نمی دانم چرا و چگونه و چه کسی این کار را انجام داده، فقط همین قدر می‌دانم که به عنوان مخاطب کمی بد عادت شده‌ایم، عادت کرده‌ایم از در گالری که وارد می‌شویم تمام دیوارها را پر ببینیم؛ یعنی هرچند با فاصله اما هر دیوار حداقل دو تا سه کار بر روی خود داشته باشد. ولی برخی نمایشگاه‌ها مانند نمایشگاه عکسِ «رهگذرِ» «کیمیا رهگذار» این عادت‌ها را برهم می‌زنند. این ترک عادت از بدو ورود به نمایشگاه بیش از هر چیز مخاطب را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. این سبک ارائه بیش از هرچیز به وجود آورنده فضایی آرام و متمرکز برای دیدن آثار می‌شود. نمایشگاه از سه بخش تشکیل شده بود. یک بخش بر روی دیوار ویدئویی پخش می‌شد که در آن یک عکس در محیط‌های مختلفی قرار می‌گرفت و شخصی بر روی آن حرف می‌زد. در بخش دیگر که درست روبه‌روی ویدئو بود متن حرف‌هایی که می‌شنیدیم بر روی دیوار پخش می‌شد و در بخش سوم در سالن بزرگ عکس‌ها به فاصله کمی از هم بر روی یکی از دیوارها نصب شده بودند. یک دیوار به طور کامل خالی بود و دیوار دیگر تنها یک عکس را در مرکز خود جای داده بود. ایده مجموعه ایده ساده‌ای بود، هنرمند یکی از عکس‌هایش را چاپ کرده بود و برای ارائه به محیط‌های عمومی مثل پارک و خیابان برده بود و سپس از آن عکس و فیلم گرفته بود. آنچه این مجموعه را خاص و ویژه می‌کرد نوع چیدمان و ارائه آثار بود که آن را صاحب دنیایی می‌کرد که در دل آن با مخاطب وارد گفت‌وگو می‌شد.