خودنگاره
جواد سروش soroushjavad@gmail.com در طول تاریخ هنر، نقاشان و طراحان بسیاری دست به خلق سلف پرتره-خودنگاره‌- خویش زده‌اند. از رامبراند تا ون‌گوگ و اندی‌وارهول هر یک به شیوه‌ای به بازنمایی خویش پرداخته‌اند. اما واقعیت این است که کم‌تر نقاشی را می‌توان مانند «فریدون غفاری» سراغ گرفت که در عصرحاضر دست به خلق مجموعه‌ای مدون از سلف پرتره‌های خویش بزند و آنها را در یک نمایشگاه ارائه دهد. از پله‌های گالری «طراحان آزاد» که پایین می‌روید، دورتادور شما را خودنگاره‌های فریدون غفاری احاطه می‌کند.
برای مخاطبی که دنبال تنوع و هیجان در هنر امروز می‌گردد مطمئنا دیدن این نمایشگاه وقت زیادی نمی‌گیرد. اما حتی برای این دست مخاطب نیز، یک موضوع انکار ناپذیراست و آن این‌که درک خودنگاره‌هایی که با این دقت و ظرافت خلق شده‌اند نیاز به صرف زمانی بیش از حد معمول دارند. چنان که شناخت «مارسل» در «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» پروست نیز نیاز به صرف زمانی معادل خواندن هشت جلد دارد. آثار غفاری ذهن را بی‌درنگ به خوانشی متفاوت از خود، فرو می‌غلتاند. درست در همین نقطه است که ذهن بی‌درنگ به دایره سلف پرتره‌های پرسش برانگیز کافکایی کشیده می‌شود، سلف پرتره‌هایی به نام‌های یکسان اما متفاوتِ «یوزف کا.» در محاکمه، «کا.» درقصر، «گره‌گوار سامسا» در مسخ. به گفته والتربنیامین به‌رغم ظاهر خودخواهانه، در این سلف پرتره‌ها کمتر نشانی از من شخصی و خصوصی می‌توان یافت. «می‌توان بدون ذره‌ای وابستگی به آنها، به تماشای اطراف نشست و خود را درآن‌ها باز شناخت.».