما از لحاظ اقتصادی فاقد ارزش است زیرا تاثیری بر حجم تولید و سطح بیکاری در جامعه ندارد.

افزایش تورم از کانال دیگری نیز به مردم آسیب می‏رساند. وقتی قیمت‌ها افزایش پیدا می‏کند دولت ناگزیر است سطح درآمد را نیز تا حدی بالاتر بیاورد تا بخشی از کاهش قدرت خرید مردم را جبران کند. مثل سطح دستمزد سالانه کارمندان که هر سال متناسب با تورم مقداری افزایش می‏یابد. بالا رفتن درآمد موجب می‏شود درصد مالیات پرداختی افراد بالاتر رود اما قدرت خرید آنها به آن میزان افزایش نیابد در نتیجه فرد علی‏رغم کاهش قدرت خرید مالیات بیشتری نیز پرداخت خواهد کرد. افزایش دائمی سطح قیمت‌ها کسب‌وکار داخلی و جذب سرمایه‏گذاری خارجی را پایین می‏آورد زیرا قدرت پیش‏بینی هزینه‏ها را به‏عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در کسب‌وکار از بین می‏برد و ریسک سرمایه‏گذاری تحت این شرایط بالا خواهد رفت. بنابراین تورم یا افزایش سطح قیمت‏ها می‏تواند در بیان علل بیکاری، حجم صادرات پایین، کاهش قدرت خرید، انحراف رفتار سرمایه‏گذاری، کاهش ارزش پول کشور و کاهش فعالیت‏های کسب‌وکار کاربرد داشته باشد. به همین دلیل است که کنترل تورم یکی از مهم‏ترین اهداف در تمامی اقتصادهاست و کشورها همواره تلاش می‏کنند با به‌کار بستن سیاست‌های مناسب تا حد ممکن این متغیر حیاتی در اقتصاد را کنترل کنند.