عبدالله عزیززاده
گسترش فیزیکی، نابسامان وبی‌رویه شهرها یکی از مشکلات شهر و شهرنشینی جهان سوم در دروان معاصر است؛ به‌طوری که طی فرآیندی مداوم محدوده‌های فیزیکی و فضاهای کالبدی شهر در جهات عمودی و افقی به لحاظ کمی و کیفی رشد می‌یابد و اگر این روند سریع و بی‌برنامه باشد به ترکیبی نامناسب از فضاهای شهری مشکل‌زا خواهد انجامید.
یکی از علل شکل‌گیری این روند و همچنین یکی از مهمترین پیامدهای آن حاشیه‌نشینی شهری است. جریان توسعه شهری در ایران طی سی سال گذشته باعث شد که جمعیت شهرنشین بالغ بر دو برابر شود و عملا سرعت آن از ظرفیت و توانایی دولت و شهرداری‌ها در فراهم نمودن زیرساخت‌ها، ارائه خدمات و ایجاد اشتغال شهری به شدت پیشی گیرد. اغلب مهاجرین داخلی و خارجی شهر مشهد به علت مشکلات مالی، حاشیه شهر را به عنوان جایی برای زندگی و گذراندن دوران و... اختیار کرده‌اند و با تجاوز به حریم شهر و استفاده از غفلت‌های مدیریت شهری، اقدام به ایجاد محلات زیادی در نواحی حاشیه شهر کرده‌اند و به تدریج حضور خود را به عنوان یک معضل در شهر نمایانگر ساخته‌اند.

مهم‌ترین علل حاشیه‌نشینی در مشهد مهاجرپذیری و انعطافی است که در این چندسال اخیر شهرداری داشته است و با وجود مهاجرت‌هایی که به مشهد صورت می‌گیرد بناهایی در حواشی مشهد ایجاد شده است که از نظر قانونی و شهری تعریفی ندارند،اما با توجه به انعطافی که شهرداری داشته این بخش‌ها ادعای شهرنشینی دارند در حالی که هر شهری، دارای تقسیمات منطقه‌‎ای و طرح تفضیلی است. مشکلات حاشیه نشینی کالبدی است، چرا که زمین‌هایی که ساخته شده، بدون طرح تفضیلی است و افرادی زمین‌خوار و سودجو اقدام به فروش این زمین‌ها کرده‌اند بنابراین تقسیم‌بندی مناسبی ندارد و در این مناطق، معابر، خیابان و شبکه فاضلاب دیده نمی‌شود و کوچه‌های باریک و ناهمسان این مناطق گاهی سبب بروز مشکلات می‌شود به‌طوری‌که کار برای ارائه خدمات بسیار سخت تر است.

مردمانی که به عنوان حاشیه‌نشین به سکونت خود ادامه می‌دهند در حقیقت خود را کنار کشیده‌اند و زندگی را اینگونه انتخاب کرده‌اند. انتخاب شغل‌های حاشیه‌ای و سرنوشتی که در حاشیه طی می‌شود باعث می‌شود مردم این مناطق امید به زندگی پایینی داشته باشند و برای پیشرفت خود تلاش نکنند.از جهتی دیگر این خصوصیات گاه از فرهنگ شهری سرچشمه گرفته و با فرهنگ روستایی تلفیق شده است. در بسیاری از موارد نیز هر دسته یا گروه از هر محلی که آمده‌اند، آداب و رسوم، فرهنگ و گاه حتی شیوه معماری خویش را نیز به آن نقطه انتقال داده‌اند و اینگونه ما با شهری روبه‌رو هستیم که هر قسمتش یک شکل و شمایل دارد.

باید از خود سوال کرد که انتخاب مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و از طرفی مشهد شهری که یک عمر درخشیده است، چگونه امکان دارد با این مشکل و مشکلات دیگر به حیثیت آن خدشه‌ای وارد نشود.آیا مسئولان مربوطه به مسأله حاشیه‌نشینی پرداخته‌اند و آیا در زمان باقی‌مانده می‌توان عمل مفیدی انجام داد؟ آن هم در صورتی که طبق آمار رسمی که از سوی شهرداری مشهد منتشر شده حاشیه‌نشینان ۳۰ درصد جمعیت این شهر را تشکیل می‌دهند. آن هم درحالی‌که مشهد قرار است در سال ۲۰۱۷ پایتخت فرهنگی جهان اسلام شود. یک میلیون و 200 هزار حاشیه‌نشین در مشهد وجود دارد که بعضی از آن‌ها بخش بزرگی از نیروی خدماتی را تشکیل می‌دهند و به خاطر همین مسأله باید فکری به حال آن شود که تا مشکلات‌شان سریع‌تر رفع گردد. از طرفی اگر وزارت راه و شهرسازی تصمیمی برای رفع مشکلات حاشیه‌شهر مشهد نداشته باشد در بحث مشهد 2017 با مشکل و معضل بزرگی مواجه خواهیم بود و تجربه تلخ اصفهان بار دیگر صورت می‌گیرد.